پدرشوهرم من و زنای محارم مادرم را میکی ماتسوزاکا نمی شناسد

این یک راز برای شوهرم است که دوباره ازدواج کرده است، اما پسرم مشتاق بود که با شوهرم این مراسم را ببیند ... من با شوهرم سازگاری بسیار خوبی دارم و بارها اوج می کنم ... در عین حال دیده شدن توسط پسرم بیشتر هیجان زده شدم...

واژینال یک مادر و پسر باعث فعالیت جنسی شد.میورا اریکو

من تمایل دارم کنار بکشم، و از اینکه پدرم دور از خانه نیست سوء استفاده می‌کنم، اما چیزهای مختلفی را آپلود می‌کنم، زیرا مشتاق یک مشارکت‌کننده شیک U*U* هستم.با این حال، محبوبیت زیادی ندارد.نگران بودم که تعداد بینندگان زیاد نشود.امروز وقتی پخش زنده داشتم مادرم ناگهان وارد اتاقم شد.تعداد بینندگان یک دفعه زیاد شد، شاید به این دلیل که دیدن من با عجله و مادرم که مات شده بود، جالب بود.بیننده گفت که مادرم زیبا یا ناز است، برای همین به این فکر کردم و مخفیانه از زندگی روزمره مادرم فیلمبرداری کردم و آن را آپلود کردم.به محض افزایش تعداد بینندگان، موارد شدیدتر مورد نیاز است.ویدیوهایی با لباس های کمی سکسی بسیار محبوب شده اند.این باعث شد حالم بهتر شود، بنابراین یک دوربین مخفی نصب کردم و زندگی روزمره مادرم را دنبال کردم.در ویدیویی که گرفتم، مادرم در طول روز مخفیانه خودارضایی می‌کرد.من تعجب کردم، اما مادرم هم زن بود، پس آرام شدم و تصمیم گرفتم یک روز دیگر ویدیو را ببینم.سپس یک مرد زایمان و مادرم رابطه جنسی داشتند و من با وجود اینکه مادر خودم بودم هیجان زده شدم.این ویدیو هم مورد توجه بینندگان قرار گرفت و من می خواستم بیشتر از رابطه جنسی مادرم فیلم بگیرم، بنابراین شبانه در اتاق خواب مادرم شیطنت درست کردم.مادرم که در راه از خواب بیدار شد، تعجب کرد و سعی کرد مرا سرزنش کند، اما وقتی در مورد زنای جنسی گفتم، مطیع شدم و به مادرم سکس واژن دادم.این ویدیو هنوز هم بسیار محبوب است، اما من نگران بودم که چگونه با مادرم رفتار کنم.موقع شام من و مادرم ساکتیم.هوای سنگینبه مادرم گفتم متاسفم، اما به او گفتم که او را هم به عنوان یک زن دوست دارم.مادرم به آرامی بوسه مرا پذیرفت و از آن روز به بعد زن من شد...

دوست من در آن زمان بود... مادر دوستم ساران ایتو

راستش من متوجه شدم که زنان در این سن بیشتر از من میل جنسی دارند... و خاله من هم خلق و خوی M دارد و به حرف های من گوش می دهد... حتی بعد از رفتنم به مدرسه رابطه ادامه پیدا کرد... وقتی شوهرم آنجا نبود من اخیراً این کار را در خانه دوستم انجام داده ام.

مادر دوست من ~فصل آخر~ چیسا کاتاسه

چیسا در حالی که ریوتا را روی پاهایش می نشاند لبخندی آرام زد: «چه بچه عجیبی است که می خواهد چنین کاری انجام دهد.دوست پسرم ریوتا می گوید که پدر و مادرش زمانی که او جوان بود طلاق گرفتند و او مادرش را نمی شناسد.برای همین یک بالش روی پاهایم گذاشتم به این امید که حداقل به او آرامش بدهد.همه اش همین بود...با نگاهی به ریوتا که در جستجوی گرما صورتش را در ران هایش فرو کرده بود، احساسات چیسا شروع به رشد کرد.میخوام بیشتر به این بچه دلداری بدم...چیسا احساس کرد داخل بدنش داغ شده است.

جفت گیری مادر به فرزند [کینوگاوا یاشیوجی] ساران ایتو

او 10 سال پیش از شوهرش طلاق گرفت و پسرش را به تنهایی بزرگ کرد.پسرم کار پیدا کرد و تنها زندگی کرد، اما نمی خواست خانه را ترک کند.تمام روز را بدون بیرون رفتن حتی در روزهای تعطیل می خوابیدم.من پسرم را به یک سفر بهار گرم دعوت کردم تا او را بیرون ببرم. "آیا زنی نیست که دوستش داشته باشی، ماساکی؟" "چون فقط امروز..." برای دلجویی از پسرم قرارداد یک روزه رد و بدل کردم.عشق پسر به واژن مادر رها می شود...

بچه بدون نوه اگر می خواهی به سالمندان احترام بگذاری به من پول بده!چیزورو ایوازاکی

امروز روز احترام به سالمندان است، روزی برای احترام به سالمندان و جشن گرفتن طول عمر آنها.در خانواده ایوازاکی، نوه ها دور خواهر چیزورو، چیهایا، که با او زندگی می کند، جمع شدند و طول عمر او را جشن گرفتند.چیزورو که نوه نداره در تماشای چنین موقعیت آرامی نمیتونه نفرین نکنه... "اگه میخوای به بزرگترها احترام بذاری به من پول بده!"که چیزورو تنهاست...و نوه های چیهایا یکی پس از دیگری به چیزورو کلمات گرم می گویند...

آموزش جنسی واقعی مادر سوکیشیما ساکورا

از زمان مرگ همسرش، مادرش ساکورا، پسرش ماسامی را به تنهایی بزرگ کرده است.Masami بزرگ شد تا پسری پسر باشد که به دلیل بودجه محدود خانواده، بازی و کار پاره وقت را تحمل کرد.اما با این حال، پسری هم سن و سالش... از زمانی که برهنگی چاق و چاق ساکورا را در رختکن دید، دیگر نمی تواند علاقه خود را به زنان پنهان کند.وقتی ساکورا از خواسته پنهانی پسرش باخبر می شود، حداقل خود را برهنه نشان می دهد و به آموزش رابطه جنسی می پردازد.با یک بوسه آرام شروع کنید، تا زمانی که سینه‌های بزرگ کل چوب گوشت پسر را بپیچند و خام را داخل آن قرار دهید.پاداش ویژه مادر این دو را به یک رابطه ممنوع تبدیل می کند.

مادر ~ من و مادرم روزهایی را در توانبخشی می گذرانیم ~ یوکو کورماچی

یوکو در کنار همسر و تنها پسر محبوبش تاکائو متواضعانه و شاد زندگی می کند.تاکائو کاملاً بزرگ شده است و تلاش های او برای تبدیل شدن به یک بازیکن بیسبال به ثمر نشسته است و از مدرسه خاصی توصیه می شود.با این حال، خوشحالی تاکائو زمانی کوتاه است که توصیه او به دلیل یک تصادف غیرمنتظره لغو شود.یوکو که نمی تواند ببیند که تاکائو پس از از دست دادن رویای خود دچار ناامیدی شده است، تصمیم می گیرد برای بازسازی او با یکدیگر همکاری کنند.صدمات تاکائو با لبخند مثبت و بدن زشت مادرش که همه چیز را در بر می گیرد به تدریج بهبود می یابد.

مادرشوهر زیبای خانه ما ری تاکوچی

شینیا وقتی شنید که پدرشوهرش در بیمارستان بستری است تصمیم گرفت با مادرشوهرش ری زندگی کند.من نمی خواهم ری وقتی تنهاست احساس تنهایی کند.این اقدامی از یک احساس ناب به عنوان یک داماد بود.همسرم از نیت واقعی شینیا آگاه بود.شینیا از ری به عنوان یک زن آگاه است.وقتی همسرش متوجه می شود که رابطه بین شینیا و همسرش به سرعت خراب می شود و در نهایت او از خانه فرار می کند.پدر شوهر در بیمارستان بستری است و زن از خانه فرار می کند.دیگر مانعی برای ری و شینیا برای ایجاد یک رابطه ممنوعه وجود نداشت.

فقط من می دانم...مادر دوستم و آغاز مخفی ماکی تومودا

ساتوشی عاشق مادر دوستش ماکی می شود.نمی دانم با احساساتم چه کنم، بنابراین در فکر خودم لباس زیرش را برمی دارم.با این حال، وقتی مکی آن را می بیند، شروع به فاصله گرفتن از شرم می کند.او به ساتوشی بی گناه، که حتی خودارضایی نمی داند، می آموزد که چگونه تخلیه کند، اما او در اولین لذت خود را گم می کند و به پایین رانده می شود.بدن ماکی نمی تواند در مقابل موج لذت خروس ساتوشی که بارها مانند میمون به شدت پیستون می شود، مقاومت کند.کمپین بالغ / زن متاهل 2022!ماکی تومودا به صورت زنده ظاهر می شود! ------------------------------------------------ -------------------- [زن بالغ/زن متاهل 30% تخفیف قسمت 3] به پایان رسید.برای مشتریانی که شرایط دریافت ویدیوی جایزه را دارند، ویدیوی جایزه به صورت خودکار به محصول خریداری شده (ویدئو) در حدود 12 دسامبر (دوشنبه) اضافه می شود.تاریخ و زمان اضافه ممکن است تغییر کند و در زمان اضافه شدن تماس فردی برقرار نخواهد شد. * برای جزئیاتی مانند اطلاعات امتیاز اینجا را کلیک کنید ----------------------------------------- ----------------------------

مادری که از جایش بلند شد، پسری که تخم واژن را بیرون آورد، هوکا ناکایاما را شلیک کرد

هونوکا که تنها در حومه شهر زندگی می کرد، تصمیم گرفت با پسرش و همسرش ساکن شهر زندگی کند.این یک زندگی تنهایی به تنهایی بود، اما هونوکا از زندگی با پسرش و همسرش خوشحال بود.نیم سال از شروع زندگی مشترکمان می گذرد.به محض اینکه آنها با یکدیگر به خوبی کنار می آیند، هونوکا توسط پسرش به پایین هل داده می شود.میل جنسی هونوکا هر سال که می گذشت قوی تر می شد و هر روز به تنهایی به او آرامش می داد.پسرش او را دیده بود.پسرم با خشونت هونوکا را نوازش می کند و فاق او را فرو می برد.هونوکا آن را دوست ندارد، اما پسرش مانع او نشد و او یک مایع ابری داغ را از بدنش خارج می کرد.چند روز بعد.هونوکا به این موضوع اطمینان داشت که اخیراً از همسرش بی‌جنس بوده است و از اینکه ممکن است تقصیر من باشد، متحیر شده بود.درست در آن زمان، دوره هونوکا به پایان می رسد ...

واژینال مادر و پسر باعث فعالیت جنسی شد.یومی کازاما

من قبلا با آپلود ویدیوهای فضول ویدیوهای شهوانی امرار معاش می کردم، اما از آنجایی که تعداد بینندگان کم بود، تصمیم گرفتم از یک زن بالغ که همه توصیه می کردند عکس بگیرم... من هیچ آشنایی و ارتباطی ندارم، بنابراین تصمیم گرفتم که از مامانم عکس بگیر.در واقع بیشتر و بیشتر پر طرفدار شد w اما یه روز...به هیچ وجه...پدرم خیلی وقت بود تنها کار میکرد...نه...مامانم بود.. اوه... فریب دادن به من... و... من... در اتاق...البته...تعداد بینندگان چیزی بود که قبلا ندیده بودم...اما...من اصلا خوشحال نبودم...فقط شوکه شدم...حالت روحی من...دیوونه شد...

تصمیم گرفتم در هفت روز مادر عزیزم را نابود کنم. 7 سال یه حس ممنوعه که تو دلم نگه داشتم.ناتسوکو کایاما

تمام خانواده را به مادرم می سپارم...او با پدرش که فقط کار می کند و رفتاری شبیه به رئیس بودن دارد و از مدت ها قبل با محبت زیادی از طرف مادرش بزرگ شده است، خاطرات خانوادگی ندارد.شاید برادر کوچکترم به پدرش شباهت داشت، انگار علاقه ای به امور خانوادگی ندارد.تنها متحد مادرم در خانواده من، من هستم و هنوز دیر نیست که به مادر مهمی مثل یک "زن" فکر کنم...و تصمیم گرفتم یک اقدام ممنوعه انجام دهم تا در هفته ای که پدر و برادرم نبودند رابطه ام با مادرم نزدیک تر و جدایی سخت تر شود.

Mother Rape Creampie Mother Yayoi Ishibashi که برای اولین بار توسط پسرش از بین رفت

چند سال بعد از فوت پدرم، مادرم نمی خواست بیرون برود، اما بالاخره آرام شد و به خانه جدیدمان آمد.پسر با دیدن چهره بشاش مادرش آسوده شد.پسرم اتفاقی مادرش را در حال حمام می بیند.پسرم از بدن برهنه مادرش هیجان زده شد.نیمه های شب مشتاق بودم که برای اولین بار بعد از مدت ها برای همسرم که مدت ها دور بود، نقش آفرینی کنم.اما همسرم این بار هم مرا رد کرد.افزایش میل جنسی پسرم به دنبال راه حلی بود.یواشکی وارد اتاق خواب مادرم شدم، فوتون را به آرامی برگرداندم و شروع به دست زدن به فاق مادرم کردم.قسمت نامناسبی که کم کم مرطوب می شود.پسرم به موهای شاخی مادرش شلیک کرد.مادر با نگاهی لاغر مایع منی را که در شرف جدا شدن بود پاک کرد و از رفتار عجیب و غریب پسرش ناراحت شد.روز بعد همسرش بیرون می رود و پسر که با مادرش خلوت کرده مادرش را در آغوش می گیرد و شروع به نوازش شدید او می کند.اگرچه مادر امتناع می کند، اما نمی تواند بر قدرت پسرش غلبه کند و سعی می کند با دهان و دست او را آرام کند.خط آخر محافظت شد، اما مادر با اصرار پسرش زنی را که فراموش کرده بود به یاد می آورد.در نیمه های شب، مادرم که نمی تواند آرام بخوابد، شروع به دلجویی می کند.ضربان قلبی که کم کم تندتر می شود.خشن شدن خودانگشت با میل به ارضای زن.بدن رسیده ای که نمی توان بارها با ایکو سیر کرد.پسر در مقابل مادر ظاهر می شود که گویی می تواند آن را ببیند.مادری که قبلاً به یک بدن پذیرنده تبدیل شده است نمی تواند پسر خود را کاملاً رد کند و توسط یک چوب پسر سخت سوراخ می شود.شادی که واژن را پر کرده بود مادر را با لذت فرا می گیرد و فورا به اوج می رسد...

متاسفم.احیای شوک الکتریکی خاله! !نانا اوسامی

سینه های بزرگ "زنده"!اروتیسم "افزایش" است!بازیگر سابق تنومند نانا اوسامی (41 ساله) از لیبل اوباسان بازگشت!نانا که در یک صابون فروشی کار می کند و یک طرفش به عنوان شاهزاده خانم حبابی است، سینه های بزرگش را تکان می دهد و با بازیگر نقش پسرش در رابطه جنسی غوطه ور می شود! «منم یه خانم مسن شدم.»، اما با میل جنسی که از دهه XNUMX نمی گذرد... خیس است و سه اثر تمام عیار! !

یوکی میزوکامی، مادر دوستی که در دهه XNUMX خود شهوتران است

یک مادر زیبای پنجاه ساله نتوانست میل شدید جنسی خود را تحمل کند و بارها با پسرش دست به کارهای ناپسند می زد.یک روز مادر که مست است و دوستش را به خانه می آورد از پسرش می خواهد که با او ارتباط برقرار کند.دوستی که به او می گوید شاهد چنین حماقت والدین و فرزندی بوده است، مادرش لباس هایش را در می آورد و با پخش ماکوی رسیده او را اغوا می کند.مادر XNUMX ساله ای که جسد دوست پسرش را می بلعد و با حالت شادی در چهره اش حالت شادی به خود می گیرد و از همنشینی به شدت فحاشی اش از خوشحالی فریاد می زند!

روزهای محارم با مادرم در خانه پدر و مادرم جایی که تمام خانواده لانه را ترک کردند.ماکی تومودا

دای کوچکترین از سه خواهر و برادر است.از منظر مادرش مکی، او این تصور را داشت که کودکی راحت است، اما...یک بهار، دو برادر بزرگترش شغلی پیدا کردند و تنها زندگی کردند و پدرش را از خانه بیرون کردند.زمانی که خانه پر جنب و جوش او ناگهان ساکت می شود، مکی احساس از دست دادن می کند.دای با دیدن مادرش چنین احساس تنهایی و ناامیدی می کند و سعی می کند محبت مادرش را که تا به حال نتوانسته بود در انحصار خود درآورد، به دست آورد.

لطفا مراقب مادرم باشکورماچی یوکو

شوهرش ناگهان ناپدید شد.یوکو از طریق تحویل روزنامه امرار معاش می کند و با تنها پسرش کنیچیرو زندگی می کند.با این حال، فاجعه دوباره رخ می دهد... او در یک کار پاره وقت در یک تصادف پای خود را رگ به رگ می کند.کنیچیرو برای مراقبت از یوکو، از یک مراقب می خواهد...سینه داغ، بازوهای ضخیم.یوکو در مراقب قدرت مردی را که مدتی فراموش کرده بود احساس می کند.یک روز، پس از مدتی که چنین زندگی ادامه یافت، یوکو شروع به توسل به پرستار کرد...

Saffle دوست من در آن زمان ... مادر دوست من Eriko Miura

در حالی که اتاقم را مرتب می کردم، از میان شکاف های جعبه های مقوایی عکسی نوستالژیک پیدا کردم.عکس دو شات با او برای اولین بار.با دیدن عکس منو یاد روزای قدیم انداخت.اولین باری که او را در خانه بهترین دوستم دیدم.بله، او مادر بهترین دوست من بود.به دلایلی به خانه بهترین دوستم رفتم.البته من می خواستم او را ملاقات کنم.من هنوز بچه بودم و نمی دانستم با این احساس چه کنم.یک روز به خانه بهترین دوستم رفتم.اون روز تنها اون با من بود و قلبم بیشتر از همیشه تند میزد.او از من پرسید که آیا من به کسی علاقه دارم؟سرم را تکان دادم و قلبم آنقدر تند می زد که فکر کردم ممکن است بشکند.گفت اگر پشیمان شد باید اعتراف کند.من با اکراه به او اعتراف کردم.با اینکه تو همچین عمه ای؟او می خندد.ازم تشکر کرد و بوسید...

پدر و مادر و فرزند تنها در مسافرخانه چشمه آب گرم.من در یک سفر قبل از ازدواج مادرم را باردار کردم.یوشی میکی

من در جوانی پدرم را از دست دادم و با مادرم تنها زندگی کردم.زمان هایی بود که سخت گیر بود، اما به عنوان یک زن عاشق مادر زیبا و مهربانش شد.با این حال به نظر می رسد مادرم در تلاش است تا با مردی که در محل کار با او آشنا شده ازدواج مجدد کند و زندگی دومی را آغاز کند...یک روز مادرم را به عنوان جشن پیش از ازدواج با دو پدر و مادرم به یک سفر بهار گرم دعوت کردم. به منظور انتقال "عشق آینده" به جای "متشکرم برای گذشته"... ------------------------------------------------ -------------------- [زن بالغ / زن متاهل 2٪ تخفیف قسمت 30] به پایان رسید.برای مشتریانی که شرایط دریافت ویدیوی جایزه را دارند، ویدیوی جایزه به طور خودکار به محصول خریداری شده (ویدئو) در حدود 1 دسامبر (دوشنبه) اضافه می شود.تاریخ و زمان اضافه ممکن است تغییر کند و در زمان اضافه شدن تماس فردی برقرار نخواهد شد. * برای جزئیاتی مانند اطلاعات امتیاز اینجا را کلیک کنید --------------------------------------- --------------------------

پوست نرم مادر ~مادر و پسر غرق شده در هوس~ یوکا میزونو

یوتو، پسری که ازدواج مجدد مادرش یوکا را دوست ندارد.دلیلش هم این است که او که مدت زیادی با مادر و فرزندش زندگی می کند، او را بیش از یک خویشاوند می بیند.با این حال، وقتی یوتو شاهد رابطه یوکا با پدر جدیدش است، غرق در حسادت می شود.یوکا از ظاهر پسرش که تشنه عشق است دلشکسته می شود و به آرامی او را راهنمایی می کند تا به عنوان یک مادر و یک زن تبدیل به یک مرد بالغ شود.اگرچه آنها می دانند که رابطه آنها غیرقابل بخشش است، اما این دو غرق در شهوتی هستند که فراتر از احساسات خانواده نزدیک آنها است ...

رابطه مادر و پسر با پسری که نمی تواند به عقب برگردد امی تودا

پدر بیولوژیک من با بدهی زیادی از دنیا رفت و ما مادر و فرزند مجبور شدیم در فقر شدید زندگی کنیم.چند سال بعد مردی در مقابل بدهی مادرش ظاهر شد و آن مرد شریک ازدواج مجدد مادرش شد.درست زمانی که فکر کردم بالاخره ما مادر و فرزند می توانیم خوشحال باشیم، پدرشوهرم بیکار شد و مست شد.از پدرشوهرم که از روز الکل می‌نوشید و مادرم را فحش می‌داد، احساس انزجار کردم.پدرشوهرم که دنبال کار نبود، مادرم را به تن فروشی واداشت.من از این واقعیت غافل بودم و به مادرم توصیه کردم که از پدرشوهرم جدا شود، اما مادرم تصمیم نگرفت.یک روز که به خانه آمدم، پدر شوهرم دوربین فیلمبرداری در دست داشت و از خودارضایی مادرم فیلم می گرفت.پدرشوهرم با وجود تعجب من دست مادرم را گرفت و کم کم فاق مرا لمس کرد و به پسرم دستور داد این کار را انجام دهد.مادرم از این کار بدش می آید، اما من با دیدن او یکدفعه بلند شدم و به دهان مادرم شلیک کردم.انزجار و گناه، اما هیجانی وصف ناپذیر را احساس کردم.آن شب مادرم که معمولا مشروب نمی خورد، مشروب زیادی می خورد.مادرم زمزمه کرد: متاسفم.بدون اینکه چیزی بگم به اتاقم رفتم.اواخر شب که در اتاقم باز شد، مادرم بدون هیچ حرفی وارد شد...

مادر دوستم، موموکو، که جدی و سخت کوش است، آنقدر خارق العاده بود که منی من را تا زمانی که گلوله هایم کاملاً از بین رفت، خارج کرد.موموکو ایشیکی

شوهرش سه سال پیش درگذشت و مادرش موموکو پسرش کازویا را به سختی به تنهایی بزرگ می‌کرد.با این حال، نمرات او به هیچ وجه بهتر نشد و ناامیدی او به دلیل استرس تحصیلی شروع به جمع شدن کرد.من نمی توانم آن را با حال و هوای مصادره شده از دوست پسرم Shunsuke تحمل کنم و در خودارضایی افراط کنم.تصادفا، شونسوکه شاهد این موضوع است...موموکو که میل جنسی او به دلیل خودارضایی از کنترل خارج شده است، به جای اینکه او را سرزنش کند، خروس ایستاده او را می گیرد و شروع به هوس زدن می کند.

درست / رابطه جنسی غیر طبیعی یوسوجی مادر و کودک قسمت XNUMX سومیره شیراتوری

من بیست سال است که با شوهرم ازدواج کرده ام.سومیره علیرغم داشتن زندگی شاد، مدت زیادی است که به عنوان یک زن محقق نشده است.او که از زندگی جنسی خود راضی نیست، روزهای خود را صرف آرامش می کند.یک روز پسرم مرا در حال خودارضایی یافت. "اگر سروصدا کنی پدر بیدار می شود." سومیره توسط پسرش هل داده شد.سپس در حالی که از شوهرم پنهان شده بودم به خدمت پسرم رسیدم.چند روز بعد دوست پسرم برای ملاقات آمد.دوست پسرم سینه های بزرگ سومیره را می بیند و فاق او را باد می کند.به تشویق پسرم، با مادرم و یکی از دوستانم رابطه جنسی سه بعدی داشتم...

داماد آزوسا یاگی به دنبال دخترهای بزرگ بیش از حد زشت مادرشوهر است

آزوسا که زندگی را با دختر و همسرش آغاز کرده بود، به تدریج زمان صرف شده با دامادش را افزایش داد زیرا همسر و دخترش هر دو مشغول بودند.یک روز که آن دو برای نوشیدن بیرون رفتند، آزوسا مورد حمله دامادش قرار گرفت و پس از آن، داماد شروع به هدف گرفتن سینه های بزرگ آزوسا در همه جا کرد.در ابتدا آزوسا مقاومت کرد، اما در نهایت به یک محرک غیرقابل جایگزین تبدیل شد.

محارم خیلی خوشایند پس از دعوای مادر و کودک با یوکو کورماچی

یوکو پسرش تارو را به تنهایی بزرگ کرده است.با اینکه از صبح تا شب کار می کرد، زندگی اش اصلاً بهتر نشد.یک روز قرار است روز ورزش تارو برگزار شود، اما یوکو نمی تواند کار خود را مدیریت کند و این دو با هم درگیر می شوند.و چند روز بعد اتفاقی افتاد که منجر به آشتی دو نفر شد اما... یوکو کورماچی، یک زن بالغ بسیار محبوب، برای اولین بار در برچسب "Obasan" محدود به افراد بالای 40 سال ظاهر می شود! !

داستان واقعی ماماسیتا شیزوکا اوموری

«ماساشی» که پدرش مشغول شد و اغلب به خانه «شیزوکا» عمه اش سپرده شد.من مجذوب سینه های پرپشتی شده بودم که مادرم نداشت و بدون معطلی به پسر عمویم شینیا رفتم.در نهایت او موفق شد با شیزوکا که ناامید شده بود رابطه فیزیکی برقرار کند.

من با جفت گیری غیرقابل کنترل دوست پسرم به ماهی مرکب ادامه می دهم... چائویانگ میزونو

آساهی که سرگرمی اش تمرین عضلات است، متوجه می شود که کنتارو دوست پسرش به اندازه کافی ورزش نمی کند و چیزهای مختلفی را برای او تعریف می کند.اندازه فاقی که به طور اتفاقی لمس کرده است، او را به یاد میل جنسی می اندازد که نمی تواند تنها با تمرین از شر آن خلاص شود.و چائویانگ که میل خود را از دست داده بود با بازی با خروس او را اغوا کرد.با این حال، بدن او بارها به خاطر بی وفایی او که به یکی دو بار ختم نشد، اوج را به یاد آورد و او همچنان با درد و رنج صدایش را بلند کرد.چائویانگ سرانجام از همکاری بی بدیل با او که به نظر می رسد برای همیشه ادامه دارد، دست می کشد.

فقط من می دانم ... مادر دوستم و آغاز مخفی یوکا میزونو

مانابو، یک خانواده تک پدر، تحسین پنهانی از مادر دوستش، یوکا داشت.و سپس، در یک نقطه، این احساس به عشق تبدیل می شود...در آن زمان، منابو از حماقتی که به طور تصادفی شاهد آن بود احساس بیداری جنسی کرد، اما او مدتی را در عذاب گذراند زیرا نمی دانست چگونه آن را رها کند.یوکا که از مشکلاتش با خبر است، مخفیانه به او آموزش می دهد...سپس مانابو که نمی تواند دلیل خود را برای اولین بار که یک محرک احساس می کند کنترل کند، به او حمله می کند.یوکا، که با چوب گوشتی خود که به شدت مثل یک جانور می زند، همچنان به ماهی مرکب تبدیل می شود، نمی تواند جلوی آن را بگیرد.

تجاوز مادر به فرزند به ناریساکی یومی

مادرش یومی که با همسر و پسرش سیا زندگی می کند رازی دارد.من تنها پسرم سیا را دوست دارم، اما می خواستم از خواسته های دنیوی خود خلاص شوم، بنابراین پشت شوهرم پنهان شده بودم و عمل جنسی انجام می دادم.با این حال رفتارهای ناپسند مادرم که به نظرم خوب بود، تمایلات پنهان پسرم را بسیار گسترش داده بود.سیا شروع به آمیزش جنسی با مادرش کرد و نتوانست میل خود را سرکوب کند.یومی با تأمل در اعمال خود نتوانست در برابر خواسته های سیا مقاومت کند و در نهایت از خط ممنوعه عبور کرد...

ادامه دادن به ماهی مرکب توسط جفت گیری غیرقابل کنترل دوست پسرم... Maiko Ayase

کوسوکه، دوستی که پسرم بعد از فعالیت های باشگاهی به خانه آورد.مایکو او را با یک غذای خانگی پذیرایی می کند، اما متوجه ژست نگاه کردن به سینه اش می شود...بعد از آن مایکو که اتفاقا چوب گوشتش را دید و شهوتران شد، با دل شیطونی خورد.کوسوکه در لذتی که قبلاً هرگز نچشیده بود غرق شد و بارها و بارها به جستجوی لذت ادامه داد.بدن مایکو نمی تواند جفت بی وفای او را که بسیار شدید و سخت است، تحمل کند.

من علائم اولیه سرماخوردگی را داشتم، بنابراین شیر مادرم را مالیدم.کورماچی یوکو

فصل پاییز است... صبح ها و غروب ها سردتر می شود و صدای پای زمستان از نزدیک به گوش می رسد.یک روز، یوکو نگران پسرش فومیهیکو بود که هنوز لباس های سبک به تن داشت. "امیدوارم سرما نخورم..." با این حال، نگرانی یوکو به جایی رسید.یوکو فومیهیکو را می‌بیند که احساس لرز می‌کند و نمی‌تواند سرفه را متوقف کند، و متوجه می‌شود: "این قطعاً علائم اولیه سرماخوردگی است...".سپس فومیهیکو به آرامی سینه یوکو را ماساژ داد.و حرکت فومیهیکو که سینه‌اش را می‌مالد، شدید می‌شود.

داستان واقعی ماماسیتا توکو نامیکی

یکی از اقوام شوهرش در یک تصادف جان باخت و خانواده توکو تصمیم گرفتند از پسرشان یوتا مراقبت کنند.با این حال، توکو از عشق پنهان یوتا به توکو خبر نداشت...رویای زندگی مشترک یوتا با توکو محقق می شود و او شروع به وابستگی به توکو می کند که انگار پسر واقعی اوست.هنگام حمام کردن، دست خود را به پایین تنه دراز کنید و ضد تنفس واقعی را بخرید.کنجکاوی سوزان او متوقف نمی شود، و هنگامی که او فاق سفت شده خود را به توکو تقدیم می کند، توکو ناامید در نهایت با شوهرش رابطه جنسی برقرار می کند.این توکو بود که به او اجازه داده بود مراقب باشد، زیرا او یک کودک کوچک بود، اما وقتی متوجه شد، باسن خود را به شدت روی او تکان می داد.