زنای با محارم119 فیلم

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... چیساتو شدا

چند نفری که تصمیم گرفتیم با مادرشوهرم زندگی کنیم.با این حال مجذوب بدن مادرشوهر چاقم شدم و توهمات شیطنت آمیزم سرازیر شد...

«می‌خواهی پانچیرای من را ببینی، درست است؟» یک دختر جدید با چهره‌ای مرتب تحریک می‌کند و فوراً لعنت می‌کند!پنهان شدن در مادرم، پدرشوهرم جی پو آشفته است!بارها واژینال اجباری شات! 2

پدرشوهرم که به دلیل ازدواج مجدد مادرم تصمیم به زندگی زیر یک سقف گرفته بود... دختری مرتب که با احساسات خانوادگی نسبت به پدر شوهر مهربانش احساس پنهانی دارد نمی تواند اشتیاق خود را نسبت به پدرش سرکوب کند- در قانون و رادیکال است شروع وسوسه از panchira! !! دختری مستاصل که سعی می کند پدرشوهر دلتنگش را مال خود کند، به زور پدرشوهر گیج خود را با جذابیتی شیطنت آمیز به هوس دعوت می کند، خود را با زنی که در بالا ایستاده است تکان می دهد و باسنش را با مادرشوهرش تکان می دهد. خروس قانون و احساس بی اخلاقی می کند اما ناکداشی بارها برای پدرشوهرش که در رابطه جنسی با دخترش غرق شده التماس می کند! !!

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... سایاکو سانادا

بعد از مدتی برای اولین بار به خانه پدر و مادر همسرم برگشتم.پدر و مادر شوهرم با خوشحالی از من استقبال کردند.داشتم چای میخوردم حرف میزدم ولی پدرشوهرم به همسرم گفت تو هنوز بچه داری؟هوا کاملاً از سؤال تغییر کرد.همسرم صندلی خود را تنها گذاشت.بنابراین اعتراف کردم که با همسرم بی‌جنس هستم، و هوایی وجود داشت که نمی‌توانستم در مورد آن چیزی بگویم.نیمه های شب که از خواب بیدار شدم و سعی کردم به حمام بروم، صدایی از اتاق پدر و مادر شوهرم شنیدم.وقتی نگاهش کردم، مادرشوهرم سعی می کرد چیز پدرشوهرم را لیس بزند و با خوشحالی واردش کند، اما پدرشوهرم شکست و مادرشوهرم کمی تنها به نظر می رسید.وقتی در توالت تنها بودم، مادرشوهرم ظاهر شد و دیده شد.من عجله داشتم، اما مادرشوهرم با مهربانی وسایلم را مالید و به من سرحال شد زیرا دخترم این کار را نکرد.شب بعد پدرشوهرم و همسرم بیرون رفتند و مادرشوهرم هم زود به رختخواب رفت.از فرصت استفاده کردم به سمت اتاق مادرشوهرم رفتم و شروع کردم به بازی کردن با بدن خوابیده اش...

مادر محارم، این بار ماشین لباسشویی خراب شد.کورماچی یوکو

امسال هم فصل بارندگی اومده...یوکو با نگاهی به کوه های لباسشویی، بی صبرانه منتظر پایان فصل بارانی بود.و بالاخره خبر پایان فصل بارندگی رسید... بلافاصله از پسرم یوتا می خواهم ماشین لباسشویی را بچرخاند اما فقط در این زمان ماشین لباسشویی خراب است...یوکو که نمی تواند انزجار پوشیدن یک لباس را برای سه روز متوالی تحمل کند، لباس زیرش را در می آورد.زندگی برهنه چنین مادر جسوری و پسرش که با بدن براق مادرش هیجان زده شده است از این روز آغاز می شود.

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... Aoi Aoyama

مادرشوهری که پس از مدت ها برای اولین بار در میان این زوج دختر ظاهر شد، امروز همچنان جادوگر بود.اخیرا شوهرم که شب ها مدت زیادی با همسرش می گذرد ناخودآگاه با لباس زیر مادرشوهرش خودارضایی می کند.

من یک دایی در اتاق کودک هستم.مادرم در حال پردازش میل جنسی است.آپارتمان 2K فقط برای مادر و فرزند Pink Kazoku VOL.21 Rieko Hiraoka

درام فوق موضوعی مادر و کودک با محارم بالاخره وارد فصل سوم سریال شد.داستان زناشویی پسر عمو و مادر یائسه در اتاق بچه ها به اوج می رسد.مادر از شوهرش طلاق گرفت و با پسرش در یک آپارتمان پارچه ای روستایی زندگی کرد.مادر همچنان از شهوت پرستی برای پسرش دست برنداشت.یک چیز باعث شد پسرش مادرش را حبس کند و در واژن انزال کند...

خواهر بزرگتر من در حال شیردهی یانماما در نسخه لایو اکشن خانگی والدینش مینا کیتانو

FANZA / Doujin یک نسخه لایو اکشن از کمیک بسیار موفق DL می سازد!در سال دوم دانشگاه آزادانه در خانه پدر و مادرم زندگی می کردم، اما... خواهرم که پس از ازدواج خانه را ترک کرده بود، برای بزرگ کردن فرزندانش برگشت.میل جنسی من در بدن خواهر بزرگترم که مثل یک زن متاهل گوشتی شده است در آستانه از دست دادن کنترل است.یک روز تصمیم گرفتم در حالی که با خواهرم مشروب می خوردم، با نوری مشروب بخورم! ?مردان و زنانی که خارج از برچسب هستند نمی توانند فقط شیردهی را متوقف کنند و زنای جنسی را انجام دهند.یک کمیک دلگرم کننده با محارم کاملاً لایو اکشن با مینا کیتانو است! !

همسریابی مادر و کودک [جاده کوروداهارا] ری تاکوچی

شیرو یک پسر مادر کامل است و در محدوده ای که می توانست از خانه رفت و آمد کند به کالج رفت.علاوه بر این، علاقه جنسی نیز فقط برای مادر ری جوشانده می شود.ری که بالغ است، واقعاً می خواهد با شیرو رابطه جنسی داشته باشد تا شوهر بی جنسش.امروز ری و شیرو با هم به یک سفر بهار آب گرم می روند.ری کمی نگران بود که نکند در این سفر با شیرو ازدواج کند...

وقتی می ترسیدم برای اولین بار دوست دختر داشته باشم... بارها و بارها با یک میل جنسی مانند میمون به خواهر براکون که تبدیل به یک میز تمرین جنسی شد، پایان دادم.مایوکی ایتو

اولین دوست دخترم... من نتوانستم قبل از کار دشوار فارغ التحصیلی از باکرگی جرات جمع کنم. "نمی خواهی با من رابطه جنسی داشته باشی؟" وقتی فهمیدم گوشه گیر شده ام، احساس فشار کردم، اما خواهرم که در کنترل سوتین مرا خیلی دوست داشت، گفت: "می خواهی سکس کنی؟ می ترسی؟ درست است؟" بوسه و چی ● همدستی... سینه های کرکی مالیده شده و فوراً نعوظ پیدا می کنند!درج خام در موقعیت دختر گاوچران همانطور که انجام شد! ?طاقت نیاوردم و طغیان کردم... قرار بود تمرینی باشه اما به رابطه جنسی با خواهرم گیر کردم...

تولد XNUMX سالگی مادرشوهر آساکو کیتاموری که به داماد اجازه می دهد تا داخل شود

وقتی به دامادم فکر می کنم بدنم درد می کند.فکر میکردم زن بدجنسی نیستم...وقتی دخترم ازدواج کرد و دامادم به خانه ام آمد هرگز فکر نمی کردم که با دامادم چنین رابطه ای داشته باشم.روزهایم را شلخته می گذراندم، شوهر و دخترم با دامادم شیرین بودند و من فقط به دامادم سرزنش می کردم.وقتی از دخترم پرسیدم آیا بچه دار نمی شود نظرم تغییر کرد.دختر گفت که نمی خواهد با دامادش بازی کند.فکر می کردم دخترم اینطوری شده چون دامادم قوی نیست.بنابراین من دامادم را سرزنش کردم و خواستم که او زندگی تنبل خود را تغییر دهد.سپس دامادم به من حمله کرد.من مقاومت کردم، اما او را به شدت گرفتند و خمیر کردند، لباس‌هایم را از تنم درآوردند و چیز سفت شده را داخل من هل دادند.دامادم بارها و بارها با چوب داغ به من زد چون با عصبانیت و تعجب کاری از دستم بر نمی آمد.دامادم چوبی را بیرون آورد و به الاغم شلیک کرد و رفت.من برای اولین بار بعد از مدت ها از این عمل مبهوت شدم و فکر کردم که می خواهم به جای عصبانیت از دامادم، اوج را که از درون بیرون زده شده است بچشم.چند روز بعد دخترم بیرون رفت و گفت که می خواهد خرید کند.وقتی داماد غسل می کند، به حمام می رود.طاقت نیاوردم و دنبال دامادم رفتم.دیدم پایین تنه ام درد می کند و به طرز شرم آور خیس شده است.وقتی وارد حموم شدم دامادم تعجب کرد اما چشمانش خندان بود.فاق داماد که من را برهنه دید کم کم بزرگ می شود.من همه دامادم را می خواستم و داشتم می مکیدم.و همزمان با چشیدن پرتاب داخل به اوج رسیده است.هر بار که آلت تناسلی داماد می‌تپید، لذتی دلپذیر بارها و بارها سرازیر می‌شد.و وقتی شوهر و دخترم کنارم نیستند، از ملاقات با دامادم لذت می برم...

دلیل اینکه من در این سن ازدواج کردم این بود که آن پسر را داشتم ... میری فوجیزاکی

میری یک فرزند مطلقه دارد.او عاشق مرد جوانی شد که از بازدیدکنندگان دائمی دفتر میری بود و با او رابطه عاشقانه برقرار کرد.با این حال، میری از مخالفت پسرش برای قرار گذاشتن با مرد جوان تر ناراحت شد، اما او با مرد مطلقه ای ازدواج کرد که به دلایلی با او آشنا شد.در زمان ملاقات با پسر آن مرد، آن مرد کوچکتر روبروی میری نشسته بود که گفت از آشنایی با شما خوشحالم.بله، میرعی که می خواست هر طور شده با جوانتر زندگی کند، با پدرش ازدواج کرد.آرزو برآورده شد و ما چهار نفر شروع به زندگی مشترک کردیم.میرعی که برای اولین بار بعد از مدت ها در شبی که شوهرش به خواب رفته بود در آغوش او بود.در موقعیتی که نمی توانستم صحبت کنم، بی سر و صدا بدنم را روی هم جمع کردم و عشقم را تایید کردم.چند روز از آن روز گذشته بود و میری نتوانست عاشق او شود.میری نمی توانست تحمل کند که با همدیگر دست نزنند.در آن زمان، شوهر و پسرم گفتند که دو مرد برای ترویج دوستی بین والدین و فرزندان، مشروب می‌روند.میری نسبت به آن دو که چیزی در مورد او نمی‌دانستند احساس گناه می‌کرد، اما تصور اینکه او در آغوش او بود، پایین تنه‌اش را داغ کرد و لکه‌های شرم‌آور لباس زیرش را لکه‌دار کرد.

زناشویی مادر و کودک یوکو کورماچی

کیوتاکا، تنها پسر یوکو، که قرار بود در آپارتمان لوکسی که خواهرش در آن زندگی می‌کرد و خواهرش به مسافرت می‌رفت، منشی تلفنی باشد.یوکو با دیدن کیوتاکا لبخند می زند که نمی تواند خوشحالی خود را از اینکه می تواند در یک عمارت زندگی کند پنهان کند، حتی اگر از خواهرش که به شرایط یوکو اهمیتی نمی دهد تعجب می کند. "مادر، بیا حمام کنیم!"و آن دو وقت غسل را بدون «دخول مادر و فرزند در آب» بگذرانند.

مادر و پسر یوکو شیراکی که پدر در 2 ثانیه بیرون می رود و رابطه جنسی برقرار می کند

یوکو که به تنهایی از شوهرش راضی نیست، تنها پسرش را نیز تحویل می دهد.پسری که میل مازاد یوکو را بدون هیچ مشکلی گرفت.تناسب اندام عالی بود.نمی توانم مثل هر روز از محارم ممنوعه مادر به فرزند خارج شوم و پوستم را لایه لایه کنم. میخوام هر چه زودتر متحد بشم...دلم برای چوب گوشتی که پشت واژن را تکان می دهد تنگ شده است.گلدان عسلی که فقط با یادآوری لذت جنسی خیس می شود.یوکو که کاملاً در گرما بود به دنبال فرصتی بود تا با یک ببر خلوت کند.

نوشتن فوری محارم معلوم شد پسر متاهل من هنوز باکره بوده است!مادری وحشت زده تصمیم می گیرد که با بدن خود رابطه جنسی را آموزش دهد! !تاکیگاوا اری

اری وقتی فهمید پسرش درست قبل از ازدواج باکره است، نمی توانست گوش هایش را باور کند. "اما شما با شخص دیگری قرار ملاقات گذاشته اید، نه؟ آیا واقعاً حتی یک بار این کار را انجام نداده اید؟" اری که نگران آینده پسرش بود تصمیم گرفت از ابتدا به پسرش آموزش عملی بدهد تا هر چه بیشتر تجربه کند. .

Mother Rape Creampie Mother Yuriko Takazono که برای اولین بار توسط پسرش از بین رفت

من چند ماه است که با همسرم نرفته ام و هیجانی هم ندارم.فکر می کردم میل جنسی ام را از دست داده ام.در آن زمان تصمیم گرفتم به خانه پدر و مادرم برگردم.خوشحالم که بعد از مدت ها دوباره همدیگر را دیدم و خورشید غروب کرد.شب هنگام راه رفتن به آشپزخانه، بدن برهنه مادرم را در حال غسل دیدم.من مجذوب پوست براق و باسن بزرگ چاق او شدم.وقتی متوجه شدم، به طور غریزی فاق ایستاده ام را گرفتم...

ماهو کانو، پسری که تبدیل به میز تمرین مادرم شد که تصمیم گرفت در صابون کار کند

ماهو تصمیم گرفت از طرف شوهر غیرقابل اعتمادش که درآمد دارد و میل جنسی ندارد، در یک زمین صابونی کار کند.دقیقاً دو پرنده با یک سنگ که می تواند میل جنسی شما را برآورده کند و درآمد کسب کند!اگر چه من مصمم بودم که اگر می‌خواهم این کار را انجام دهم، خانم صابون تابلو را هدف بگیرم.بدن ماهو که تا به حال با همسرش زندگی می‌کرده، سال‌ها بدون رابطه جنسی کاملاً از چیزهای اروتیک بی‌اطلاع شده است.علاوه بر آن، یک نقص بی تجربگی نیز وجود دارد.ماهو برای غلبه بر این دیوار بلند و تبدیل شدن به بانوی صابون شماره یک، از پسرش به عنوان میز تمرین استفاده می کند.

همسریابی مادر به فرزند [جاده کوهستانی Okunikko Nyoho] Yuka Hirose

اگرچه میل جنسی یوکا با افزایش سن به تدریج افزایش می یابد، اما او روزهای خود را بدون رابطه جنسی با همسرش می گذراند.یک روز ماجرای رابطه شوهرش کشف می شود و رابطه زن و شوهر به یکباره سرد می شود.منتظر بودم به پسرم بگویم که طلاق من از شوهرم قطعی شده است.پسری که پس از شنیدن داستان طلاق به یوکا نزدیک می شود. "نه..." با این حال، مقاومت یوکا بیهوده بود.پسری که بی رحمانه اندام تناسلی تحریک شده اش را وارد می کند... یوکا توسط گردابی از لذت شدید بلعیده می شود...

جفت گیری مادر به فرزند [جاده رودخانه ابوکوما] ماکو اودا

وقتی ماکو 18 ساله بود، از دوست پسر آن زمان خود بچه دار شد.با این حال، او ارتباط خود را با دوست پسرش قطع کرد و ناپدید شد.ماکو تصمیم گرفت یک مادر مجرد شود و کیوتا را به دنیا آورد.کیوتا به هنر علاقه مند است و پس از فارغ التحصیلی از مدرسه، شاگرد یک هنرمند سرامیک شد و یک شاگرد زنده است.در آن زمان، کیوتا، که XNUMX ساله شد، توسط اربابش گفت که لطفش را به مادرش برگرداند.

زندگی جنسی ناشایست عمو و بیوه در اتاق کودکان فصل XNUMX نانائو ناکانو

مادرشوهری زیبا و تنومند که پسر گوشه گیر خود را که برای شوهرش مخفی است مورد پردازش جنسی قرار می داد.با این حال، آخرین خط هرگز رد نشد، اما شبی که همسرش مرد، نانائو که بیوه شد، توسط پسر فراری اش در مقابل پرتره متوفی به چوب گوشتی که کاملاً نصب شده بود انداخته شد.از آن شب به بعد، آن دو مثل هر روز ادامه می دهند و در نهایت...

دو پسر که در اتاق بچه ها مرتب هستند و مادرشان رین مسئول پردازش جنسی است.رین اوکای

کی دنده ها دیوانه شدند...؟ده سال پیش، زمانی که با شوهرم ازدواج کردم، برادر بزرگترم تاتسویا و برادر کوچکترم کازویا فرزندانی خوش اخلاق و اجتماعی بودند.با این حال، پس از اینکه برادر بزرگترش در امتحانات مردود شد، او شروع به کناره گیری در خانه کرد و برادر کوچکترش کازویا به تدریج تاریک و تحریف شد.و یک روز، کازویا-کون با چشمان تیره و کدر از من درخواست کرد که برای جنسی رفتار کنم.سعی کردم به او دلداری بدهم که نمی دانست اگر اینطور ادامه ندهد چه اتفاقی می افتد، اما برادرم تاتسویا کان مرا دید.