زنای با محارم119 فیلم

من شدم اسباب بازی یک مادر وسوسه زشت یک مادرشوهر زیبا!ساتومی سوزوکی

یک مادرشوهر زیبا با سبکی برجسته، ناامید شده بود، زیرا نمی توانست با شوهر پرمشغله خود زندگی کند.میل جنسی قوی با نگاه کردن به بادمجانی که سیاه می‌درخشد تحریک می‌شود و به شدت به خودارضایی می‌پردازد، اما این میل ارضا نمی‌شود و پسری که به خانه می‌آید خود را در معرض پسرش قرار می‌دهد و او را به طرز مرموزی دعوت می‌کند.با دانستن اینکه جی ○ پسرم بزرگ است، چشمانم را براق و شیطنت کردم و وقتی دیوانه دکاشین بلند شده بودم، پسرم را فراری دادم و با پسرم بازی کردم.یاران یک مادرشوهر زیبا که دیوانه لذت با یک خروس بزرگ در دهان است!

در روزی که پدر و مادرم نبود، تمام روز را نیزه زدم تا اینکه خواهرم و اسپرم مردند.کاواکیتا میسا

پدر و مادرم یک شبه در یک سفر بهار آب گرم هستند که من با قرعه کشی برنده شدم!میسا که برادرش را دوست دارد، سینه های F-کاپ بزرگ شده اش را تکان می دهد و چیزهای شیطون می کند!اونی چان هم تا ته دل با بدن و سینه های میسا بازی میکنه!میسا که همچین برادر بزرگتری رو دوست داره! داداش، امروز با جنس زیاد میسا بازی کن! دوستت دارم داداش!

مادرشوهر زیبای خانه ما ری تاکوچی

شینیا وقتی شنید که پدرشوهرش در بیمارستان بستری است تصمیم گرفت با مادرشوهرش ری زندگی کند.من نمی خواهم ری وقتی تنهاست احساس تنهایی کند.این اقدامی از یک احساس ناب به عنوان یک داماد بود.همسرم از نیت واقعی شینیا آگاه بود.شینیا از ری به عنوان یک زن آگاه است.وقتی همسرش متوجه می شود که رابطه بین شینیا و همسرش به سرعت خراب می شود و در نهایت او از خانه فرار می کند.پدر شوهر در بیمارستان بستری است و زن از خانه فرار می کند.دیگر مانعی برای ری و شینیا برای ایجاد یک رابطه ممنوعه وجود نداشت.

داماد مادرشوهر سومیره شیراتوری که توسط داماد قوی جنسی اش ذوب شد

سومیره که شوهرش را از دست داده و با دختر و شوهرش زندگی می کند.یک روز صبح تصادفاً شاهد فاق دامادم بودم.من قبلا هرگز متوجه آن نشده بودم، اما آنقدر کنجکاو هستم که نمی توانم دوبار به آن نگاه نکنم.و چند روز بعدبه دامادی برخوردم که چرت می زد، اما سومیره با اینکه خواب بود به سمت فاق که به شدت ورم کرده بود کشیده شد و فاق دامادش را می مکید.همون شب وقتی به تنهایی داشتم خودارضایی میکردم و حس فاق دامادم رو در روز یادم میومد، دامادم ظاهر شد...

حتی مادرشوهرم هم می خواهد باردار شود.شیوری سوکادا

من پارسال شوهرم رو از دست دادم و الان به پیشنهاد دخترم با دخترم و شوهرش زندگی میکنم... دامادم با کمال میل قبول کرد... در مورد اینکه چرا دامادم بیا یه همچین کاری... خب... میل جنسی آی سی خیلی قویه ولی...

روزهای محارم با مادرم در خانه پدر و مادرم جایی که تمام خانواده لانه را ترک کردند.ماکی تومودا

دای کوچکترین از سه خواهر و برادر است.از منظر مادرش مکی، او این تصور را داشت که کودکی راحت است، اما...یک بهار، دو برادر بزرگترش شغلی پیدا کردند و تنها زندگی کردند و پدرش را از خانه بیرون کردند.زمانی که خانه پر جنب و جوش او ناگهان ساکت می شود، مکی احساس از دست دادن می کند.دای با دیدن مادرش چنین احساس تنهایی و ناامیدی می کند و سعی می کند محبت مادرش را که تا به حال نتوانسته بود در انحصار خود درآورد، به دست آورد.

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... رین اوکای

خانواده من با همسرم و مادر همسرم زندگی می کنند.من هر روز با مادرشوهر چاق و چاقم مشکل داشتم.یک روز مادر شوهرم لباس زیر را در حمام دید.وقتی لباس زیر را با تکان کمی بو می کشم، بوی مادرشوهرم می آید.غرق در دست گرفتن فاقم بودم...

حتی مادرشوهرم هم می خواهد باردار شود.کاسومی ایکیا

من پارسال شوهرم رو از دست دادم و الان به پیشنهاد دخترم با دخترم و شوهرش زندگی میکنم... دامادم با کمال میل قبول کرد... در مورد اینکه چرا دامادم بیا یه همچین کاری... خب... میل جنسی آی سی خیلی قویه ولی...

در ازای 8 میلیون ین بدهی شوهر بدش، او می‌توانست هر کاری که می‌خواهد انجام دهد و هر روز توسط پدرشوهرش مورد تجاوز جنسی ساکی اوکودا قرار گیرد.

شش سال پس از ازدواج، ساکی بی گناه از همسرش کوسوکه حمایت کرد.ساکی شوهرش را می‌بیند که هر روز برای جمع‌آوری سرمایه برای شرکتی که به دلیل تأثیر ویروس کرونا دچار مشکل شده است، تلاش می‌کند و به پدرشوهری خانواده کینمیتسو پیشنهاد کمک می‌دهد. مالک زمین بیگانهکوسوکه مردد بود زیرا از پدر حریص خود متنفر بود و خانه را ترک کرد، اما هر دو با اکراه به سمت خانه والدینش رفتند.کاتسوجی، پدرشوهری که از او استقبال کرد، با کمال میل با حمایت مالی موافقت کرد، اما یک ایده شیطانی پشت آن بود. "بدن من وثیقه بدهی شوهرم است."

اری کوراموتو زندانی جسد نوه اش شد

او در کودکی مادرش را از دست داد و پدرش برای کار به سراسر ژاپن رفت.در توکیو به دانشگاه رفتم، تنها زندگی را شروع کردم و امروز برای اولین بار بعد از مدتی به خانه مادربزرگم برگشتم. ایری که سه سال پیش پس از فوت پدربزرگش تنها زندگی می کرد، از سن خود ناامید بود.چنین دو نفر پس از یک غیبت طولانی از سر گرفتند.اری ناامید جسد نوه اش رنتارو را می گیرد...

زناشویی مادر و کودک یوکو کورماچی

کیوتاکا، تنها پسر یوکو، که قرار بود در آپارتمان لوکسی که خواهرش در آن زندگی می‌کرد و خواهرش به مسافرت می‌رفت، منشی تلفنی باشد.یوکو با دیدن کیوتاکا لبخند می زند که نمی تواند خوشحالی خود را از اینکه می تواند در یک عمارت زندگی کند پنهان کند، حتی اگر از خواهرش که به شرایط یوکو اهمیتی نمی دهد تعجب می کند. "مادر، بیا حمام کنیم!"و آن دو وقت غسل را بدون «دخول مادر و فرزند در آب» بگذرانند.

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... شیزوکو فوجیکی

تعطیلات آخر هفته.شینتارو، مرد جوان سخت‌کوشی که با همسرش در جایی در توکیو زندگی می‌کند، تصمیم گرفت به خانه والدین همسرش برگردد زیرا توانست تعطیلات نادری را بگذراند.سه ساعت از توکیو با شینکانسن یا قطار.وقتی به خانه ای به سبک ژاپنی در شهری متوسط ​​با توسعه شهری متوسط ​​رسیدم، مادر همسرم، شیزوکو فوجیکی، با مهربانی از من استقبال کرد.سپس داماد نتوانست از برجستگی هوس انگیز بدن زنانه مادرشوهر خودداری کند.

زمانی که از شوهرم دور بودم، بارها توسط پدرشوهرم که مشتری بدی در روزهای سلامت زایمانم بود مورد تجاوز قرار گرفتم.نیکایدو یومه

رویایی که در آن معشوق از من خواستگاری می کند و مرا خوشحال می کند.اما حضور پدرشوهرش همه چیز را تغییر داد.من با پدرش که یکی از اعضای خانواده است آشنا شدم، اما آن مرد مهمان بود که یومه در روزهای دریهرو او را ممنوع کرد.این یک رویا بود که به پدرشوهرم اعتقاد داشتم که در حال تأمل در آب یکدیگر بودند، اما در نهایت شوهرم تهدید کرد که فاش می‌کند که در Deriheru کار می‌کنم و مرا مجبور به رابطه جنسی کرد.

من می خواهم توسط دامادم به عنوان یک مادر شناخته شوم.کانو ماهو

پدرم بدون مشورت با من دوباره ازدواج کرد.و من نمی توانستم ازدواج خودسرانه پدرم و مادر جدیدم را قبول کنم.یک روز سعی کردم مادرشوهرم ماهو را اذیت کنم و درخواستی غیر منطقی کردم که "اگر خودارضایی خود را به من نشان دهی، تو را به عنوان مادرم می شناسم."اگر اعتراف کند ماهو واقعا جلوی او شروع به خودارضایی کرد.و خروس سخت من...

کیوکو هارادا پسر بزرگ مادر کرمپی

چند سال بدون شوهرمکیوکو قبلاً به تنهایی در روستا زندگی می کرد، اما پسرش و همسرش نگران بودند و از آنها پرسیدند که آیا دوست دارند با هم زندگی کنند.کیوکو به توکیو نقل مکان می کند و با پسر و همسرش زندگی می کند.کیوکو می توانست هر روز شاد زندگی کند زیرا پسر و عروسش به خوبی از او مراقبت می کردند.زندگی مشترک آرام گرفت و وقتی پسرم و همسرش را دیدم، کیوکو هم به یاد شوهرش افتاد و تنها شد.کیوکو برای پر کردن این شکاف خودارضایی کرد و روزهایی را که با همسرش دوست داشت را پوشش داد.وقتی امروز در حال خودارضایی بودم و به شوهرم فکر می کردم، توسط پسرم زیر چشمی قرار گرفتم و توسط پسرم مورد حمله و سوراخ قرار گرفتم.پس از آن، کیوکو شروع به تعامل روزانه با پسرش کرد.در ابتدا کیوکو تمایلی نداشت، اما به کیوکو لذت زن بودن داده شد و به تدریج زن پسرش شد.یک روز کیوکو متوجه شد که از قاعدگی خسته نشده است.در نتیجه معاینه گفته شد که قاعدگی تمام شده است.کیوکو به پسرش می گوید که پریودش تمام شده و او دیگر زن نیست و به او می گوید که رابطه را تمام کند.سپس چشمان پسرم برق زد و به کیوکو تکیه داد و گفت که می تواند بدون نگرانی در داخل کیوکو تقدیر کند.بله، کیوکو با پسرش بازی می‌کرد، اما اجازه شلیک واژینال را نداد.کیوکو با احساسی پیچیده بدنش را باز کرد.پسر به مادر دیرینه رها شد.کیوکو در عمل با پسرش به اوج خود رسیده بود، اما این که او این بار کنار گذاشته شد به اوج، رضایت و شادی او ضربه زد و بار دیگر در باتلاق زنای با محارم گیر کرد، که زمانی فکر می کرد دو چندان است. وجود داشت...

اویاکودون گل آلود تند و زننده در حال رقابت برای چوب بی نظیر داماد یومی کازاما، سایاکا نارومی

[نبرد شلخته باستی مادر و دختر! !برای جی-پوی بی نظیر داماد رقابت کنید تا زمانی که میل جنسی تمام شود] دختری که معمولا مهربان است اما با شوهری که جنسیتش خیلی شدید است ازدواج کرده است: سایاکا.مادرم که اتفاقی به آن نگاه کرد: یومی.با نگاه کردن به جی پو، میل جنسی که ناامید شده بود منفجر شد و نیمفومانیا بیدار شد.وقتی دامادم را با یک لباس زیر فحشا اغوا می‌کنم و یک چوب بی‌نظیر می‌خورم، دخترم نیز با اروکوس مقصر شیر است.در انتها داماد نیشگون می گیرد و آمیزش شاخی اوج می گیرد! !

مادر جایگزین نانائو ناکانو

برای بچه دار شدن خیلی تلاش می کردم اما به راحتی نمی توانستم بچه دار شوم و وقتی آن را چک کردم دخترم به اصطلاح نابارور بود.یک واقعیت غم انگیز که یک زوج دختر دریانوردی آرام با آن روبرو شدند.زوج دختر پس از نگرانی در مورد مشکلات خود به نتیجه خاصی رسیدند.یک شب دختر و شوهرش با حالتی موقر به مادرشان خیره شده بودند.گواهی ناباروری در دست است.دختر به مادرش که از این ناگهانی ناراحت شده بود گفت.من می خواهم مادرم فرزندم را به دنیا بیاورد.نمی خواستم چهره غمگین دختر عزیزم را ببینم، بنابراین مادرم چاره ای جز تکان دادن سر نداشت.چند روز بعد از آن روزهای باروری مادرم را بررسی کردم و در نهایت با دامادم برای دخترم اقدام کردم.ابتدا با هم تنش داشتند اما کم کم سرشان باز شد و بارها نطفه داماد در مادر رها شد.و چند ماه بعدکودکی که با خیال راحت کاشته شده و به طور پیوسته در حال رشد است.زن درون مادرش هم مثل رشدش شروع به بیدار شدن کرد...

جنون بزرگ آلت تناسلی مرد خروس سخت سورتمه براق پسرم مادر با پو I... من با خروس بزرگ پسرم مرکب شدم... هانا هارونا

پدری که شخصیتی سرسخت و سختگیر دارد، هر روز پسرش را که گوشه نشین در خانه زندگی می کند سرزنش می کند.مادر مهربان و سرشار از غریزه مادرانه، همیشه پسرش را با لبخند تشویق می کرد که انگار پسر افسرده اش را در آغوش می گیرد.با این حال، یک روز، مادرم که اتاق پسرش را تمیز می کرد، فهمید که این کار اشتباه است، اما او خیلی ناز بود و درمان جنسی پسرش را در حالت نعوظ تحویل داد.مادرم از چوب پسرش که خیلی بزرگتر از چوب شوهرش است، به وجد آمده است.

همسریابی مادر و کودک [جاده اوکو شیوبارا] هیبیکی اوتسوکی

هیبیکی، که پسرش را با یک زن بزرگ کرد، ظاهر شوهرش را در پسرش یافت که در گذشته زمانی که او در حال کار زیاد بود از او مراقبت می کرد و تنها یک بار رابطه زن و مرد داشت.سه سال از آن زمان می گذرد و حالا هیبیکی به فکر ازدواج مجدد است.در حالی که امیدوارند این سه نفر بتوانند به عنوان یک والدین و فرزند به زندگی شاد بازگردند، اما نسبت به اشتباهی که سه سال پیش مرتکب شدند احساس گناه می کنند.هیبیکی برای نظم بخشیدن به احساسات خود با پسرش به یک سفر چشمه آب گرم رفت.امتیاز رایگان برای 1,000 ین اول!

پدرشوهرم به من تجاوز کرد و کل داستان روی ویدیو فیلمبرداری شد... مائو هاماساکی

یک روز پدر شوهرم مرا با مواد مخدر خواباند و بعد به من تجاوز کردند.وقتی از من فیلم گرفته شد، نمی‌توانستم مخالف پدر شوهرم باشم، زیرا می‌ترسیدم شوهرم متوجه شود.وقتی شوهرم سر کار می رود، پدر شوهرم مرا مجبور می کند که خودارضایی کنم، من را مجبور به انجام کارهای خانه برهنه و البته سکس می کند.با این حال، به تدریج از اعمال وحشیانه پدرشوهرم که هر روز ادامه دارد، احساس لذت می کنم.

پدرشوهرم من و زنای محارم مادرم را میکی ماتسوزاکا نمی شناسد

این یک راز برای شوهرم است که دوباره ازدواج کرده است، اما پسرم مشتاق بود که با شوهرم این مراسم را ببیند ... من با شوهرم سازگاری بسیار خوبی دارم و بارها اوج می کنم ... در عین حال دیده شدن توسط پسرم بیشتر هیجان زده شدم...

جفت گیری مادر به فرزند [دریاچه هیگاشیکویا] کاسومی ایکیا

کاسومی که ده سال پیش از همسرش جدا شد، پسرش را به تنهایی بزرگ کرد.من سخت کار کردم، بچه هایم را بزرگ کردم و سخت کار کردم تا شهریه ام را بپردازم، حتی اگر بتوانم به دانشگاه برسم.در نتیجه، پسرم یک پیشنهاد شغلی در یک شرکت بزرگ کارمند موقت دریافت کرد.وقتی فکر می‌کردم تربیت فرزندانم به پایان رسیده است، احساس می‌کردم سوراخی در قلبم ایجاد شده است.وقتی احساس تنهایی می کردم، پسرم مرا به یک سفر بهار آب گرم دعوت کرد و من فقط با دو نفر به یک سفر فارغ التحصیلی رفتم.

Mother Rape Creampie Mother Yuriko Takazono که برای اولین بار توسط پسرش از بین رفت

من چند ماه است که با همسرم نرفته ام و هیجانی هم ندارم.فکر می کردم میل جنسی ام را از دست داده ام.در آن زمان تصمیم گرفتم به خانه پدر و مادرم برگردم.خوشحالم که بعد از مدت ها دوباره همدیگر را دیدم و خورشید غروب کرد.شب هنگام راه رفتن به آشپزخانه، بدن برهنه مادرم را در حال غسل دیدم.من مجذوب پوست براق و باسن بزرگ چاق او شدم.وقتی متوجه شدم، به طور غریزی فاق ایستاده ام را گرفتم...

سه روز تنها با خواهر بی خونم!من همیشه رابطه جنسی داشتم! !ایچیکا ماتسوموتو

مادرم دوباره ازدواج کرد و من یک برادر دارم که فامیلی خونی ندارد.اولش نگران بودم که بتونم با برادر بزرگم کنار بیام ولی الان انقدر با هم کنار میایم که بیشتر از خواهر و برادر شده!من معمولا چشم پدر و مادرم را می دزدم و با برادرم شیطنت می کنم اما پدر و مادرم به خاطر مراسم یادبود مجبور شدند 3 روز خانه را ترک کنند...من واقعا مشتاقانه منتظر سه روز با برادرم هستم!

من دیگه نمیتونم بدون پسرم زندگی کنم...Eros Extreme Trance Creampie Mako Oda جایی که مادر 70 بار تقدیرش را می شکند

من به جای پدرم تو را دلداری می دهم.والدین و فرزندان را نمی توان بخشید.با این حال، بدنی که سال هاست بدون جنسیت بوده و گرسنه است، همین حالا به سینه های بزرگ می مالد!آن را در پشت واژن قرار دهید!من نمی توانم آن را تحمل کنم.همین الان ... به خودم گفتم و ماکو به بازوی پسرم چسبید ....پرده اوج بی نهایت رابطه جنسی که هر چقدر هم که برود تمام نمی شود.

زندگی جنسی ناشایست عمو و بیوه در اتاق کودکان فصل XNUMX نانائو ناکانو

مادرشوهری زیبا و تنومند که پسر گوشه گیر خود را که برای شوهرش مخفی است مورد پردازش جنسی قرار می داد.با این حال، آخرین خط هرگز رد نشد، اما شبی که همسرش مرد، نانائو که بیوه شد، توسط پسر فراری اش در مقابل پرتره متوفی به چوب گوشتی که کاملاً نصب شده بود انداخته شد.از آن شب به بعد، آن دو مثل هر روز ادامه می دهند و در نهایت...

واقعیتی که همسرم توسط پدرشوهر و برادر شوهرش در آغوش گرفته شد ... هانا هارونا

راستش...این مدت داشتم دیوونه میشدم...از شوهر عزیزم متاسفم اما...پدرشوهرم روز...برادر شوهرم شب. ..من...هر کاری میکنم نمیتونم دو نفری که بدنمو میخوان رد کنم.نتونستم...

وقتی به سینه های مادرم که خیس شده بود نگاه می کردم.اوماچی ناتسومی

آن صحنه در ذهن من سوخته و من را رها نمی کند.وقتی دایسوکه در حمام به مادرش ناتسومی برخورد می کند، به طور تصادفی بدن برهنه ناتسومی را می بیند و در نگاه اول مجذوب او می شود.پوستی که در لمس نرم و راحت به نظر می رسد، خطوط بدنی که منحنی های صاف را می کشند و سینه های مرطوب...وقتی بچه بودم هرگز به آن فکر نمی کردم.با این حال، اکنون که او بالغ شده است، بدن برهنه مادرش به شدت هوس انگیز است و دایسوکه دیگر نمی تواند نعوظ او را سرکوب کند.از سوی دیگر، ناتسومی نیز به عنوان مردی که نگاهی پرشور به بدن او می‌کند، نسبت به فرزندش آگاه است.

جفت گیری مادر به فرزند [کینوگاوا یاشیوجی] ساران ایتو

او 10 سال پیش از شوهرش طلاق گرفت و پسرش را به تنهایی بزرگ کرد.پسرم کار پیدا کرد و تنها زندگی کرد، اما نمی خواست خانه را ترک کند.تمام روز را بدون بیرون رفتن حتی در روزهای تعطیل می خوابیدم.من پسرم را به یک سفر بهار گرم دعوت کردم تا او را بیرون ببرم. "آیا زنی نیست که دوستش داشته باشی، ماساکی؟" "چون فقط امروز..." برای دلجویی از پسرم قرارداد یک روزه رد و بدل کردم.عشق پسر به واژن مادر رها می شود...

کیکو آکیوشی، مادرشوهر زیبای ما

من می خواهم دخترم خوشحال باشد.با در نظر گرفتن این موضوع، کیکو تلاش می کرد رابطه بین دخترش و شوهرش را که مدام در حال دعوا بودند، واسطه کند.باورم نمی شود رابطه دخترم و شوهرش را قاطعانه پاره کنم.وقتی به خانه زوج دخترم رفتم تا جایی برای گفتگو ایجاد کنم، کیکو توسط دامادش شبی را گذاشته بود.آن موقع باید دامادم را سرزنش می کردم و به او می گفتم مواظب دخترش باش.با این وجود، بدن کیکو مانند یک نوازش اجباری است.

یک پدر و نه برادر، یک خانواده بزرگ پر از مرد!یک خواهر کوچکتر شاد که از خانواده خود مراقبت می کند، تمام روز از صبح تا شب سکس دارد آیکا یومنو

یومنویا یک خانواده بزرگ پر از مرد است، مادرش فوت کرده و فقط یک زن وجود دارد، آیکا... از آنجایی که او تنها دست زن است، او نه تنها کار خانه را انجام می دهد، بلکه 1 برادرش و جی بی وفای پدرش را نیز انجام می دهد. پردازش میل جنسی پو هر روز.رابطه جنسی مداوم در مواقع شلوغ در حالی که از صبح تا شب از کل خانواده مراقبت می کنید.داستان یک "دختر بزرگ" که در آن یک دختر مجرد در یک خانواده خیانت جنسی!امتیاز رایگان برای 9 ین اول!

پدر بیرون می رود و در عرض دو ثانیه رابطه جنسی برقرار می کند مادر و پسر Chitose Yuuki

البته من عاشق شوهرم هستم.با این حال، جنسیت شوهر جدی خیلی ملایم بود.من رابطه جنسی شدیدتری میخواهم.آنقدر پرشور است که می سوزد و نمی توانی به چیزی فکر کنی...این پسرم بود که هدف ناامیدی چیتوز قرار گرفت.هر بار که شوهرش بیرون می رود، چیتوز به طور مکرر با خروس کلفت و سخت پسرش جذب رابطه جنسی می شود.یه روزی منتظرم که شوهرم سرکار بره…

جفت گیری مادر به فرزند [جاده Minamiaizu Asahigatake] Rin Okae

رین ماساکی را به تنهایی بزرگ کرد، به دانشگاه رفت و به بزرگسالی رسید.احساس کردم تربیتم به پایان رسیده است.در آن زمان از طریق کار با مردی آشنا شدم.این مردی به نام اوکاوا بود که در توچیگی زندگی می کرد.با وجود اختلاف سنی، رین جذب اوکاوای صمیمی و مهربان شد.این دو بارها در مسافت های طولانی با هم ملاقات کرده بودند.رین که به فکر ازدواج مجدد با اوکاوا افتاده است، ماساکی را به سفری به چشمه های آب گرم دعوت می کند و به سمت کوه های توچیگی می رود.در آن سفر، رین با احساسات ماساکی آشنا می شود...