Anzai Rara x مایعات متقاطع بدن، سکس متراکم یک سفر 1 شب 2 روزه پرشور بهار گرم که در آن زنی با شیر خدا با اشتیاق پر شده است
«دیگر طاقت ندارم...» به محض رسیدن به مسافرخانه چشمه آب گرم، هر دوی آن ها بدون معطلی جلوی در را عمیقاً می بوسند.نیازی به کلمات نیست، فقط مثل حیوانی که جنس مخالف را میجوید و میبلعد، ببوسید.فاق را با جدیت به فاق بمالید.این جفت گیری است.مردی که ناامیدانه یک فنجان جی را می مالد که در هر دو دست جا نمی شود و زنی که بلافاصله پس از انزال اسپرم بیشتری از خروس می مکد.تا به حال هیچ رابطه جنسی وجود نداشته است که زنی با شیر خدا میل جنسی خود را آشکار کند! !