5 روز زندگی مشترک با یک دوست بداخلاق دوران کودکی نوزومی ایشیهارا

من یک دوست دوران کودکی کوچکتر دارم.پدر و مادرم با هم خوب هستند و تا پنج روز که پدر و مادر هر دو خانواده به مسافرت بروند، من به امید دوست دوران کودکی ام رسیدگی می کنم.با اینکه رفتار سردی دارم اما وقتی میترسم تنها بخوابم میام تو تختم و میترسم تو حموم چشمامو ببندم و خجالت میکشم به همین خاطر با لباس شنا حمام کردن رو مخلوط کردم.من گستاخ هستم، اما همیشه در دام امیدی هستم که نمی توانم از آن متنفر باشم!انجام کارهای شیطنت آمیز در حالی که در حال چرخیدن است از درون خارج از نفع است! ??Tsundere زندگی مشترک ارسال شده توسط ویدئو ذهنی!

"من دارم ازدواج می کنم..." دوست دوران کودکی من در اتاق روبرو مخفیانه با نامزدش درست قبل از ازدواج می خوابد و به رابطه جنسی گل آلود ناتسو ایگاراشی می افتد

«این شخص نامزد من است...» ناتسو، دوست دوران کودکی من که از دوران مدرسه دوستش داشتم، یک روز با نامزدم به خانه پدر و مادرم برگشت. دوست دوران کودکی که در طول سال های مدرسه اش هر روز از پنجره نگاه می کرد به زودی به دیگران تعلق خواهد گرفت... من نمی توانم بدن برهنه ای را که از پنجره دیدم تحمل کنم، بنابراین به ناتسو نزدیک می شوم و از خط عبور می کنم ... باتلاق رابطه جنسی که نمی توانم به نامزدم بگویم روزها شروع شده است ...

"من اونی که بودم نیستم..." وقتی به روستایی که کاری نداشتم برگشتم، دوست دوران کودکی با سینه های بزرگ که بزرگ شده بود دعوت شدم و تعطیلات تابستانی من بود. پر از سکس عرق کردهنیکایدو یومه

یک روز تابستانی به خانه پدربزرگ و مادربزرگم برگشتم.در آنجا دوباره با دوست دوران کودکی ام یومه چان آشنا شدم.دوستی از آن روزها تغییر نکرده است... چیزی که تغییر کرده سینه هاست. من دیگر آن چیزی نیستم که بودم.» از من دعوت شده بود تا سینه های بزرگ را لمس کنم و بدنم را مخلوط کنم... از آنجا روز به روز رابطه جنسی داشتیم.ما مثل میمون ها دنبال هم می گشتیم.

قرار برای اولین بار در پنج سال گذشته با سه دوست دوران کودکی.همینطور در هتل... این بهترین روز زندگی من است، جایی که مثل یک کوکورو احمق به یک تثلیث تبدیل شده ام، و مثل یک کوکورو احمق به شدت ساندویچ شده ام و واژینال شده ام آیاسه میسا کاواکیتا

فضای بی نظیر دوست دوران کودکی... هر دوی آنها من را دوست دارند، اما می ترسم رابطه ما به هم بخورد، بنابراین نمی توانم بین آنها یکی را انتخاب کنم. ما سه نفر از طریق SNS در تماس بودیم و تصمیم گرفتیم با هم قرار بگذاریم.قبلا از هم خودداری میکردیم و پیشرفتی نداشتیم ولی بازم میخوام وصل بشم!SEX حرمسرا بسیار متراکم که با میل جنسی که به عنوان یک تثلیث انباشته شده است برخورد می کند!سازگاری و ترکیب بسیار عالی و خطرناک است!

من برای اولین بار یک دوست دختر داشتم، بنابراین تصمیم گرفتم با دوست دوران کودکی ام هانا هاکوتو سکس و کرامپی انجام دهم.

بیست و دومین سریال پرفروش داستان عشق جوانان!من برای اولین بار دوست دختر پیدا کردم!اما... من باکره هستم و واقعاً بلد نیستم با دخترا کنار بیام!در چنین مواقعی از دوست دوران کودکی ام حنا چه راهنمایی بخواهم؟سپس ... "فعلا چرا باکره خود را دور نمی اندازید؟"من نمی خواهم او بفهمد که من یک باکره هستم و من نمی دانم چگونه این کار را انجام دهم، بنابراین تصمیم گرفتم رابطه جنسی را تمرین کنم!و من در نهایت بعد از تمرین حتی ضربه بادکنک، کونیلینگوس و واژن متوجه شدم.من….من عاشق هانا هستم! !

دوست دختری که پسرانه به نظر می رسد و شبیه مردان است، سینه های بزرگی داشت، بنابراین من زیاد سکس واژن داشتم.ایچیکا نانجو

«ایچیکا» تنها دوست زنی بود که می‌توانستم با او بازی کنم بدون اینکه از زن بودنم آگاه باشم، تا حدی به این دلیل که خانه‌های یکدیگر در همسایگی بود.اما بعد متوجه شدم.اینکه سینه های بزرگی دارهقیافه و رفتارش مردانه بود و من هیچ علاقه ای به سینه هایش نداشتم... اما وقتی متوجه شدم او را فقط یک زن می دیدم.

وقتی دوست دختر گرانقدر من توسط DQN های کلاسش مورد لعنت قرار گرفت و توسط آفرودیزیاک ها مورد لعنت قرار گرفت، او را فاک کردند و او را لعنت کردند و نعوظ نانا یاگی پیدا کرد.

من از دیدن دوست دوران کودکی ام نانا که همیشه دوستش داشتم هیجان زده بودم.با اینکه باید مهم باشه... با اینکه باید دوستش داشتم.نمی‌توانستم نبینم که نانا را به‌عنوان برده‌ی جنسی لعنت می‌کنند، بنابراین از DQN‌ها خواستم تا نانا را آغشته به ماده مقوایی جنسی کنند.با این کار می توانید نانا را ببینید که با یوگا دیوانه شده است.چیزی که من بیشتر از نانا به عنوان یک دوست دختر دوست داشتم، برده جنسی نانا بود که به رابطه جنسی افتاد.کمپین تابستانی بزرگسالان 2022!نانا یاگی به صورت زنده ظاهر می شود!

با دیدن تجاوز به دوست دختر گرانبهایم با استفاده از داروهای آفرودیزیاک توسط DQN ها در کلاسش و گرفتار شدن به کیمسهکو، دچار نعوظ تفاله ماناتسو میساکی شدم.

من از دیدن دوست دوران کودکی ام ماناتسو، که همیشه دوستش داشتم، هیجان زده بودم، در مقابل DQN ها با مالیدن یک روغن آفرودیزیاک در جلوی چشمان آنها لعنتی می خورد.با اینکه باید مهم باشه... با اینکه باید دوستش داشتم.من نمی‌توانستم از ادامه تجاوز به ماناتسو به عنوان برده جنسی خودداری کنم، بنابراین از DQN ها خواستم که ماناتسو را در یک داروی غرایز جنسی خیس کنند.با این کار می توانید Manatsu را ببینید که دیوانه یوگا است.چیزی که من به عنوان یک دوست دختر بیشتر از ماناتسو دوست دارم، ماناتسو است، یک برده جنسی که دچار رابطه جنسی شده است.

حنا ننامی بدون شیطان یک دختر جوان سادیست که هر روز با مورد علاقه اش از درون به من قلدری می کند.

حنا دوست دوران کودکی است که دوست دوران کودکی گستاخی است که گاهی اوقات با اعمال خشونت آمیز نزدیک می شود تا خجالتی خود را پنهان کند زیرا دوست دارد.هرچقدر هم که فرار کنی دنبالش خواهی رفت و قوی خواهی بود.فرقی نمی کند سر کلاس باشد!هر روز شیاطین را بیرون می کشم تا از دیدن چهره ام که از روی لذت منحرف شده است لذت ببرم.من خوشحالم اما جوجه هایی که همیشه بدون توجه به زمان و مکان و مورد به من حمله می کنند گیج می شوم ... اما من فوراً نعوظ خواهم داشت ...