یک کارمند زن جوان که صبح هنگام بیدار شدن یوکاتا در اتاق لو رفته بود!من همیشه گستاخ و نفرین شده ام، اما حالم خراب شده... هانا شیراتو
مسافرخانه در یک سفر کاری با یک کارمند زن جوان مشترک است که معمولاً مرا احمق می کند!باز هم نفرین شدم و مشروب خوردم و گِل گرفتم ●!و وقتی صبح از خواب بیدار می شوم ... کنار من یک دختر جوان است که سینه و باسنش از یوکاتا پوروری است! ??وقتی ماجرا را شنیدم از مستی شوکه شدم! ??من ناامیدانه عذرخواهی می کنم، اما برای دیک بزرگ و واژینالم التماس کردم و گفتم: "ما با بدن خود سازگاریم!" ??