نمایش101 فیلم

با اینکه زن و بچه ای دارم که تازه ازدواج کرده اند... سفر کاری با زیردستانم اوگورا... اوگورا را ترک کردم تا هماهنگی های هتل را انجام دهم... اما هتلی که رزرو کرده یک اتاق مشترک است! ?اتاق های دیگر پر است... چاره ای جز ماندن در همان اتاق ندارم... طاقت وسوسه بی امان اوگورا را ندارم... همش تله ایست...! ------------------------------------------------ -------------------- [50% تخفیف فروش قسمت 1] به پایان رسیده است.برای مشتریانی که شرایط دریافت ویدیوی جایزه را دارند، ویدیوی جایزه به طور خودکار به محصول خریداری شده (ویدئو) در حدود 2 فوریه (چهارشنبه) اضافه می شود.تاریخ و زمان اضافه ممکن است تغییر کند و در زمان اضافه شدن تماس فردی برقرار نخواهد شد. * برای جزئیاتی مانند اطلاعات امتیاز اینجا را کلیک کنید --------------------------------------- --------------------------

دلیل اینکه واقعا نمیتونم در برابر لیسیدن پدرشوهرم مقاومت کنم اینه که بدنم زبون زشت پدرشوهرم رو میخواد...!بدون اینکه صورت زیبا، سینه، زیر بغل، پا یا سوراخی در الاغ باقی بگذارم، آن را لیس می زنم!عرق خود را بمکید و آب میوه را دوست داشته باشید و از آن به عنوان ماده مغذی من استفاده کنید!لیسیدن آمیزش جنسی با پدرشوهری منحرف که فقط توسط من هیجان زده می شود.من نمی توانم آن را رد کنم حتی اگر خوب نیست.آب مردی که هر بار که لیسیده می شود سرریز می شود، بارها مرکب می شود و بدن من کاملاً مال پدرشوهرم است.

من واقعاً نمی توانم در برابر لیسیدن تمام بدنم توسط پدرشوهرم مقاومت کنم زیرا می خواهم بدنم خیس و کثیف شود ...!بدون اینکه صورت زیبا، سینه، زیر بغل، پا یا سوراخی در الاغ باقی بگذارم، آن را لیس می زنم!عرق خود را بمکید و آب میوه را دوست داشته باشید و از آن به عنوان ماده مغذی من استفاده کنید!پدرشوهرم شروع کرد به من به عنوان یک شی جنسی.من نمی توانم آن را رد کنم حتی اگر خوب نیست.آب مردی که هر بار که لیسیده می شود سرریز می شود، بارها مرکب می شود و بدنم کاملاً به بدن پدرشوهرم تبدیل می شود.

جایی بوی انسان، جایی ناماماما، هیجان نوستالژیک به طور واقع بینانه زنده می شود... این تاثیر نوستالژیک جنسی است.

من و حنا از دوران دانشجویی شروع به دوستی کردیم.به خاطر رابطه دانش آموز و معلم، هر چقدر حنا خواست عفت خود را حفظ کردم.جشن فارغ التحصیلی امروزبالاخره روزی رسید که او بتواند انتظاراتش را برآورده کند.سینه های بزرگی که وقتی یونیفرمم را در آوردم هرگز تصورش را نمی کردم.خودم را در افکاری که تا الان تحمل کرده بودم و سینه های بزرگ جلوی پایم گم کردم و با شور و اشتیاق بارها و بارها با معشوقم حنا لعنتی کردم.اثری درام که رابطه ای ممنوع را با حس بی اخلاقی و تراکم به تصویر می کشد.

کانا که تصمیم گرفته با خانه نامزدش زندگی کند، متوجه می شود مردی که در گذشته به او تجاوز کرده، برادر برادرش است.کانا، که چسبناک بود و به لعنتی ادامه داد، برای فرار حرکت کرد، اما اتحاد غیرمنتظره نمی تواند از لرزیدن دست بردارد.برادر شوهر کوزو که به کانا نزدیک می شود که ناراحت است. "این یک ملاقات سرنوشت ساز است. اگر فکر می کنید که می توانید تا آخر عمر به من تجاوز کنید، نعوظ نخواهید داشت." من نمی توانم از دست برادر شوهرم فرار کنم...

یک دوست دختر بیمار و ضعیف توسط یک سالخورده محلی با جثه درشت سوار شد و بارها در حالتی که نمی توانست حرکت کند او را به ماهی مرکب وادار کردند و از ناحیه واژن مورد اصابت گلوله قرار گرفت.حمله به خانه!اسب سواری اجباری جنسی فشار.نمیتونم به دوست پسرم بگم!مرد ضربه ای مطیع ●.پرس واژن غول پیکر در شرایطی که نمی توانید حرکت کنید.آمیزش جنسی خامه ای که نیاز به آموزش سالمندان دارد.من می خواهم فرار کنم، اما نمی توانم حرکت کنم.از وقتی که ارشد دوست پسرم بارها و بارها مورد لعنتی قرار می گرفت، احساس لذت می کردم...

طبیعت بیمبو هنوز هم بی‌مبو است حتی اگر ثابت بماند... حتی اگر یک زن متاهل شود، انسان‌ها نمی‌توانند به این راحتی تغییر کنند.وقتی از زندگی در شهر خسته شدم و به روستا برگشتم، یاد گلابی افتادم که با نیزه می زدم و هجوم آوردم.من وانمود می کنم که بعد از ازدواج آرام هستم، اما فقط سینه هایش را گرفتم و خیس شده است ... به نظر می رسد او از رابطه جنسی با شوهرش راضی نیست و به روزهای گذشته برمی گردد. Maiyuki که کاملاً اطاعت می کند.یک ویدیوی کاملاً ذهنی ضبط جنسی با غرق شدن یک سافل سابق در رابطه جنسی زنا. ------------------------------------------------ -------------------- [کمپین عشقی AV با تخفیف 30% تخفیف پنجمین جایزه موجود] به پایان رسیده است.برای مشتریانی که شرایط دریافت ویدیوی جایزه را دارند، ویدیوی جایزه به طور خودکار به محصول خریداری شده (ویدئو) در حدود 5 مارس 2023 (جمعه) اضافه می شود.تاریخ و زمان اضافه ممکن است تغییر کند و در زمان اضافه شدن تماس فردی برقرار نخواهد شد. * برای جزئیاتی مانند اطلاعات امتیاز اینجا را کلیک کنید --------------------------------------- --------------------------

من چند ماه است که با همسرم نرفته ام و هیجانی هم ندارم.فکر می کردم میل جنسی ام را از دست داده ام.در آن زمان تصمیم گرفتم به خانه پدر و مادرم برگردم.خوشحالم که بعد از مدت ها دوباره همدیگر را دیدم و خورشید غروب کرد.شب هنگام راه رفتن به آشپزخانه، بدن برهنه مادرم را در حال غسل دیدم.من مجذوب پوست براق و باسن بزرگ چاق او شدم.وقتی متوجه شدم، به طور غریزی فاق ایستاده ام را گرفتم...

اگر حواست به من بود ... اگر از من مراقبت می کردی من عاشق پدرشوهرم نبودم. 2 سال گذشت و من جرأت کردم و از او خواستم بیرون، اما او مرا نگرفت.می خواستم برم مسافرت ولی برگشتم خونه پدر و مادر شوهرم... خیلی خودخواهیه که من و پدرشوهرم رو رها کنم و با دوستای قدیمیم بگردم.وقتی رقت انگیز و تنها بودم پدرشوهرم به من دلداری می داد ... با اینکه دوست نداشتم خروس بزرگ پدرشوهرم خیلی تحریک کننده بود.ناامید، بارها و بارها پدرشوهرم را می پذیرم.

برای بچه دار شدن خیلی تلاش می کردم اما به راحتی نمی توانستم بچه دار شوم و وقتی آن را چک کردم دخترم به اصطلاح نابارور بود.یک واقعیت غم انگیز که یک زوج دختر دریانوردی آرام با آن روبرو شدند.زوج دختر پس از نگرانی در مورد مشکلات خود به نتیجه خاصی رسیدند.یک شب دختر و شوهرش با حالتی موقر به مادرشان خیره شده بودند.گواهی ناباروری در دست است.دختر به مادرش که از این ناگهانی ناراحت شده بود گفت.من می خواهم مادرم فرزندم را به دنیا بیاورد.

دوست دختر برادرم اغلب برای اقامت در اتاقی که من با برادرانم زندگی می کنم می آید.او یک آشپز خوب و یک برادر بزرگتر بامزه است.او با وجود اینکه سینه های بزرگی دارد، همیشه لباس هایی می پوشد که نمایان شدن زیادی را نشان می دهد.مخفیانه از دوش گرفتنش عکس گرفتم و دق پاش را جاسوسی کردم، اما بالاخره نتوانستم نوک سینه های شفافش را تحمل کنم...

چوب گوشتی پدرشوهرم به زور وارد من شد و احساس کردم باید ناخوشایند باشد ...شریک ازدواج مجدد مادرم یک مسخ میانسال است که عاشق دختران ○ دانش آموزان است.پدرشوهرم که شهوتران یونیفرم من بود به زور به من تجاوز کرد.رازی که هیچ کس نمی تواند بگوید.در راهرو، در اتاق نشیمن، در حمام ... دزدی چشمان مادرم و ارتکاب ● روزهایی که همچنان نقض می شود. کارن اونجا با حس خوبی برام آشنا شده.» بدترین تناقض که بدن در حالی که بارها مورد تجاوز قرار می گیرد واکنش نشان می دهد.من تحقیر شده ترین زنم...

رینا با شوهرش زندگی می کرد که از حرکت بازمانده بود، اما رازی وجود داشت که نمی توانست به کسی بگوید.مراقبین کاتایاما و رینا عاشق هم شده اند.رینا و کاتایاما در مقابل شوهرانشان به بازی هایی مانند خودارضایی می پردازند و از حرکت نکردن بدنشان سوء استفاده می کنند.پس از شنیدن شهرت وابسته به عشق شهوانی رینا، او نزد مائده، مراقب یکی از همکارانش می آید.رینا اوتومی که در ضبط پایانی سخت کار می کند، مثلا دریل شدن جلوی شوهرش، دیدنی است! [*قسمت های بی صدا در قسمت اصلی وجود دارد]

"من آنقدر از آن متنفرم که از هم جدا شدم ..." یک شب ترتیب داده شد.یک اتاق مشترک با همکار دوست پسر سابق منفور ... سکس سرخوشی مانند یک جانور پس از مست شدن با یک داروی غرایز جنسی! !! "بدنم داغ است..." مدتی است که این کار را نمی کنم (می خندد) "نه، نامزدم!" .. .. "بیا بیشتر هیجان زده شویم" زن دیوانه ای که پرواز می کند. "آره، اوه! احساس خوبی دارد!" "تو کاملا دیوانه ای. (می خندد) «بهترین! !!من بیشتر می خواهم! !!

تسوکاسا، مهماندار زیبای کابین که به خاطر ظاهر بی نظیر و عملکرد کاری عالی اش با حسادت اطرافیانش دیده می شد، از اشتباهات زیردستانش محافظت می کند و از طرف مشتریان همیشگی خود عذرخواهی می کند.در آنجا او مجبور می شود توسط طرف مقابل غلبه کند و دوباره با فیلم هایی که مخفیانه فیلمبرداری شده تهدید می شود.بلافاصله پس از تجاوز جنسی، او نمی تواند از زنجیره گل های بزرگ و جهنم فرار کند.

با تشکر از معلمم که حتی زمانی که نتوانستم درس بخوانم و متحد من شد، هرگز از من دست نکشید، توانستم به دانشگاه بروم که به نظرم غیرممکن بود. بعد از دو سال برای اولین بار به زادگاهم برگشتم، اما پدر و مادرم در سفر بودند... وقتی از معلم کمک خواستم، او با اکراه اجازه داد که بمانم.من هرگز حواسم به جنس مخالف بودن نبوده است، اما تقصیر من بود که لباس‌هایی می‌پوشیدم که خیلی در معرض دید قرار می‌گرفتند، اما ناگهان فشارم دادند و در حالی که شوکه شده بودم، رابطه جنسی داشتم... باید از آن متنفر بودم، اما من این کار را نکردم.من حتی از اینکه به عنوان یک زن دیده شدم احساس خوشحالی می کردم و تمام شب مرا مانند یک احمق می بلعیدم.

ماتسوکو و تومیکو یوشیدا که یک مزرعه را اداره می کنند، دوباره با داماد خود کوسوکه که پنج سال پیش از او جدا شدند، قرار می گیرند.اما او نیز مانند پدرش قاچاقچی بود و با اینکه یک بار تبعید شده بود، بار دیگر به صورت قاچاق وارد کشور شده است.ماتسوکو در حالی که کوسوکه را مخفی می کند، به بدن جوان خود افراط می کند.دخترش تومیکو نیز جذب کوسوکه شده است.داستان یک حادثه کوچک بین جنسیت زنان نفرت انگیز و دردناک و واقعیتی که اجازه نمی دهد رخ دهد.

درام فوق موضوعی مادر و کودک با محارم بالاخره وارد فصل سوم سریال شد.داستان زناشویی پسر عمو و مادر یائسه در اتاق بچه ها به اوج می رسد.مادر از شوهرش طلاق گرفت و با پسرش در یک آپارتمان پارچه ای روستایی زندگی کرد.مادر همچنان از شهوت پرستی برای پسرش دست برنداشت.یک چیز باعث شد پسرش مادرش را حبس کند و در واژن انزال کند...

من با تسوکاسا که از دوران دانشگاه عاشقش بودم ازدواج کردم.در آن زمان او با کیمورا، یک پلی بوی قرار می گرفت و بارها مورد خیانت قرار گرفت.من احساساتم را به تسوکاسا منتقل کردم و ازدواج کردم و زندگی آرامی داشتم. "کیمورا-کون هم می آید، اما نگران نباش."حتی اگه کیمورا بیاد خوب باشه...قرار بود از مهمانی اول برگردم اما نتوانستم با او ارتباط برقرار کنم و او حتی بعد از نیمه شب هم برنگشت.

آیری چان، دوست دوران کودکی که پس از مدت ها غیبت دوباره ملاقات کرد، زنی متاهل شد.کوچک که بودم می گفتم زیاد بازی می کنم و در آینده ازدواج می کنم.گل ها در قصه های قدیمی شکوفا می شدند و نوستالژی مخفیانه بازی می کردند.من از مدت ها قبل همیشه در یک مکان ثابت پنهان شده ام و به زودی پیدا خواهم شد...بالاخره امروز هم همینطوره...با این حال، چیزی که با آن روزها متفاوت است این است که من امروز آنجا رابطه جنسی داشتم.دو نفر در آتشدلیل از دست رفتهخیانت، احترام، عقل سلیم... همه چیز را فراموش کنید و فقط دو آخر هفته را در رابطه جنسی بگذرانید! !

خانواده من با همسرم و مادر همسرم زندگی می کنند.من هر روز با مادرشوهر چاق و چاقم مشکل داشتم.یک روز مادر شوهرم لباس زیر را در حمام دید.وقتی لباس زیر را با تکان کمی بو می کشم، بوی مادرشوهرم می آید.غرق در دست گرفتن فاقم بودم...

"احمق! ما خواهر و برادر هستیم." "برادر شوهرم. این قانونی است."خواهرم ریکا همکلاسی است.خواهرم کارن یک بچه پایین تر است.برهنه شدن در اتاق امری عادی است، احتمالاً به دلیل زندگی طولانی بین فرهنگی فقط زنان.آنها در مورد فاق من که در حال خوب شدن است کنجکاو هستند.سه روز حدی بود برای سرکوب شهوت نوجوان.در مدرسه، در خانه، ما به لذت جنسی پی می بریم و فقط به داشتن رابطه جنسی ادامه می دهیم.

سایکا کاواکیتا در نهایت ممنوعیت نمایش تمام عیار را لغو کرد! (خلاصه) آیاکا سنسی، معلمی که توسط والدینش استخدام شده است تا برای امتحانات ورودی درس بخواند.او چند جادو کرد تا به من نزدیک شود.بعد من همیشه نگران معلم هستم.معلمی که من را محکم می پذیرد.سوالی که به طور معمول پرسیدم، که فکر می کردم هر دو احساس بود.بلافاصله حالت آیاکا ابری شد ... (تا اینجا) سایکا کاواکیتا با لباس معلمی بزرگسالان را وسوسه می کند...!

در ابتدا، من بسیار خوش شانس هستم که چنین معشوقه زیبایی دارم، متواضع و شخصی، و همیشه از من تعریف می کند، اما من در خانواده ام دخالت نمی کنم.چقدر راحت است!فکر کردماما او بیش از حد وابسته به عشق شهوانی بود.با این تصویر از صبح جی پو میخوام.هنگامی که آن را وارد می کند، مرد را به همان اندازه هیجان زده می کند که در حین چرخاندن اندام های سحر آمیز به لعنت می افتد.قبل از اینکه بفهمم آنقدر در ذهن و بدنم غرق شده بودم که نمی توانستم زندگی ام را بدون او احساس کنم.

یومه نیکایدو، کارمند جدید، قصد تجاری سازی پروژه خود را دارد، اما آبه که مورد نفرت کارمندان است، به عنوان رهبر پروژه منصوب می شود.این رویای تلاش برای تحقق پروژه بود، اما آبه آشفته شد.علاوه بر این، آزار جنسی آبه به سینه‌های بزرگ رویا در حین کار اضافه می‌رسد... رویایی که نمی‌توان آن را رد کرد، به تدریج به یک قانون اساسی واهی تبدیل می‌شود که با سینه‌ها به اوج می‌رسد...

جوان من در شغل پاره وقتم، Aigetsu، همیشه خندان است و بین همه محبوب است و بسیار محبوب است!این سکسی نیست، اما آن را زیبا و زمین زمین! فکر می کردم با یکی مثل خودم که بالای 30 سال است و پاره وقت کار می کند کار نخواهم کرد، یک شب به خاطر گم شدن قطار آخر به مشکل خوردم. ?واقعا؟منو دعوت میکنی؟ ?علاوه بر این، اجازه دهید نوک سینه از قفسه سینه سوسو بزند ...

[زندگی برای مدتی محدود] من مطمئن هستم که روزی دوست دختر شخص دیگری خواهم شد.من این را می دانستم، اما عاشق دوست دوران کودکی ام شوری بودم.با هم بخندید، رامن بخورید و لذت ببرید.سازگاری خروس و بیدمشک هم عالی است و من بارها بدن را روی هم انباشته و با شات واژینال قاطی کردم اما در نهایت سافلی بیشتر نمی شود.در حالی که احساس می کنم این زندگی عاشقانه روزی به پایان می رسد، من در عشق غرق می شوم بدون اینکه گره بخورم ... نمی خواهم خداحافظی کنم.

46 سال بدون دوست دختر، یک مرد میانسال کسل کننده که از کتاب های وابسته به عشق شهوانی، بازی ها، و خودارضایی لذت می برد، و یک درام معجزه آسای شهوانی با جی که در همسایگی زندگی می کند!کبودی ها و وسوسه های دختری باعث شد عقلم را فراموش کنم و مرتکب جنایت شوم... صورتم را در دامنم فرو بردم در حالی که پاهای بخار شده ام را در لوفر می گذارند، اما بیدمشک تراشیده ام را یکسره لیسیدم و مکیدم. !پیستونی بی بدیل که حتی اگر خطرناک هم باشد نمی ایستد!شات واژینال غیر اخلاقی مرد میانسالی که نقاط ضعفش را دارد و دختری با لباس فرم با شیطنت بازی می کند!سريال حسي جديد "Nakijikori"!

Maiyuki که همزمان با من به شرکت ملحق شد، در مسیر سریع موفقیت قرار داشت... من ناامیدانه به ازدواجم چسبیده ام و شکاف بیشتر شده است.من به حمایت Maiyuki پیوستم، اما نتوانستم به عقب برسم، بنابراین یک شب ماندم و اضافه کار کردم. "مگه حموم نمیکنی؟ لعنتی! نزدیک اتاق منه... یه دوش قرض میدم."ایجاد یک چهره طبیعی بدون آرایش!من فقط میخوام لعنت کنم و طاقت ندارم... ------------------------------------------------ -------------------- [50% تخفیف فروش قسمت 3] به پایان رسیده است.برای مشتریانی که شرایط دریافت ویدیوی جایزه را دارند، ویدیوی جایزه به صورت خودکار به محصول خریداری شده (فیلم) در حدود 10 اکتبر (جمعه) اضافه می شود.تاریخ و زمان اضافه ممکن است تغییر کند و در زمان اضافه شدن تماس فردی برقرار نخواهد شد. * برای جزئیاتی مانند اطلاعات امتیاز اینجا را کلیک کنید --------------------------------------- --------------------------

«معذرت می خواهم که معلم شلخته ای هستم...» من چهره ای برای ملاقات با شاگردانم ندارم... چون با دانش آموزی رابطه داشتم.نمی دانستم این یک تله است، مرا به یک هتل عشق بردند و سعی کردم برگردم، اما از اعتراف مستقیم او متحیر شدم و گفت: "من واقعاً تو را دوست دارم. به روابط فیزیکی.فقط یک بار... باید می شد، فقط یک بار دیگر... و فقط یک شب... من صلاحیت معلمی را ندارم چون غرق در لذت بودم با اینکه می دانستم خوب نیست. ------------------------------------------------ -------------------- از 2022 ژوئیه 7 (جمعه) ساعت 29:10 تا 00 سپتامبر 2022 (جمعه) یک ویدیوی محدود ویژه برای مشتریانی که خریداری شد! [نمای کلی کمپین حاضر] اگر در طول دوره کاری را با علامت [9% تخفیف فروش شماره XX] خریداری کنید، با توجه به تعداد خریدها، یک ویدیوی جایزه دریافت خواهید کرد.ورود به کمپین برای دریافت فیلم جایزه الزامی است.لطفاً صفحه ویژه را برای جزئیات کمپین مانند امتیاز خرید و ثبت نام بررسی کنید. [یادداشت] ・ برای دریافت هدیه باید در دوره فروش وارد صفحه ویژه شوید.・در طول دوره فروش، محصولات هدف هر XX جایگزین خواهند شد.・ ویدیوهای ماهانه برای کمپین واجد شرایط نیستند. ------------------------------------------------ --------------------

من در یک شهر روستایی در حومه شهر زندگی می کنم.آیا به این دلیل است که یویی، زن محله ای که او آن را تحسین می کرد، ناپدید شده است؟یا به این دلیل است که او پس از نقل مکان به توکیو متوجه شد که او یک بازیگر AV با نام "یومی کازاما" است؟یوی سان در کار به همان زیبایی بود که من زمانی آن را تحسین می کردم.یک روز، پس از چنین روزهای خالی، به طور اتفاقی یوی سان را دیدم که به زادگاهش بازگشته بود.کمپین بالغ / زن متاهل 2022!یومی کازاما به صورت زنده ظاهر می شود! ------------------------------------------------ -------------------- ورود و یک ویدیوی محدود ویژه به مشتریانی که کار مورد نظر را خریداری کرده اند ارائه می شود! [نمای کلی کمپین حاضر] اگر در طول دوره کاری با علامت [زن بالغ / زن متاهل 2022% تخفیف شماره XX] خریداری کنید، با توجه به تعداد خریدها، یک ویدیوی جایزه دریافت خواهید کرد.ورود به کمپین برای دریافت فیلم جایزه الزامی است.لطفاً صفحه ویژه را برای جزئیات کمپین مانند امتیاز خرید و ثبت نام بررسی کنید. [یادداشت] ・ برای دریافت هدیه باید در دوره فروش وارد صفحه ویژه شوید.・در طول دوره فروش، محصولات هدف هر XX جایگزین خواهند شد.・ ویدیوهای ماهانه برای کمپین واجد شرایط نیستند. ------------------------------------------------ --------------------

شوهرم دارد با زن ها بازی می کند.» زن با سینه درشت رئیسم زمانی که در یک سفر کاری بود با من مشورت کرد.بوسه ای از طرف او وقتی با هم الکل می نوشید و سعی می کنید همسرتان را که به خواب رفته به اتاق خواب ببرید.ویژگی های جذاب و سینه های پر براق مرا دیوانه می کند.من از عقل غافلگیر شدم و از آن زمان به شدت با همسرم طمع کردم.از آنجایی که زمان محدود است، روزهای جفت گیری ترشی مانند نر و ماده هیجان انگیز است.اتفاقی سه روزه که با اضافه شدن حس بداخلاقی به عنوان همسر رئیس، هیجان را دوچندان کرد.