زنای با محارم119 فیلم

اون موقع مادرشوهرم دعوت کرده بود... ریوکا آئویاما

همسرم باردار است و به زودی زایمان خواهد کرد.زوج ما با مادرشوهرم که با ما زندگی می کند به بیمارستان رفتند.اما هنوز اثری از تولد نبود و من و مادرشوهرم به خانه برگشتیم.موقع شام، مادرشوهرم گفت هنوز مشکلی نیست و با هم مشروب خوردیم.وقتی گفتم به نظر می رسد دارم کار اشتباهی انجام می دهم، مادرشوهرم سعی کرد کار اشتباه تری انجام دهد و مرا بوسید.بوسه مادرشوهرم تحریک کننده و تحریک کننده بود و من با همسرم اشتباه گرفته بودم و بلافاصله نعوظ گرفتم.بعد مادرشوهرم با خوشحالی خروسم را مکید و آرام آرام مکید.مادرشوهرم که دوباره آن را می مکد که غیر قابل تحمل از کار اخراج شده است.بعد همسرم به من زنگ زد.با عجله بیرون رفتم، اما مادرشوهرم با خوشحالی صورتش را در فاق من فرو کرد و شروع به لیسیدن من کرد...

داماد ماکو اودا به دنبال تاریک های بزرگ بیش از حد زشت مادرشوهر است

با اینکه دختری متاهل دارد، مادرشوهرش ماکو هنوز در اوج زندگی اش به سر می برد.ماکو با الهام از یک زن و شوهر صمیمی، میل جنسی داشت، اما رابطه او با شوهرش از قبل سرد شده بود.چوب گوشت عصبانی داماد به ماکو نزدیک می شود که از چنین ناامیدی رنج می برد!هدف داماد بدن پخته ماکو و سینه های بزرگ وحشیانه است!ماکو که با شتاب هل داده شده و گرفتار دامادش شده، همچنان در خانواده اش پنهان می شود و در همدستی با دامادش غرق می شود.Cunnilingus در حمام، آموزش ویبراتور در اتاق نشیمن، و Cum shot واژن در اتاق خواب!دو نفری که همدیگر را دوست دارند و در تمام خانه همدیگر را دوست دارند، یک امر ممنوعه خانگی زاییده شهوت غیرقابل کنترل!

من یک دایی در اتاق کودک هستم.مادرم در حال پردازش میل جنسی است.آپارتمان 2K فقط برای مادر و فرزند Pink Kazoku VOL.21 Rieko Hiraoka

درام فوق موضوعی مادر و کودک با محارم بالاخره وارد فصل سوم سریال شد.داستان زناشویی پسر عمو و مادر یائسه در اتاق بچه ها به اوج می رسد.مادر از شوهرش طلاق گرفت و با پسرش در یک آپارتمان پارچه ای روستایی زندگی کرد.مادر همچنان از شهوت پرستی برای پسرش دست برنداشت.یک چیز باعث شد پسرش مادرش را حبس کند و در واژن انزال کند...

مادرشوهر زیبای خانه ما چییوکو کاواباتا

چییوکو پس از مرگ همسرش زندگی با دختر و همسرش را آغاز کرد.با دامادش رابطه خوبی داشت و در روزهای آرامش خوشحال بود.با این حال، برای چیوکو، که هنوز به عنوان یک زن فعال است، تنهایی دوران بازنشستگی او غیرقابل تحمل بود.خودارضایی روتین روزانه فقط رادیکال بودن را افزایش می دهد.آنقدر غرق در آن بودم که حتی متوجه نشدم دامادم دارد نگاه می کند.من یه چوب گوشت میخوام چون فرقی نمیکنه کی باشه.با در نظر گرفتن این موضوع، ظاهر براق چییوکو و افراط در انانیسم، دامادش را چنان مجذوب خود می‌کند که او را به بی‌وفایی خیانت می‌کشاند.

حتی مادرشوهرم هم می خواهد باردار شود.هانا هارونا

حنا که با دختر و شوهرش زندگی می کند، ناامید شده بود.چون صدای فعالیت های دخترم و شوهرش را شنیده بودم.خوبه که دختر و شوهرش حالشون خوبه ولی تنهایی خوابیدن زهرآلود بود.شب که از خواب بیدار شدم شاهد فعالیت های دخترم و همسرش بودم و طاقت نیاوردم و به خودم دلداری دادم.روزهایم را با نفرت از خود گذراندم، اما یک روز دیدم دامادم در اتاق نشیمن نشسته است.چند روز بعد گزارشی مبنی بر بارداری دخترم دریافت کردم.با اینکه خوشحال کننده است، حنا هم به این فکر افتاد که می خواهد از بچه دامادش باردار شود.

مادر محارم، این بار ماشین لباسشویی خراب شد.کورماچی یوکو

امسال هم فصل بارندگی اومده...یوکو با نگاهی به کوه های لباسشویی، بی صبرانه منتظر پایان فصل بارانی بود.و بالاخره خبر پایان فصل بارندگی رسید... بلافاصله از پسرم یوتا می خواهم ماشین لباسشویی را بچرخاند اما فقط در این زمان ماشین لباسشویی خراب است...یوکو که نمی تواند انزجار پوشیدن یک لباس را برای سه روز متوالی تحمل کند، لباس زیرش را در می آورد.زندگی برهنه چنین مادر جسوری و پسرش که با بدن براق مادرش هیجان زده شده است از این روز آغاز می شود.

2 روز در طول بازگشت به خانه غرق شدن در رابطه جنسی متراکم با آسایش یک خروس بزرگ پدرشوهر خیانتکار که به مدت 7 سال به شوهر بی جنس خود نگاه می کند مایوکی ایتو

اگر حواست به من بود ... اگر از من مراقبت می کردی من عاشق پدرشوهرم نبودم. 2 سال گذشت و من جرأت کردم و از او خواستم بیرون، اما او مرا نگرفت.می خواستم برم مسافرت ولی برگشتم خونه پدر و مادر شوهرم... خیلی خودخواهیه که من و پدرشوهرم رو رها کنم و با دوستای قدیمیم بگردم.وقتی رقت انگیز و تنها بودم پدرشوهرم به من دلداری می داد ... با اینکه دوست نداشتم خروس بزرگ پدرشوهرم خیلی تحریک کننده بود.ناامید، بارها و بارها پدرشوهرم را می پذیرم.

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... هانا هارونا

بعد از مدت ها برای اولین بار از همسرم دعوت کردم که بازیگری کند، اما نپذیرفتم.در آن زمان مادرشوهرم به دیدن ما آمد.مادرشوهرم مثل همیشه زیبا بود و من به سینه های بزرگش خیره شده بودم.اون شب تو حموم لباس زیر مادرشوهرم توی چشمم فرو رفت و وقتی با کمی هیجان بوی لباس زیر رو حس کردم دیوونه فاقم شدم.بعد مادرشوهرم اومد و آروم دستی به فاقم زد و گفت تو راهه و صورتشو تو فاقم فرو کرد که فقط برای امروز محرم بود و آروم شروع کرد به مکیدن...

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... یوریکو تاکازونو

بعد از مدت ها به خانه پدر و مادر همسرم برگشتم.وقتی حمام کردم شامپو نبود و مادرشوهرم به جای همسرم آورد و به من گفتند که پشتم را می شوی اما از شستن آن خودداری کردم.در حالی که مادرشوهرم مرا شستشو داد، به همسرم گفتم که من بی جنسی هستم.مادرشوهر گفت دخترش پشیمان است و مدتی سکوت شد...

پدر و مادر و فرزند تنها در مسافرخانه چشمه آب گرم.من در یک سفر قبل از ازدواج مادرم را باردار کردم.یوشی میکی

من در جوانی پدرم را از دست دادم و با مادرم تنها زندگی کردم.زمان هایی بود که سخت گیر بود، اما به عنوان یک زن عاشق مادر زیبا و مهربانش شد.با این حال به نظر می رسد مادرم در تلاش است تا با مردی که در محل کار با او آشنا شده ازدواج مجدد کند و زندگی دومی را آغاز کند...یک روز مادرم را به عنوان جشن پیش از ازدواج با دو پدر و مادرم به یک سفر بهار گرم دعوت کردم. به منظور انتقال "عشق آینده" به جای "متشکرم برای گذشته"... ------------------------------------------------ -------------------- [زن بالغ / زن متاهل 2٪ تخفیف قسمت 30] به پایان رسید.برای مشتریانی که شرایط دریافت ویدیوی جایزه را دارند، ویدیوی جایزه به طور خودکار به محصول خریداری شده (ویدئو) در حدود 1 دسامبر (دوشنبه) اضافه می شود.تاریخ و زمان اضافه ممکن است تغییر کند و در زمان اضافه شدن تماس فردی برقرار نخواهد شد. * برای جزئیاتی مانند اطلاعات امتیاز اینجا را کلیک کنید --------------------------------------- --------------------------

Mother Rape Creampie Mother Yayoi Ishibashi که برای اولین بار توسط پسرش از بین رفت

چند سال بعد از فوت پدرم، مادرم نمی خواست بیرون برود، اما بالاخره آرام شد و به خانه جدیدمان آمد.پسر با دیدن چهره بشاش مادرش آسوده شد.پسرم اتفاقی مادرش را در حال حمام می بیند.پسرم از بدن برهنه مادرش هیجان زده شد.نیمه های شب مشتاق بودم که برای اولین بار بعد از مدت ها برای همسرم که مدت ها دور بود، نقش آفرینی کنم.اما همسرم این بار هم مرا رد کرد.افزایش میل جنسی پسرم به دنبال راه حلی بود.یواشکی وارد اتاق خواب مادرم شدم، فوتون را به آرامی برگرداندم و شروع به دست زدن به فاق مادرم کردم.قسمت نامناسبی که کم کم مرطوب می شود.پسرم به موهای شاخی مادرش شلیک کرد.مادر با نگاهی لاغر مایع منی را که در شرف جدا شدن بود پاک کرد و از رفتار عجیب و غریب پسرش ناراحت شد.روز بعد همسرش بیرون می رود و پسر که با مادرش خلوت کرده مادرش را در آغوش می گیرد و شروع به نوازش شدید او می کند.اگرچه مادر امتناع می کند، اما نمی تواند بر قدرت پسرش غلبه کند و سعی می کند با دهان و دست او را آرام کند.خط آخر محافظت شد، اما مادر با اصرار پسرش زنی را که فراموش کرده بود به یاد می آورد.در نیمه های شب، مادرم که نمی تواند آرام بخوابد، شروع به دلجویی می کند.ضربان قلبی که کم کم تندتر می شود.خشن شدن خودانگشت با میل به ارضای زن.بدن رسیده ای که نمی توان بارها با ایکو سیر کرد.پسر در مقابل مادر ظاهر می شود که گویی می تواند آن را ببیند.مادری که قبلاً به یک بدن پذیرنده تبدیل شده است نمی تواند پسر خود را کاملاً رد کند و توسط یک چوب پسر سخت سوراخ می شود.شادی که واژن را پر کرده بود مادر را با لذت فرا می گیرد و فورا به اوج می رسد...

ماکو اودا، پسری که وقتی از نیمه وقت برگشت به خاطر بوی تند عرق مادرش عقلش را از دست داد

رایحه ای شیرین و ترش که فضای اتاق را پر کرده است.آکیرا که مجذوب بوی غلیظ شد، به مادرش، ماکو رسید.به نظر می رسد او پس از بازگشت از کار نیمه وقت که برای کمک به بودجه خانواده شروع کرده بود، به رختخواب رفته است. اگر در چنین جایی بخوابید، سرما می خورید.دلم می خواهد همین الان آن را بمکم و تا ته دلم بچشم.آکیرا که توسط یک اصرار غیرقابل کنترل مورد حمله قرار می گیرد، ماکو را در حالی که بی دفاع می خوابد، می پوشاند.

داماد اری تاکیگاوا به دنبال دخترهای بزرگ بیش از حد زشت مادرشوهر است

من یک بسته از مادرشوهر بی جنس و ناامیدم، اری، دریافت کردم.وقتی با ترس بازش کردم، چیزی که داخلش بود یک لباس زیر وابسته به عشق شهوانی و یک ویبره بود.Eri بدون شک در نامه نوشته شده به عنوان مانیتور رایگان از آن استفاده می کند.با این حال، این در واقع تله ای بود که توسط هیدکی، داماد فرستاده شده بود که می خواست سینه های بزرگ اری را مال خود کند.هیدکی که در حال فیلمبرداری از موقعیت بود به بدن اری نزدیک می شود!

«می‌خواهی پانچیرای من را ببینی، درست است؟» یک دختر جدید با چهره‌ای مرتب تحریک می‌کند و فوراً لعنت می‌کند!پنهان شدن در مادرم، پدرشوهرم جی پو آشفته است!بارها واژینال اجباری شات! 2

پدرشوهرم که به دلیل ازدواج مجدد مادرم تصمیم به زندگی زیر یک سقف گرفته بود... دختری مرتب که با احساسات خانوادگی نسبت به پدر شوهر مهربانش احساس پنهانی دارد نمی تواند اشتیاق خود را نسبت به پدرش سرکوب کند- در قانون و رادیکال است شروع وسوسه از panchira! !! دختری مستاصل که سعی می کند پدرشوهر دلتنگش را مال خود کند، به زور پدرشوهر گیج خود را با جذابیتی شیطنت آمیز به هوس دعوت می کند، خود را با زنی که در بالا ایستاده است تکان می دهد و باسنش را با مادرشوهرش تکان می دهد. خروس قانون و احساس بی اخلاقی می کند اما ناکداشی بارها برای پدرشوهرش که در رابطه جنسی با دخترش غرق شده التماس می کند! !!

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... چیساتو شدا

چند نفری که تصمیم گرفتیم با مادرشوهرم زندگی کنیم.با این حال مجذوب بدن مادرشوهر چاقم شدم و توهمات شیطنت آمیزم سرازیر شد...

نوشتن فوری محارم معلوم شد پسر متاهل من هنوز باکره بوده است!مادری وحشت زده تصمیم می گیرد که با بدن خود رابطه جنسی را آموزش دهد! !تاکیگاوا اری

اری وقتی فهمید پسرش درست قبل از ازدواج باکره است، نمی توانست گوش هایش را باور کند. "اما شما با شخص دیگری قرار ملاقات گذاشته اید، نه؟ آیا واقعاً حتی یک بار این کار را انجام نداده اید؟" اری که نگران آینده پسرش بود تصمیم گرفت از ابتدا به پسرش آموزش عملی بدهد تا هر چه بیشتر تجربه کند. .

رابطه مادر و پسر با پسری که نمی تواند به عقب برگردد امی تودا

پدر بیولوژیک من با بدهی زیادی از دنیا رفت و ما مادر و فرزند مجبور شدیم در فقر شدید زندگی کنیم.چند سال بعد مردی در مقابل بدهی مادرش ظاهر شد و آن مرد شریک ازدواج مجدد مادرش شد.درست زمانی که فکر کردم بالاخره ما مادر و فرزند می توانیم خوشحال باشیم، پدرشوهرم بیکار شد و مست شد.از پدرشوهرم که از روز الکل می‌نوشید و مادرم را فحش می‌داد، احساس انزجار کردم.پدرشوهرم که دنبال کار نبود، مادرم را به تن فروشی واداشت.من از این واقعیت غافل بودم و به مادرم توصیه کردم که از پدرشوهرم جدا شود، اما مادرم تصمیم نگرفت.یک روز که به خانه آمدم، پدر شوهرم دوربین فیلمبرداری در دست داشت و از خودارضایی مادرم فیلم می گرفت.پدرشوهرم با وجود تعجب من دست مادرم را گرفت و کم کم فاق مرا لمس کرد و به پسرم دستور داد این کار را انجام دهد.مادرم از این کار بدش می آید، اما من با دیدن او یکدفعه بلند شدم و به دهان مادرم شلیک کردم.انزجار و گناه، اما هیجانی وصف ناپذیر را احساس کردم.آن شب مادرم که معمولا مشروب نمی خورد، مشروب زیادی می خورد.مادرم زمزمه کرد: متاسفم.بدون اینکه چیزی بگم به اتاقم رفتم.اواخر شب که در اتاقم باز شد، مادرم بدون هیچ حرفی وارد شد...

وقتی به توکیو نقل مکان کردم و در آپارتمانی که دو خواهر بزرگترم در آن زندگی می کردند، سکونت داشتم، خواهر بزرگترم برهنه جلوی برادر کوچکترم سرگردان شد. !آلیس کیساکی رینو یوکی

برای امتحان ورودی به توکیو رفتم و تصمیم گرفتم در آپارتمانی که دو خواهر بزرگترم در آن زندگی می کنند زندگی کنم.در جمع مجدد خواهر و برادرها بعد از مدت ها غیبت مشکلی وجود دارد!وقتی ناگهان متوجه شدید هر دوی آنها همیشه برهنه هستند!این دو که از چشم پدر و مادرشان رها شده اند، تبدیل به قبیله های برهنه شده اند!سینه های خود را تکان دهید و برهنه در اتاق راه بروید... حتی اگر سعی کنید با سینه های بزرگ محافظت نشده ای که به چشمان شما می پرند وانمود کنید که آرام هستید، نمی توانید نعوظ خود را پنهان کنید!سه زندگی برهنه! [با تشکر از 20 سالگی KMP! ! ]

داماد آزوسا یاگی به دنبال دخترهای بزرگ بیش از حد زشت مادرشوهر است

آزوسا که زندگی را با دختر و همسرش آغاز کرده بود، به تدریج زمان صرف شده با دامادش را افزایش داد زیرا همسر و دخترش هر دو مشغول بودند.یک روز که آن دو برای نوشیدن بیرون رفتند، آزوسا مورد حمله دامادش قرار گرفت و پس از آن، داماد شروع به هدف گرفتن سینه های بزرگ آزوسا در همه جا کرد.در ابتدا آزوسا مقاومت کرد، اما در نهایت به یک محرک غیرقابل جایگزین تبدیل شد.

درست / رابطه جنسی غیر طبیعی یوسوجی مادر و کودک قسمت XNUMX سومیره شیراتوری

من بیست سال است که با شوهرم ازدواج کرده ام.سومیره علیرغم داشتن زندگی شاد، مدت زیادی است که به عنوان یک زن محقق نشده است.او که از زندگی جنسی خود راضی نیست، روزهای خود را صرف آرامش می کند.یک روز پسرم مرا در حال خودارضایی یافت. "اگر سروصدا کنی پدر بیدار می شود." سومیره توسط پسرش هل داده شد.سپس در حالی که از شوهرم پنهان شده بودم به خدمت پسرم رسیدم.چند روز بعد دوست پسرم برای ملاقات آمد.دوست پسرم سینه های بزرگ سومیره را می بیند و فاق او را باد می کند.به تشویق پسرم، با مادرم و یکی از دوستانم رابطه جنسی سه بعدی داشتم...

عرق همخون "گوشت سوزان، رحم پر شده، غریزه والدین و کودکانی که نمی توانند آن را تحمل کنند" Saegusa Chitose

یک شب ... چیتوز به طور غیرعادی شوهرش را از خود دعوت کرد و برای اولین بار پس از مدت ها هیجان زده شد.با این حال، برخلاف احساس چیتوز، شوهرم وقتی احساس راحتی می کند، سریع به خواب می رود.چیتوز که سوء هاضمه دارد با بدن چاقش دلداری می دهد و مثل یک ضربه تمام می کند... اما پسرش به آن نگاه می کند.

مادر جایگزین آیاکا ماکیمورا

برای بچه دار شدن خیلی تلاش می کردم اما به راحتی نمی توانستم بچه دار شوم و وقتی آن را چک کردم دخترم به اصطلاح نابارور بود.یک واقعیت غم انگیز که یک زوج دختر دریانوردی آرام با آن روبرو شدند.زوج دختر پس از نگرانی در مورد مشکلات خود به نتیجه خاصی رسیدند.یک شب دختر و شوهرش با حالتی موقر به مادرشان خیره شده بودند.گواهی ناباروری در دست است.دخترم به آیاکا که از این اتفاق ناگهانی ناراحت شده بود گفت.من می خواهم مادرم فرزندم را به دنیا بیاورد.نمی خواستم چهره غمگین دختر عزیزم را ببینم، بنابراین مادرم چاره ای جز تکان دادن سر نداشت.چند روز بعد از آن روزهای باروری مادرم را بررسی کردم و در نهایت با دامادم برای دخترم اقدام کردم.ابتدا با هم تنش داشتند اما کم کم سرشان باز شد و بارها نطفه داماد در مادر رها شد.و چند ماه بعدکودکی که با خیال راحت کاشته شده و به طور پیوسته در حال رشد است.زن درون مادرش هم مثل رشدش شروع به بیدار شدن کرد...

سکس اگر فقط یک بار باشد اشکالی ندارد... ایمیکو سوگیوکا، مادری که همچنان توسط پسرش ماهی مرکب بود

«چون فقط یک بار...» حتی اگر او را سرزنش کنم یا به آرامی به او بگویم، به گوش پسر هیجان زده ام نمی رسد.هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید با قدرت خود رقابت کنید.ایمیکو استعفا داد و تصمیم گرفت خواسته فرزندش را بپذیرد.این یک اشتباه یک بار است.آن را فراموش کنید و به زندگی روزمره خود بازگردید.به خودم گفتم و تصمیم گرفتم تحمل کنم.با این حال، برخلاف احساس من، بدنم به شدت به پیستون پسرم واکنش نشان می دهد.ایمیکو ناخودآگاه به پسرش چهره واقعی یک زن فحشا را نشان می دهد.

مادر و پسر یوکو شیراکی که پدر در 2 ثانیه بیرون می رود و رابطه جنسی برقرار می کند

یوکو که به تنهایی از شوهرش راضی نیست، تنها پسرش را نیز تحویل می دهد.پسری که میل مازاد یوکو را بدون هیچ مشکلی گرفت.تناسب اندام عالی بود.نمی توانم مثل هر روز از محارم ممنوعه مادر به فرزند خارج شوم و پوستم را لایه لایه کنم. میخوام هر چه زودتر متحد بشم...دلم برای چوب گوشتی که پشت واژن را تکان می دهد تنگ شده است.گلدان عسلی که فقط با یادآوری لذت جنسی خیس می شود.یوکو که کاملاً در گرما بود به دنبال فرصتی بود تا با یک ببر خلوت کند.

وسوسه دختر عروسم (میا) زمزمه کردن زن در حالت بالا من به لعنتی ادامه می دهم تا زمانی که تبدیل به یک احمق شدم ... میا ناناساوا

[هرچی بدتر باشه بهتر] [لذت غیر اخلاقی] عروسم میا دختر کثیفیه و خونش هم که وصل نباشه نمیتونه بابا بشه!نه!من آنقدر هیجان زده هستم که فکر می کنم ... "هی ... من تنهام چون امروز مامان ندارم ..." زمزمه زمزمه میا وسوسه ی زمزمه ای فوراً دلیلش را فرو ریخت! «تو از مامان بهتر می زنی!» «چرا داخلش نمی گذاری؟ یک بار دیگر!» الاغش را تکان داد و باسنش را به طرز ناشایستی تکان داد.من طاقت ندارم! !!

آموزش جنسی واقعی مادر سوکیشیما ساکورا

از زمان مرگ همسرش، مادرش ساکورا، پسرش ماسامی را به تنهایی بزرگ کرده است.Masami بزرگ شد تا پسری پسر باشد که به دلیل بودجه محدود خانواده، بازی و کار پاره وقت را تحمل کرد.اما با این حال، پسری هم سن و سالش... از زمانی که برهنگی چاق و چاق ساکورا را در رختکن دید، دیگر نمی تواند علاقه خود را به زنان پنهان کند.وقتی ساکورا از خواسته پنهانی پسرش باخبر می شود، حداقل خود را برهنه نشان می دهد و به آموزش رابطه جنسی می پردازد.با یک بوسه آرام شروع کنید، تا زمانی که سینه‌های بزرگ کل چوب گوشت پسر را بپیچند و خام را داخل آن قرار دهید.پاداش ویژه مادر این دو را به یک رابطه ممنوع تبدیل می کند.

داماد مادرشوهر هونوکا ناکایاما که توسط داماد قوی جنسی اش ذوب شد

چند سال بعد از مرگ شوهرم.هونوکا که به تنهایی خوابیدن عادت کرده است، از سوی دخترش و همسرش اصرار کرد که با هم زندگی کنند.یک شب، هونوکا به طور اتفاقی شاهد خودارضایی دامادش بود.هونوکا مجذوب صحنه آلت تناسلی مردانه بود که برای اولین بار پس از مدت ها مشاهده کرد و شلیک قوی و شدید.چند روز بعد دخترش بیرون رفت و هونوکا لباس‌های شسته‌شده را برداشت و به اتاق دخترش و شوهرش برد.بعد دامادم داشت چرت می زد.هونوکا سعی می کند فوتون را روی او بگذارد، اما نگران فاق برآمده دامادش می شود.همان طور که روی شلوارم را لمس کردم تا داخل آن مکیده شود، احساس می کردم که ورم می کند.وقتی شلوارم را پایین انداختم و چانه خامم را گرفتم، به آرامی با نوک زبانم آن را لمس کردم.هونوکا که به چیزی که با تکان دادن واکنش نشان می داد علاقه مند شد، در آن جذب شد و آن را با تمام وجود می مکید.وقتی فکر کردم که مبهوت شدم، مایعی کدر به دهان هونوکا فوران کرد.هونوکا مسحور شده بود اما بعد از تمیز کردنش سریع از اتاق خارج شد...

مانا ساکورا × China Matsuoka دو بازیگر خواهران Lovey-dovey Inest Service Heaven

مانا ساکورا و چاینا ماتسوکا، دو ستاره بزرگ SOD که به یک همبازی رویایی می بالند! هر دو عاشق برادر بزرگشان هستند!چنین خواهرانی کاملاً ذهنی هستند و با عشق و محبت به شما خدمت خواهند کرد!من هر روز در زندگی حرمسرایی ام با محارم با خواهران رویایی گکی کاوا بلند می شوم! اگر اونی چان احساس بهتری داشته باشد، خوشحالیم.

مادرشوهر زیبای ما ساکورا موتویا

با تشکر از دخترم و همسرش که به من پیشنهاد زندگی را دادند، تنهایی از دست دادن شوهرم کمرنگ شده است.با این حال، تمایلی که خروجی خود را از دست داده است تنها در حال گسترش است.ساکورا روزهای خود را با خودارضایی به آرامش بدن خود می گذراند.انگشتان کافی نیست.من واقعاً یک چوب گوشت می خواهم.هر چه بیشتر به آن فکر می کنم، خودارضایی جسورانه تر و رادیکال تر می شود.با این حال، خود ساکورا متوجه نشد که ظاهر سحر آمیز او دامادش را که اتفاقا شاهد او بود تحریک می کند و او را به خواسته های ممنوع می کشاند.

متاسفم.احیای شوک الکتریکی خاله! !نانا اوسامی

سینه های بزرگ "زنده"!اروتیسم "افزایش" است!بازیگر سابق تنومند نانا اوسامی (41 ساله) از لیبل اوباسان بازگشت!نانا که در یک صابون فروشی کار می کند و یک طرفش به عنوان شاهزاده خانم حبابی است، سینه های بزرگش را تکان می دهد و با بازیگر نقش پسرش در رابطه جنسی غوطه ور می شود! «منم یه خانم مسن شدم.»، اما با میل جنسی که از دهه XNUMX نمی گذرد... خیس است و سه اثر تمام عیار! !

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... ریوکا آئویاما

من با پدر و مادرم زندگی می کنم.پدر و مادر شوهرم با من خوب بودند، اما همسرم کمی سرد شد.بعد از مدت ها او را به بازی دعوت کردم اما او به بازی معتاد شد و نپذیرفت.در راه رفتن به اتاق نشیمن با احساس ناامیدی، لباس زیر مادرشوهرم را در حمام دیدم.وقتی لباس زیر را با تکان کمی بو می کشم، بوی مادرشوهرم می آید.دیوونه شده بودم و داشتم فاقم رو کنترل میکردم.بعد مادرشوهرم آمد و من با عجله پایین تنم را پنهان کردم.بعد از سکوت، مادرشوهرم در راه بود و به آرامی فاق مرا لمس کرد.فاقی که یک لحظه پژمرده شده بود سفت شد و مادرشوهرم صورتش را در فاق من فرو کرد و آرام آرام شروع به مکیدن کرد و گفت این راز فقط برای امروز است.

دو پسر که در اتاق بچه ها مرتب هستند و مادرشان رین مسئول پردازش جنسی است.رین اوکای

کی دنده ها دیوانه شدند...؟ده سال پیش، زمانی که با شوهرم ازدواج کردم، برادر بزرگترم تاتسویا و برادر کوچکترم کازویا فرزندانی خوش اخلاق و اجتماعی بودند.با این حال، پس از اینکه برادر بزرگترش در امتحانات مردود شد، او شروع به کناره گیری در خانه کرد و برادر کوچکترش کازویا به تدریج تاریک و تحریف شد.و یک روز، کازویا-کون با چشمان تیره و کدر از من درخواست کرد که برای جنسی رفتار کنم.سعی کردم به او دلداری بدهم که نمی دانست اگر اینطور ادامه ندهد چه اتفاقی می افتد، اما برادرم تاتسویا کان مرا دید.

فقط مردان و زنان در این دنیا یک همسر بالغ و پرشور که بیش از حد اروتیک بود چیساتو شدا

چیساتو پس از مدت ها برای اولین بار به خانه والدین شوهرش بازگشت.خانواده شوهرش با پدر شوهر و برادر شوهرش زندگی می کنند.آن دو از بازگشت به خانه پس از مدت ها غیبت خوشحال بودند.چیساتو مهارت های خود را به کار گرفت و برای دو خانواده مرد در خانه آشپزی کرد.بعد برادر شوهرم به من گفت که در محله یک مشروب فروشی خوشمزه وجود دارد.چیساتو که دوست دارد با شوهرش مشروب بخورد، بلافاصله با شوهرش بیرون رفت.چند ساعت بعد دو نفر تلوتلو خورده و مست شده به خانه می آیند.وقتی پدر شوهرم برای باز کردن قفل آن عجله کرد، پسرم وقتی روی مبل اتاق نشیمن دراز کشید، خوابش برد.پدرشوهر چیساتو را نگه می دارد و او را روی فوتون در اتاق مهمان می خواباند.وقتی فکر می کردم شوهرم آن را حمل نمی کند، چیساتو که فکر می کرد پدرشوهرم شوهر من است، رها نکرد و درخواست بوسید.پدر شوهرم گیج شده بود، اما من آب دهانم را قورت دادم و برای اولین بار بعد از مدت ها جسد زن را بوسیدم.سپس چیساتو شروع به درخواست بیشتر و نوازش کرد.پدرشوهری که نمی تواند فرار کند شروع به نوازش چیساتو می کند.در حالی که نگران پسرم روی مبل بودم، به تدریج شدت گرفت و در نهایت از مرز گذشت.در حالی که دهان نفس نفس چیساتو را مسدود می کند، این عمل در حالی که نگران پسرش است ادامه می یابد.سپس برادر شوهرم که فضای ناراحت کننده ای را احساس می کرد بی سر و صدا آمد.برادر، پدر و خواهر شوهر مست در حال رابطه جنسی.برادر شوهرم ناخواسته از اوضاع عکس گرفت.وقتی پدر شوهر تمام شد و عمل به پایان رسید، چیساتو شروع به خواب کرد.برادر شوهرم هم بی سر و صدا محل را ترک کرد.روز بعد، چیساتو در جایی ظاهر شد که برادر شوهرم به چیزی نگاه می کرد که پوزخند می زد.چیساتو وقتی از برادر شوهرش که به سرعت آن را پنهان می کند، خواست تا آن را به او نشان دهد، شگفت زده شد.عکس عمل دیروز با پدرشوهرم بود.به چیساتو، که در وحشت بود، برادر شوهرش به او گفت که اگر این کار را با او انجام دهد، این راز پنهان می کند.