مامان30 فیلم

رابطه مادر و پسر با پسری که نمی تواند به عقب برگردد امی تودا

پدر بیولوژیک من با بدهی زیادی از دنیا رفت و ما مادر و فرزند مجبور شدیم در فقر شدید زندگی کنیم.چند سال بعد مردی در مقابل بدهی مادرش ظاهر شد و آن مرد شریک ازدواج مجدد مادرش شد.درست زمانی که فکر کردم بالاخره ما مادر و فرزند می توانیم خوشحال باشیم، پدرشوهرم بیکار شد و مست شد.از پدرشوهرم که از روز الکل می‌نوشید و مادرم را فحش می‌داد، احساس انزجار کردم.پدرشوهرم که دنبال کار نبود، مادرم را به تن فروشی واداشت.من از این واقعیت غافل بودم و به مادرم توصیه کردم که از پدرشوهرم جدا شود، اما مادرم تصمیم نگرفت.یک روز که به خانه آمدم، پدر شوهرم دوربین فیلمبرداری در دست داشت و از خودارضایی مادرم فیلم می گرفت.پدرشوهرم با وجود تعجب من دست مادرم را گرفت و کم کم فاق مرا لمس کرد و به پسرم دستور داد این کار را انجام دهد.مادرم از این کار بدش می آید، اما من با دیدن او یکدفعه بلند شدم و به دهان مادرم شلیک کردم.انزجار و گناه، اما هیجانی وصف ناپذیر را احساس کردم.آن شب مادرم که معمولا مشروب نمی خورد، مشروب زیادی می خورد.مادرم زمزمه کرد: متاسفم.بدون اینکه چیزی بگم به اتاقم رفتم.اواخر شب که در اتاقم باز شد، مادرم بدون هیچ حرفی وارد شد...

Saffle دوست من در آن زمان ... مادر دوست من Eriko Miura

در حالی که اتاقم را مرتب می کردم، از میان شکاف های جعبه های مقوایی عکسی نوستالژیک پیدا کردم.عکس دو شات با او برای اولین بار.با دیدن عکس منو یاد روزای قدیم انداخت.اولین باری که او را در خانه بهترین دوستم دیدم.بله، او مادر بهترین دوست من بود.به دلایلی به خانه بهترین دوستم رفتم.البته من می خواستم او را ملاقات کنم.من هنوز بچه بودم و نمی دانستم با این احساس چه کنم.یک روز به خانه بهترین دوستم رفتم.اون روز تنها اون با من بود و قلبم بیشتر از همیشه تند میزد.او از من پرسید که آیا من به کسی علاقه دارم؟سرم را تکان دادم و قلبم آنقدر تند می زد که فکر کردم ممکن است بشکند.گفت اگر پشیمان شد باید اعتراف کند.من با اکراه به او اعتراف کردم.با اینکه تو همچین عمه ای؟او می خندد.ازم تشکر کرد و بوسید...

جفت گیری مادر به فرزند [جاده رودخانه ابوکوما] ماکو اودا

وقتی ماکو 18 ساله بود، از دوست پسر آن زمان خود بچه دار شد.با این حال، او ارتباط خود را با دوست پسرش قطع کرد و ناپدید شد.ماکو تصمیم گرفت یک مادر مجرد شود و کیوتا را به دنیا آورد.کیوتا به هنر علاقه مند است و پس از فارغ التحصیلی از مدرسه، شاگرد یک هنرمند سرامیک شد و یک شاگرد زنده است.در آن زمان، کیوتا، که XNUMX ساله شد، توسط اربابش گفت که لطفش را به مادرش برگرداند.

تجاوز مادر به فرزند به ناریساکی یومی

مادرش یومی که با همسر و پسرش سیا زندگی می کند رازی دارد.من تنها پسرم سیا را دوست دارم، اما می خواستم از خواسته های دنیوی خود خلاص شوم، بنابراین پشت شوهرم پنهان شده بودم و عمل جنسی انجام می دادم.با این حال رفتارهای ناپسند مادرم که به نظرم خوب بود، تمایلات پنهان پسرم را بسیار گسترش داده بود.سیا شروع به آمیزش جنسی با مادرش کرد و نتوانست میل خود را سرکوب کند.یومی با تأمل در اعمال خود نتوانست در برابر خواسته های سیا مقاومت کند و در نهایت از خط ممنوعه عبور کرد...

من یک دایی در اتاق کودک هستم.مادرم در حال پردازش میل جنسی است.آپارتمان 2K فقط برای مادر و فرزند Pink Kazoku VOL.21 Rieko Hiraoka

درام فوق موضوعی مادر و کودک با محارم بالاخره وارد فصل سوم سریال شد.داستان زناشویی پسر عمو و مادر یائسه در اتاق بچه ها به اوج می رسد.مادر از شوهرش طلاق گرفت و با پسرش در یک آپارتمان پارچه ای روستایی زندگی کرد.مادر همچنان از شهوت پرستی برای پسرش دست برنداشت.یک چیز باعث شد پسرش مادرش را حبس کند و در واژن انزال کند...

واژینال مادر و پسر باعث فعالیت جنسی شد.یومی کازاما

من قبلا با آپلود ویدیوهای فضول ویدیوهای شهوانی امرار معاش می کردم، اما از آنجایی که تعداد بینندگان کم بود، تصمیم گرفتم از یک زن بالغ که همه توصیه می کردند عکس بگیرم... من هیچ آشنایی و ارتباطی ندارم، بنابراین تصمیم گرفتم که از مامانم عکس بگیر.در واقع بیشتر و بیشتر پر طرفدار شد w اما یه روز...به هیچ وجه...پدرم خیلی وقت بود تنها کار میکرد...نه...مامانم بود.. اوه... فریب دادن به من... و... من... در اتاق...البته...تعداد بینندگان چیزی بود که قبلا ندیده بودم...اما...من اصلا خوشحال نبودم...فقط شوکه شدم...حالت روحی من...دیوونه شد...

جفت گیری مادر به فرزند [جاده Minamiaizu Asahigatake] Rin Okae

رین ماساکی را به تنهایی بزرگ کرد، به دانشگاه رفت و به بزرگسالی رسید.احساس کردم تربیتم به پایان رسیده است.در آن زمان از طریق کار با مردی آشنا شدم.این مردی به نام اوکاوا بود که در توچیگی زندگی می کرد.با وجود اختلاف سنی، رین جذب اوکاوای صمیمی و مهربان شد.این دو بارها در مسافت های طولانی با هم ملاقات کرده بودند.رین که به فکر ازدواج مجدد با اوکاوا افتاده است، ماساکی را به سفری به چشمه های آب گرم دعوت می کند و به سمت کوه های توچیگی می رود.در آن سفر، رین با احساسات ماساکی آشنا می شود...

فقط من می دانم...مادر دوستم و آغاز مخفی ماکی تومودا

ساتوشی عاشق مادر دوستش ماکی می شود.نمی دانم با احساساتم چه کنم، بنابراین در فکر خودم لباس زیرش را برمی دارم.با این حال، وقتی مکی آن را می بیند، شروع به فاصله گرفتن از شرم می کند.او به ساتوشی بی گناه، که حتی خودارضایی نمی داند، می آموزد که چگونه تخلیه کند، اما او در اولین لذت خود را گم می کند و به پایین رانده می شود.بدن ماکی نمی تواند در مقابل موج لذت خروس ساتوشی که بارها مانند میمون به شدت پیستون می شود، مقاومت کند.کمپین بالغ / زن متاهل 2022!ماکی تومودا به صورت زنده ظاهر می شود! ------------------------------------------------ -------------------- [زن بالغ/زن متاهل 30% تخفیف قسمت 3] به پایان رسید.برای مشتریانی که شرایط دریافت ویدیوی جایزه را دارند، ویدیوی جایزه به صورت خودکار به محصول خریداری شده (ویدئو) در حدود 12 دسامبر (دوشنبه) اضافه می شود.تاریخ و زمان اضافه ممکن است تغییر کند و در زمان اضافه شدن تماس فردی برقرار نخواهد شد. * برای جزئیاتی مانند اطلاعات امتیاز اینجا را کلیک کنید ----------------------------------------- ----------------------------

واژینال یک مادر و پسر باعث فعالیت جنسی شد.میورا اریکو

من تمایل دارم کنار بکشم، و از اینکه پدرم دور از خانه نیست سوء استفاده می‌کنم، اما چیزهای مختلفی را آپلود می‌کنم، زیرا مشتاق یک مشارکت‌کننده شیک U*U* هستم.با این حال، محبوبیت زیادی ندارد.نگران بودم که تعداد بینندگان زیاد نشود.امروز وقتی پخش زنده داشتم مادرم ناگهان وارد اتاقم شد.تعداد بینندگان یک دفعه زیاد شد، شاید به این دلیل که دیدن من با عجله و مادرم که مات شده بود، جالب بود.بیننده گفت که مادرم زیبا یا ناز است، برای همین به این فکر کردم و مخفیانه از زندگی روزمره مادرم فیلمبرداری کردم و آن را آپلود کردم.به محض افزایش تعداد بینندگان، موارد شدیدتر مورد نیاز است.ویدیوهایی با لباس های کمی سکسی بسیار محبوب شده اند.این باعث شد حالم بهتر شود، بنابراین یک دوربین مخفی نصب کردم و زندگی روزمره مادرم را دنبال کردم.در ویدیویی که گرفتم، مادرم در طول روز مخفیانه خودارضایی می‌کرد.من تعجب کردم، اما مادرم هم زن بود، پس آرام شدم و تصمیم گرفتم یک روز دیگر ویدیو را ببینم.سپس یک مرد زایمان و مادرم رابطه جنسی داشتند و من با وجود اینکه مادر خودم بودم هیجان زده شدم.این ویدیو هم مورد توجه بینندگان قرار گرفت و من می خواستم بیشتر از رابطه جنسی مادرم فیلم بگیرم، بنابراین شبانه در اتاق خواب مادرم شیطنت درست کردم.مادرم که در راه از خواب بیدار شد، تعجب کرد و سعی کرد مرا سرزنش کند، اما وقتی در مورد زنای جنسی گفتم، مطیع شدم و به مادرم سکس واژن دادم.این ویدیو هنوز هم بسیار محبوب است، اما من نگران بودم که چگونه با مادرم رفتار کنم.موقع شام من و مادرم ساکتیم.هوای سنگینبه مادرم گفتم متاسفم، اما به او گفتم که او را هم به عنوان یک زن دوست دارم.مادرم به آرامی بوسه مرا پذیرفت و از آن روز به بعد زن من شد...

مادری که از جایش بلند شد، پسری که تخم واژن را بیرون آورد، هوکا ناکایاما را شلیک کرد

هونوکا که تنها در حومه شهر زندگی می کرد، تصمیم گرفت با پسرش و همسرش ساکن شهر زندگی کند.این یک زندگی تنهایی به تنهایی بود، اما هونوکا از زندگی با پسرش و همسرش خوشحال بود.نیم سال از شروع زندگی مشترکمان می گذرد.به محض اینکه آنها با یکدیگر به خوبی کنار می آیند، هونوکا توسط پسرش به پایین هل داده می شود.میل جنسی هونوکا هر سال که می گذشت قوی تر می شد و هر روز به تنهایی به او آرامش می داد.پسرش او را دیده بود.پسرم با خشونت هونوکا را نوازش می کند و فاق او را فرو می برد.هونوکا آن را دوست ندارد، اما پسرش مانع او نشد و او یک مایع ابری داغ را از بدنش خارج می کرد.چند روز بعد.هونوکا به این موضوع اطمینان داشت که اخیراً از همسرش بی‌جنس بوده است و از اینکه ممکن است تقصیر من باشد، متحیر شده بود.درست در آن زمان، دوره هونوکا به پایان می رسد ...

کیوکو هارادا پسر بزرگ مادر کرمپی

چند سال بدون شوهرمکیوکو قبلاً به تنهایی در روستا زندگی می کرد، اما پسرش و همسرش نگران بودند و از آنها پرسیدند که آیا دوست دارند با هم زندگی کنند.کیوکو به توکیو نقل مکان می کند و با پسر و همسرش زندگی می کند.کیوکو می توانست هر روز شاد زندگی کند زیرا پسر و عروسش به خوبی از او مراقبت می کردند.زندگی مشترک آرام گرفت و وقتی پسرم و همسرش را دیدم، کیوکو هم به یاد شوهرش افتاد و تنها شد.کیوکو برای پر کردن این شکاف خودارضایی کرد و روزهایی را که با همسرش دوست داشت را پوشش داد.وقتی امروز در حال خودارضایی بودم و به شوهرم فکر می کردم، توسط پسرم زیر چشمی قرار گرفتم و توسط پسرم مورد حمله و سوراخ قرار گرفتم.پس از آن، کیوکو شروع به تعامل روزانه با پسرش کرد.در ابتدا کیوکو تمایلی نداشت، اما به کیوکو لذت زن بودن داده شد و به تدریج زن پسرش شد.یک روز کیوکو متوجه شد که از قاعدگی خسته نشده است.در نتیجه معاینه گفته شد که قاعدگی تمام شده است.کیوکو به پسرش می گوید که پریودش تمام شده و او دیگر زن نیست و به او می گوید که رابطه را تمام کند.سپس چشمان پسرم برق زد و به کیوکو تکیه داد و گفت که می تواند بدون نگرانی در داخل کیوکو تقدیر کند.بله، کیوکو با پسرش بازی می‌کرد، اما اجازه شلیک واژینال را نداد.کیوکو با احساسی پیچیده بدنش را باز کرد.پسر به مادر دیرینه رها شد.کیوکو در عمل با پسرش به اوج خود رسیده بود، اما این که او این بار کنار گذاشته شد به اوج، رضایت و شادی او ضربه زد و بار دیگر در باتلاق زنای با محارم گیر کرد، که زمانی فکر می کرد دو چندان است. وجود داشت...

آموزش جنسی واقعی مادر سوکیشیما ساکورا

از زمان مرگ همسرش، مادرش ساکورا، پسرش ماسامی را به تنهایی بزرگ کرده است.Masami بزرگ شد تا پسری پسر باشد که به دلیل بودجه محدود خانواده، بازی و کار پاره وقت را تحمل کرد.اما با این حال، پسری هم سن و سالش... از زمانی که برهنگی چاق و چاق ساکورا را در رختکن دید، دیگر نمی تواند علاقه خود را به زنان پنهان کند.وقتی ساکورا از خواسته پنهانی پسرش باخبر می شود، حداقل خود را برهنه نشان می دهد و به آموزش رابطه جنسی می پردازد.با یک بوسه آرام شروع کنید، تا زمانی که سینه‌های بزرگ کل چوب گوشت پسر را بپیچند و خام را داخل آن قرار دهید.پاداش ویژه مادر این دو را به یک رابطه ممنوع تبدیل می کند.

داماد آزوسا یاگی به دنبال دخترهای بزرگ بیش از حد زشت مادرشوهر است

آزوسا که زندگی را با دختر و همسرش آغاز کرده بود، به تدریج زمان صرف شده با دامادش را افزایش داد زیرا همسر و دخترش هر دو مشغول بودند.یک روز که آن دو برای نوشیدن بیرون رفتند، آزوسا مورد حمله دامادش قرار گرفت و پس از آن، داماد شروع به هدف گرفتن سینه های بزرگ آزوسا در همه جا کرد.در ابتدا آزوسا مقاومت کرد، اما در نهایت به یک محرک غیرقابل جایگزین تبدیل شد.

بچه بدون نوه اگر می خواهی به سالمندان احترام بگذاری به من پول بده!چیزورو ایوازاکی

امروز روز احترام به سالمندان است، روزی برای احترام به سالمندان و جشن گرفتن طول عمر آنها.در خانواده ایوازاکی، نوه ها دور خواهر چیزورو، چیهایا، که با او زندگی می کند، جمع شدند و طول عمر او را جشن گرفتند.چیزورو که نوه نداره در تماشای چنین موقعیت آرامی نمیتونه نفرین نکنه... "اگه میخوای به بزرگترها احترام بذاری به من پول بده!"که چیزورو تنهاست...و نوه های چیهایا یکی پس از دیگری به چیزورو کلمات گرم می گویند...

من با جفت گیری غیرقابل کنترل دوست پسرم به ماهی مرکب ادامه می دهم... چائویانگ میزونو

آساهی که سرگرمی اش تمرین عضلات است، متوجه می شود که کنتارو دوست پسرش به اندازه کافی ورزش نمی کند و چیزهای مختلفی را برای او تعریف می کند.اندازه فاقی که به طور اتفاقی لمس کرده است، او را به یاد میل جنسی می اندازد که نمی تواند تنها با تمرین از شر آن خلاص شود.و چائویانگ که میل خود را از دست داده بود با بازی با خروس او را اغوا کرد.با این حال، بدن او بارها به خاطر بی وفایی او که به یکی دو بار ختم نشد، اوج را به یاد آورد و او همچنان با درد و رنج صدایش را بلند کرد.چائویانگ سرانجام از همکاری بی بدیل با او که به نظر می رسد برای همیشه ادامه دارد، دست می کشد.

جفت گیری مادر به فرزند [کینوگاوا یاشیوجی] ساران ایتو

او 10 سال پیش از شوهرش طلاق گرفت و پسرش را به تنهایی بزرگ کرد.پسرم کار پیدا کرد و تنها زندگی کرد، اما نمی خواست خانه را ترک کند.تمام روز را بدون بیرون رفتن حتی در روزهای تعطیل می خوابیدم.من پسرم را به یک سفر بهار گرم دعوت کردم تا او را بیرون ببرم. "آیا زنی نیست که دوستش داشته باشی، ماساکی؟" "چون فقط امروز..." برای دلجویی از پسرم قرارداد یک روزه رد و بدل کردم.عشق پسر به واژن مادر رها می شود...

پدر و مادر و فرزند تنها در مسافرخانه چشمه آب گرم.من در یک سفر قبل از ازدواج مادرم را باردار کردم.یوشی میکی

من در جوانی پدرم را از دست دادم و با مادرم تنها زندگی کردم.زمان هایی بود که سخت گیر بود، اما به عنوان یک زن عاشق مادر زیبا و مهربانش شد.با این حال به نظر می رسد مادرم در تلاش است تا با مردی که در محل کار با او آشنا شده ازدواج مجدد کند و زندگی دومی را آغاز کند...یک روز مادرم را به عنوان جشن پیش از ازدواج با دو پدر و مادرم به یک سفر بهار گرم دعوت کردم. به منظور انتقال "عشق آینده" به جای "متشکرم برای گذشته"... ------------------------------------------------ -------------------- [زن بالغ / زن متاهل 2٪ تخفیف قسمت 30] به پایان رسید.برای مشتریانی که شرایط دریافت ویدیوی جایزه را دارند، ویدیوی جایزه به طور خودکار به محصول خریداری شده (ویدئو) در حدود 1 دسامبر (دوشنبه) اضافه می شود.تاریخ و زمان اضافه ممکن است تغییر کند و در زمان اضافه شدن تماس فردی برقرار نخواهد شد. * برای جزئیاتی مانند اطلاعات امتیاز اینجا را کلیک کنید --------------------------------------- --------------------------

متاسفم.احیای شوک الکتریکی خاله! !نانا اوسامی

سینه های بزرگ "زنده"!اروتیسم "افزایش" است!بازیگر سابق تنومند نانا اوسامی (41 ساله) از لیبل اوباسان بازگشت!نانا که در یک صابون فروشی کار می کند و یک طرفش به عنوان شاهزاده خانم حبابی است، سینه های بزرگش را تکان می دهد و با بازیگر نقش پسرش در رابطه جنسی غوطه ور می شود! «منم یه خانم مسن شدم.»، اما با میل جنسی که از دهه XNUMX نمی گذرد... خیس است و سه اثر تمام عیار! !

داستان واقعی ماماسیتا شیزوکا اوموری

«ماساشی» که پدرش مشغول شد و اغلب به خانه «شیزوکا» عمه اش سپرده شد.من مجذوب سینه های پرپشتی شده بودم که مادرم نداشت و بدون معطلی به پسر عمویم شینیا رفتم.در نهایت او موفق شد با شیزوکا که ناامید شده بود رابطه فیزیکی برقرار کند.

فقط من می دانم ... مادر دوستم و آغاز مخفی یوکا میزونو

مانابو، یک خانواده تک پدر، تحسین پنهانی از مادر دوستش، یوکا داشت.و سپس، در یک نقطه، این احساس به عشق تبدیل می شود...در آن زمان، منابو از حماقتی که به طور تصادفی شاهد آن بود احساس بیداری جنسی کرد، اما او مدتی را در عذاب گذراند زیرا نمی دانست چگونه آن را رها کند.یوکا که از مشکلاتش با خبر است، مخفیانه به او آموزش می دهد...سپس مانابو که نمی تواند دلیل خود را برای اولین بار که یک محرک احساس می کند کنترل کند، به او حمله می کند.یوکا، که با چوب گوشتی خود که به شدت مثل یک جانور می زند، همچنان به ماهی مرکب تبدیل می شود، نمی تواند جلوی آن را بگیرد.

تصمیم گرفتم در هفت روز مادر عزیزم را نابود کنم. 7 سال یه حس ممنوعه که تو دلم نگه داشتم.ناتسوکو کایاما

تمام خانواده را به مادرم می سپارم...او با پدرش که فقط کار می کند و رفتاری شبیه به رئیس بودن دارد و از مدت ها قبل با محبت زیادی از طرف مادرش بزرگ شده است، خاطرات خانوادگی ندارد.شاید برادر کوچکترم به پدرش شباهت داشت، انگار علاقه ای به امور خانوادگی ندارد.تنها متحد مادرم در خانواده من، من هستم و هنوز دیر نیست که به مادر مهمی مثل یک "زن" فکر کنم...و تصمیم گرفتم یک اقدام ممنوعه انجام دهم تا در هفته ای که پدر و برادرم نبودند رابطه ام با مادرم نزدیک تر و جدایی سخت تر شود.

مادر دوست من ~فصل پایانی~ Eiko Sakuma

تاتسویا لباس‌ها و لباس‌های زیرش را درآورد و خروس‌اش را در آن فرو کرد، بدون توجه به مقاومت شدید ایکو.چیزی که تاتسویا را تحریک می‌کند، منظره ایکو است که با خودارضایی خود را آرام می‌کند، که اتفاقاً چند روز پیش وقتی برای بازی آمد، شاهد آن بود.مادر دوستم، ایکو، که از کودکی او را تحسین می کردم، ناامید است.آن وقت من می توانم به شما آرامش بدهم!خودارضایی بیش از حد شهوانی و مسحورکننده ایکو، تاتسویا جوان را دیوانه کرد.

روزهای محارم با مادرم در خانه پدر و مادرم جایی که تمام خانواده لانه را ترک کردند.ماکی تومودا

دای کوچکترین از سه خواهر و برادر است.از منظر مادرش مکی، او این تصور را داشت که کودکی راحت است، اما...یک بهار، دو برادر بزرگترش شغلی پیدا کردند و تنها زندگی کردند و پدرش را از خانه بیرون کردند.زمانی که خانه پر جنب و جوش او ناگهان ساکت می شود، مکی احساس از دست دادن می کند.دای با دیدن مادرش چنین احساس تنهایی و ناامیدی می کند و سعی می کند محبت مادرش را که تا به حال نتوانسته بود در انحصار خود درآورد، به دست آورد.

پوست نرم مادر ~مادر و پسر غرق شده در هوس~ یوکا میزونو

یوتو، پسری که ازدواج مجدد مادرش یوکا را دوست ندارد.دلیلش هم این است که او که مدت زیادی با مادر و فرزندش زندگی می کند، او را بیش از یک خویشاوند می بیند.با این حال، وقتی یوتو شاهد رابطه یوکا با پدر جدیدش است، غرق در حسادت می شود.یوکا از ظاهر پسرش که تشنه عشق است دلشکسته می شود و به آرامی او را راهنمایی می کند تا به عنوان یک مادر و یک زن تبدیل به یک مرد بالغ شود.اگرچه آنها می دانند که رابطه آنها غیرقابل بخشش است، اما این دو غرق در شهوتی هستند که فراتر از احساسات خانواده نزدیک آنها است ...

Mother Rape Creampie Mother Yayoi Ishibashi که برای اولین بار توسط پسرش از بین رفت

چند سال بعد از فوت پدرم، مادرم نمی خواست بیرون برود، اما بالاخره آرام شد و به خانه جدیدمان آمد.پسر با دیدن چهره بشاش مادرش آسوده شد.پسرم اتفاقی مادرش را در حال حمام می بیند.پسرم از بدن برهنه مادرش هیجان زده شد.نیمه های شب مشتاق بودم که برای اولین بار بعد از مدت ها برای همسرم که مدت ها دور بود، نقش آفرینی کنم.اما همسرم این بار هم مرا رد کرد.افزایش میل جنسی پسرم به دنبال راه حلی بود.یواشکی وارد اتاق خواب مادرم شدم، فوتون را به آرامی برگرداندم و شروع به دست زدن به فاق مادرم کردم.قسمت نامناسبی که کم کم مرطوب می شود.پسرم به موهای شاخی مادرش شلیک کرد.مادر با نگاهی لاغر مایع منی را که در شرف جدا شدن بود پاک کرد و از رفتار عجیب و غریب پسرش ناراحت شد.روز بعد همسرش بیرون می رود و پسر که با مادرش خلوت کرده مادرش را در آغوش می گیرد و شروع به نوازش شدید او می کند.اگرچه مادر امتناع می کند، اما نمی تواند بر قدرت پسرش غلبه کند و سعی می کند با دهان و دست او را آرام کند.خط آخر محافظت شد، اما مادر با اصرار پسرش زنی را که فراموش کرده بود به یاد می آورد.در نیمه های شب، مادرم که نمی تواند آرام بخوابد، شروع به دلجویی می کند.ضربان قلبی که کم کم تندتر می شود.خشن شدن خودانگشت با میل به ارضای زن.بدن رسیده ای که نمی توان بارها با ایکو سیر کرد.پسر در مقابل مادر ظاهر می شود که گویی می تواند آن را ببیند.مادری که قبلاً به یک بدن پذیرنده تبدیل شده است نمی تواند پسر خود را کاملاً رد کند و توسط یک چوب پسر سخت سوراخ می شود.شادی که واژن را پر کرده بود مادر را با لذت فرا می گیرد و فورا به اوج می رسد...

محارم خیلی خوشایند پس از دعوای مادر و کودک با یوکو کورماچی

یوکو پسرش تارو را به تنهایی بزرگ کرده است.با اینکه از صبح تا شب کار می کرد، زندگی اش اصلاً بهتر نشد.یک روز قرار است روز ورزش تارو برگزار شود، اما یوکو نمی تواند کار خود را مدیریت کند و این دو با هم درگیر می شوند.و چند روز بعد اتفاقی افتاد که منجر به آشتی دو نفر شد اما... یوکو کورماچی، یک زن بالغ بسیار محبوب، برای اولین بار در برچسب "Obasan" محدود به افراد بالای 40 سال ظاهر می شود! !

زناشویی مادر و کودک یوکو کورماچی

کیوتاکا، تنها پسر یوکو، که قرار بود در آپارتمان لوکسی که خواهرش در آن زندگی می‌کرد و خواهرش به مسافرت می‌رفت، منشی تلفنی باشد.یوکو با دیدن کیوتاکا لبخند می زند که نمی تواند خوشحالی خود را از اینکه می تواند در یک عمارت زندگی کند پنهان کند، حتی اگر از خواهرش که به شرایط یوکو اهمیتی نمی دهد تعجب می کند. "مادر، بیا حمام کنیم!"و آن دو وقت غسل را بدون «دخول مادر و فرزند در آب» بگذرانند.

درست / رابطه جنسی غیر طبیعی یوسوجی مادر و کودک قسمت XNUMX سومیره شیراتوری

من بیست سال است که با شوهرم ازدواج کرده ام.سومیره علیرغم داشتن زندگی شاد، مدت زیادی است که به عنوان یک زن محقق نشده است.او که از زندگی جنسی خود راضی نیست، روزهای خود را صرف آرامش می کند.یک روز پسرم مرا در حال خودارضایی یافت. "اگر سروصدا کنی پدر بیدار می شود." سومیره توسط پسرش هل داده شد.سپس در حالی که از شوهرم پنهان شده بودم به خدمت پسرم رسیدم.چند روز بعد دوست پسرم برای ملاقات آمد.دوست پسرم سینه های بزرگ سومیره را می بیند و فاق او را باد می کند.به تشویق پسرم، با مادرم و یکی از دوستانم رابطه جنسی سه بعدی داشتم...

یوشی فوجیساوا، مادری که دیر شکوفا شده است

10 سال از زمانی که از شوهرم جدا شدم و با پسرم سوسومو زندگی کردم می گذرد.سوسومو که به تنهایی بزرگ شده بود، بزرگ شده و زندگی او که درگیر کار و مراقبت از کودکان بود، شروع به آرام شدن می کند.یک روز، یوشی یک دستمال کاغذی در اتاق سوسومو پیدا می‌کند و می‌گوید: "پس بالاخره سوسومو به آن سن رسید..." سایه مردی به یوشی که به خواب می‌رود پنهان می‌شود.هنگامی که یوشی از خواب بیدار می شود و احساس می کند که بدنش در حال دست زدن است، چیزی که توجه او را به خود جلب می کند ...

من علائم اولیه سرماخوردگی را داشتم، بنابراین شیر مادرم را مالیدم.کورماچی یوکو

فصل پاییز است... صبح ها و غروب ها سردتر می شود و صدای پای زمستان از نزدیک به گوش می رسد.یک روز، یوکو نگران پسرش فومیهیکو بود که هنوز لباس های سبک به تن داشت. "امیدوارم سرما نخورم..." با این حال، نگرانی یوکو به جایی رسید.یوکو فومیهیکو را می‌بیند که احساس لرز می‌کند و نمی‌تواند سرفه را متوقف کند، و متوجه می‌شود: "این قطعاً علائم اولیه سرماخوردگی است...".سپس فومیهیکو به آرامی سینه یوکو را ماساژ داد.و حرکت فومیهیکو که سینه‌اش را می‌مالد، شدید می‌شود.