اون موقع مادرشوهرم دعوت کرده بود... ریوکا آئویاما
همسرم باردار است و به زودی زایمان خواهد کرد.زوج ما با مادرشوهرم که با ما زندگی می کند به بیمارستان رفتند.اما هنوز اثری از تولد نبود و من و مادرشوهرم به خانه برگشتیم.موقع شام، مادرشوهرم گفت هنوز مشکلی نیست و با هم مشروب خوردیم.وقتی گفتم به نظر می رسد دارم کار اشتباهی انجام می دهم، مادرشوهرم سعی کرد کار اشتباه تری انجام دهد و مرا بوسید.بوسه مادرشوهرم تحریک کننده و تحریک کننده بود و من با همسرم اشتباه گرفته بودم و بلافاصله نعوظ گرفتم.بعد مادرشوهرم با خوشحالی خروسم را مکید و آرام آرام مکید.مادرشوهرم که دوباره آن را می مکد که غیر قابل تحمل از کار اخراج شده است.بعد همسرم به من زنگ زد.با عجله بیرون رفتم، اما مادرشوهرم با خوشحالی صورتش را در فاق من فرو کرد و شروع به لیسیدن من کرد...