پدرشوهرم به من تجاوز کرد و کل داستان روی ویدیو فیلمبرداری شد... مائو هاماساکی

یک روز پدر شوهرم مرا با مواد مخدر خواباند و بعد به من تجاوز کردند.وقتی از من فیلم گرفته شد، نمی‌توانستم مخالف پدر شوهرم باشم، زیرا می‌ترسیدم شوهرم متوجه شود.وقتی شوهرم سر کار می رود، پدر شوهرم مرا مجبور می کند که خودارضایی کنم، من را مجبور به انجام کارهای خانه برهنه و البته سکس می کند.با این حال، به تدریج از اعمال وحشیانه پدرشوهرم که هر روز ادامه دارد، احساس لذت می کنم.

مادر جایگزین دوباره چیساتو شدا

چند سال پس از اینکه چیساتو دخترش را به عنوان یک جانشین به دنیا آورد.رابطه او با دامادش به طور طبیعی پایان یافت و او دوباره به زندگی مجردی خود بازگشت.در آن لحظه زوج خواهر و دختر با چهره ای غمگین در مقابل چیساتو ظاهر شدند.و من به چیساتو گفتم که می‌خواهم او هم مثل خواهرش جانشین من باشد.چشمان چیساتو به شدت سیاه بود، اما چاره ای جز تکان دادن سرش به صورت عمودی نداشت، زیرا نمی خواست چهره غمگین موماتسو را ببیند.پس از آن، دختر پریود مادرش چیساتو را پرسید و تاریخ لانه گزینی احتمالی را بررسی کرد.سه نفر در اتاق خواب با نگاهی پرتنش.در حالی که دخترم در حال تماشا است، عمل چیساتو و خواهر شوهرم شروع می شود.چیساتو فکر کرد که نباید آن را احساس کند، اما دوباره با مرد جوان بی حس شد.هنگام دریافت اسپرم داماد در داخل، احساس کردم میل جنسی در خودم می جوشد.با خیال راحت کاشته شد و خواهرم و شوهرش بچه سالمی دارند.چیساتو به او خیره می شود، اما نگاهش به خواهر شوهرش است...

من دیگه نمیتونم بدون پسرم زندگی کنم...Eros Extreme Trance Creampie Mako Oda جایی که مادر 70 بار تقدیرش را می شکند

من به جای پدرم تو را دلداری می دهم.والدین و فرزندان را نمی توان بخشید.با این حال، بدنی که سال هاست بدون جنسیت بوده و گرسنه است، همین حالا به سینه های بزرگ می مالد!آن را در پشت واژن قرار دهید!من نمی توانم آن را تحمل کنم.همین الان ... به خودم گفتم و ماکو به بازوی پسرم چسبید ....پرده اوج بی نهایت رابطه جنسی که هر چقدر هم که برود تمام نمی شود.

"لطفا مادرم را ببخش" مادری که آلت تناسلی بزرگ شوهر دخترش را فراموش می کند... فصل دوم کاسومی ایکیا

مادرشوهر، رابطه جنسی در روز روشن، اروتیک است، اینطور نیست؟با وجود اینکه لعنت شده بودم، باسن های قوی شوهر دخترم و خروس های سخت و بزرگ او به من لذت می بخشد، اما فکر می کنم نمی توانم این کار را انجام دهم، اما به کم کاری ادامه می دهم...

محارم خیلی خوشایند پس از دعوای مادر و کودک با یوکو کورماچی

یوکو پسرش تارو را به تنهایی بزرگ کرده است.با اینکه از صبح تا شب کار می کرد، زندگی اش اصلاً بهتر نشد.یک روز قرار است روز ورزش تارو برگزار شود، اما یوکو نمی تواند کار خود را مدیریت کند و این دو با هم درگیر می شوند.و چند روز بعد اتفاقی افتاد که منجر به آشتی دو نفر شد اما... یوکو کورماچی، یک زن بالغ بسیار محبوب، برای اولین بار در برچسب "Obasan" محدود به افراد بالای 40 سال ظاهر می شود! !

جفت گیری مادر به فرزند [جاده Minamiaizu Asahigatake] Rin Okae

رین ماساکی را به تنهایی بزرگ کرد، به دانشگاه رفت و به بزرگسالی رسید.احساس کردم تربیتم به پایان رسیده است.در آن زمان از طریق کار با مردی آشنا شدم.این مردی به نام اوکاوا بود که در توچیگی زندگی می کرد.با وجود اختلاف سنی، رین جذب اوکاوای صمیمی و مهربان شد.این دو بارها در مسافت های طولانی با هم ملاقات کرده بودند.رین که به فکر ازدواج مجدد با اوکاوا افتاده است، ماساکی را به سفری به چشمه های آب گرم دعوت می کند و به سمت کوه های توچیگی می رود.در آن سفر، رین با احساسات ماساکی آشنا می شود...

در روزی که پدر و مادرم نبود، تمام روز را نیزه زدم تا اینکه خواهرم و اسپرم مردند.کاواکیتا میسا

پدر و مادرم یک شبه در یک سفر بهار آب گرم هستند که من با قرعه کشی برنده شدم!میسا که برادرش را دوست دارد، سینه های F-کاپ بزرگ شده اش را تکان می دهد و چیزهای شیطون می کند!اونی چان هم تا ته دل با بدن و سینه های میسا بازی میکنه!میسا که همچین برادر بزرگتری رو دوست داره! داداش، امروز با جنس زیاد میسا بازی کن! دوستت دارم داداش!

آموزش جنسی واقعی مادر سوکیشیما ساکورا

از زمان مرگ همسرش، مادرش ساکورا، پسرش ماسامی را به تنهایی بزرگ کرده است.Masami بزرگ شد تا پسری پسر باشد که به دلیل بودجه محدود خانواده، بازی و کار پاره وقت را تحمل کرد.اما با این حال، پسری هم سن و سالش... از زمانی که برهنگی چاق و چاق ساکورا را در رختکن دید، دیگر نمی تواند علاقه خود را به زنان پنهان کند.وقتی ساکورا از خواسته پنهانی پسرش باخبر می شود، حداقل خود را برهنه نشان می دهد و به آموزش رابطه جنسی می پردازد.با یک بوسه آرام شروع کنید، تا زمانی که سینه‌های بزرگ کل چوب گوشت پسر را بپیچند و خام را داخل آن قرار دهید.پاداش ویژه مادر این دو را به یک رابطه ممنوع تبدیل می کند.

وسوسه دختر عروسم (میا) زمزمه کردن زن در حالت بالا من به لعنتی ادامه می دهم تا زمانی که تبدیل به یک احمق شدم ... میا ناناساوا

[هرچی بدتر باشه بهتر] [لذت غیر اخلاقی] عروسم میا دختر کثیفیه و خونش هم که وصل نباشه نمیتونه بابا بشه!نه!من آنقدر هیجان زده هستم که فکر می کنم ... "هی ... من تنهام چون امروز مامان ندارم ..." زمزمه زمزمه میا وسوسه ی زمزمه ای فوراً دلیلش را فرو ریخت! «تو از مامان بهتر می زنی!» «چرا داخلش نمی گذاری؟ یک بار دیگر!» الاغش را تکان داد و باسنش را به طرز ناشایستی تکان داد.من طاقت ندارم! !!

جفت گیری میکاکو اوشیما با همسر دخترش

من با مادرشوهر و همسرم زندگی می کنم.از یک نقطه به بعد نمی توانستم چشم از مادرشوهرم بردارم.مادرشوهری که در حین عرق ریختن به تنهایی از لذت لذت می برد.از زمانی که به طور تصادفی به آن شکل نگاه کردم.یک شب بعد از مدت ها همسرم برای اولین بار به من فشار آورد، اما من به دلیل خستگی نپذیرفتم.وقتی مادرشوهرم صحبت را شنید، اعتراف کردم که نمی توانم مادرشوهرم را از سرم بیرون کنم.مادرشوهرم اگر فقط برای امروز باشد، اگر فقط برای یک بار باشد، تمایل دارد سر به زیر به نظر برسد و دستم را می کشد...

داماد ماکو اودا به دنبال تاریک های بزرگ بیش از حد زشت مادرشوهر است

با اینکه دختری متاهل دارد، مادرشوهرش ماکو هنوز در اوج زندگی اش به سر می برد.ماکو با الهام از یک زن و شوهر صمیمی، میل جنسی داشت، اما رابطه او با شوهرش از قبل سرد شده بود.چوب گوشت عصبانی داماد به ماکو نزدیک می شود که از چنین ناامیدی رنج می برد!هدف داماد بدن پخته ماکو و سینه های بزرگ وحشیانه است!ماکو که با شتاب هل داده شده و گرفتار دامادش شده، همچنان در خانواده اش پنهان می شود و در همدستی با دامادش غرق می شود.Cunnilingus در حمام، آموزش ویبراتور در اتاق نشیمن، و Cum shot واژن در اتاق خواب!دو نفری که همدیگر را دوست دارند و در تمام خانه همدیگر را دوست دارند، یک امر ممنوعه خانگی زاییده شهوت غیرقابل کنترل!

واقعیتی که همسرم توسط پدرشوهر و برادر شوهرش در آغوش گرفته شد ... هانا هارونا

راستش...این مدت داشتم دیوونه میشدم...از شوهر عزیزم متاسفم اما...پدرشوهرم روز...برادر شوهرم شب. ..من...هر کاری میکنم نمیتونم دو نفری که بدنمو میخوان رد کنم.نتونستم...

جوان که بودم با خاله غسل ​​می کردم و دوباره غسل ​​می کردم.آکاری میتانی

خیلی وقت پیش خاله شوری که با هم حمام می کردند به دلیل طلاق از شوهرش از خارج برگشت.خاله من بچه بودم باهاش ​​بازی میکرد و به نظرم قشنگه و خوشم اومد.و روزی که عمه ام به خانه ام آمد، وقتی داشتم غسل می کردم، ناگهان عمه مثل قدیم وارد دستشویی شد.وقتی عمه ام را برهنه دیدم نتوانستم هیجانم را پنهان کنم و نعوظ گرفتم.امتیاز آزمایشی رایگان برای اولین بار!

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... ریوکا آئویاما

من با پدر و مادرم زندگی می کنم.پدر و مادر شوهرم با من خوب بودند، اما همسرم کمی سرد شد.بعد از مدت ها او را به بازی دعوت کردم اما او به بازی معتاد شد و نپذیرفت.در راه رفتن به اتاق نشیمن با احساس ناامیدی، لباس زیر مادرشوهرم را در حمام دیدم.وقتی لباس زیر را با تکان کمی بو می کشم، بوی مادرشوهرم می آید.دیوونه شده بودم و داشتم فاقم رو کنترل میکردم.بعد مادرشوهرم آمد و من با عجله پایین تنم را پنهان کردم.بعد از سکوت، مادرشوهرم در راه بود و به آرامی فاق مرا لمس کرد.فاقی که یک لحظه پژمرده شده بود سفت شد و مادرشوهرم صورتش را در فاق من فرو کرد و آرام آرام شروع به مکیدن کرد و گفت این راز فقط برای امروز است.

یک خواهر بی‌دفاع و زیبا که توسط یک برادر کوچک‌تر ماورایی لعنت شده است.ایمی فوکادا

ایمی فوکادا برای اولین بار پس از مدت ها در فیچ ظاهر شد!ایمی که به عنوان یک گراور فعال است، به خانه پدر و مادرش بازگشته است تا خود را شاداب کند.با این حال، والدینش به او می گویند که برادر کوچکترش، ساتوشی، حال خوبی ندارد و پس از تمسخر در مدرسه کنار کشیده است. در حالی که به تنهایی صحبت می کرد، متوجه شد که ساتوشی باکره است.وقتی سعی کردم جریان H را آموزش بدهم تا اعتماد به نفس ایجاد کنم، ساتوشی که خیلی هیجان زده بود مرا فراموش کرد و بعد از یک نوازش وحشتناک، آن را به صورت زنده وارد کردم.

مادر جایگزین یوشی میکی

برای بچه دار شدن خیلی تلاش می کردم اما به راحتی نمی توانستم بچه دار شوم و وقتی آن را چک کردم دخترم به اصطلاح نابارور بود.یک واقعیت غم انگیز که یک زوج دختر دریانوردی آرام با آن روبرو شدند.زوج دختر پس از نگرانی در مورد مشکلات خود به نتیجه خاصی رسیدند.یک شب دختر و شوهرش با حالتی موقر به مادرشان خیره شده بودند.گواهی ناباروری در دست است.دختر به مادرش که از این ناگهانی ناراحت شده بود گفت.من می خواهم مادرم فرزندم را به دنیا بیاورد.

پدر بیرون می رود و در دو ثانیه رابطه جنسی دارد مادر و پسر یوکا میزونو

یوکا تنها پسرش کنتا را بسیار دوست داشت.من باید به جای شوهرم که جدا از خانه و کار دور از خانه زندگی می کند، عشقم را سرازیر می کردم و تنهایی ام را پرت می کردم.قبل از اینکه بفهمم، بیشتر به پسرم فکر کردم تا شوهرم، و حالا این رابطه زن و مرد شده است.حتی پس از پایان تکلیف مجردی شوهرش و گذراندن وقت با خانواده سه نفره‌اش، این روابط تیره ادامه یافت.لحظه ای که شوهرم دستش را روی دستگیره در ورودی می گذارد، شیره داغ عشق از اعماق بدن یوکا می ریزد.

پدرشوهرم من و زنای محارم مادرم را میکی ماتسوزاکا نمی شناسد

این یک راز برای شوهرم است که دوباره ازدواج کرده است، اما پسرم مشتاق بود که با شوهرم این مراسم را ببیند ... من با شوهرم سازگاری بسیار خوبی دارم و بارها اوج می کنم ... در عین حال دیده شدن توسط پسرم بیشتر هیجان زده شدم...

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... نوریکو یادا

من با ماسو در خانه پدر و مادر همسرم زندگی می کنم.با اینکه از همسرم که اجازه نمی دهد ناراضی هستم اما به لطف مادرشوهر مهربانم توانستم تمام تلاشم را انجام دهم.مادرشوهرم نوریکو سان زنی چاق و زیباست و من با چشمانم او را تعقیب می کردم.وقتی پدرشوهرم به شوخی به من گفت که با او درگیر نشو، من بیشتر از همیشه تعجب کردم زیرا فکر می کردم گرفتار شده ام، اما خندیدم و آن را پنهان کردم.شب مادرشوهرم میره دستشویی.مخفیانه به حمام رفتم تا به حمام مادرشوهرم نگاه کنم.سپس مادرشوهرم بدن خودش را به دست گرفت و طوری خودارضایی کرد که انگار می خواهد آن را به من نشان دهد.دیگر طاقت نیاوردم و در را باز کردم و مادرشوهرم را بغل کردم.همه چیز رو به مادرشوهرم دیدم که مقاومت کرد و وقتی گفتم طاقت ندارم گفتم فقط این دفعه بود با دست و دهنم این کارو کردم.فردای آن روز که همه بیرون بودند و مادرشوهرم تنها بود، به خانه آمدم.مادرشوهر متعجب را از بالای لباس نوازش کنید.وقتی برای نادیده گرفتن مادرشوهر مقاومم لباس هایم را درآوردم و فاقم را لمس کردم، لباس زیرم کثیف بود از آب عشق.چوب گوشتی را داخل مادرشوهرم فرو کردم که با وجود اینکه دوست نداشت، واکنش حساسی نشان داد.پیستون ساختم تا لذت ببرم که مادرشوهرم اوج می گرفت و من هم شلیک کردم.وقتی گوشت چکه شده را در دهان مادرشوهرم گذاشتم، قطره هایم را با چهره ای کمی شاد که به نظر می رسید به دردسر افتاده بود، مکید...

حتی مادرشوهرم هم می خواهد باردار شود.کوبایاکاوا ریکو

ریکو که با دختر و شوهرش زندگی می کند، ناامید شده بود.چون صدای فعالیت های دخترم و شوهرش را شنیده بودم.خوب است که رابطه دختر و شوهرش خوب است، اما برای ریکو که تنها می خوابد زهرآگین بود.ریکو که شب از خواب بیدار شده بود، شاهد فعالیت های دختر و همسرش بود و طاقت نیاورد و به خود دلداری داد.روزهایم را در حالی می گذراندم که در حال بیزاری از خود بودم، اما یک روز ریکو که شاهد نشستن دامادش در اتاق نشیمن بود، دامادش را دعوت کرد و رابطه برقرار کرد.با این حال، رابطه با ریکو زمانی به پایان می رسد که دخترش به خیانت دامادش مشکوک شود.با این حال، بدن ریکو که یک بار روشن شده، راضی به خودارضایی نمی شود و ریکو از جفت گیری داغ با دامادش اجتناب می کند...

واژینال یک مادر و پسر باعث فعالیت جنسی شد.میورا اریکو

من تمایل دارم کنار بکشم، و از اینکه پدرم دور از خانه نیست سوء استفاده می‌کنم، اما چیزهای مختلفی را آپلود می‌کنم، زیرا مشتاق یک مشارکت‌کننده شیک U*U* هستم.با این حال، محبوبیت زیادی ندارد.نگران بودم که تعداد بینندگان زیاد نشود.امروز وقتی پخش زنده داشتم مادرم ناگهان وارد اتاقم شد.تعداد بینندگان یک دفعه زیاد شد، شاید به این دلیل که دیدن من با عجله و مادرم که مات شده بود، جالب بود.بیننده گفت که مادرم زیبا یا ناز است، برای همین به این فکر کردم و مخفیانه از زندگی روزمره مادرم فیلمبرداری کردم و آن را آپلود کردم.به محض افزایش تعداد بینندگان، موارد شدیدتر مورد نیاز است.ویدیوهایی با لباس های کمی سکسی بسیار محبوب شده اند.این باعث شد حالم بهتر شود، بنابراین یک دوربین مخفی نصب کردم و زندگی روزمره مادرم را دنبال کردم.در ویدیویی که گرفتم، مادرم در طول روز مخفیانه خودارضایی می‌کرد.من تعجب کردم، اما مادرم هم زن بود، پس آرام شدم و تصمیم گرفتم یک روز دیگر ویدیو را ببینم.سپس یک مرد زایمان و مادرم رابطه جنسی داشتند و من با وجود اینکه مادر خودم بودم هیجان زده شدم.این ویدیو هم مورد توجه بینندگان قرار گرفت و من می خواستم بیشتر از رابطه جنسی مادرم فیلم بگیرم، بنابراین شبانه در اتاق خواب مادرم شیطنت درست کردم.مادرم که در راه از خواب بیدار شد، تعجب کرد و سعی کرد مرا سرزنش کند، اما وقتی در مورد زنای جنسی گفتم، مطیع شدم و به مادرم سکس واژن دادم.این ویدیو هنوز هم بسیار محبوب است، اما من نگران بودم که چگونه با مادرم رفتار کنم.موقع شام من و مادرم ساکتیم.هوای سنگینبه مادرم گفتم متاسفم، اما به او گفتم که او را هم به عنوان یک زن دوست دارم.مادرم به آرامی بوسه مرا پذیرفت و از آن روز به بعد زن من شد...

فریفته چشمانی که دره را مجذوب خود می کند.در دوران نوجوانی، خواهر بزرگترم که هر روز رابطه جنسی داشت، امروز به خانه برمی گردد.سوزوم مینو

(می خواهم سریع واردش کنم) خواهر بزرگترم که هر روز پردازش جنسی من را انجام می داد امروز به خانه آمد. (خواهر بزرگترم که خیلی وقت بود ندیده بودم خوشگلتره) اون روز خواهر بزرگم اومد تو حموم و مثل گذشته برجستگی های منو شست.و وقتی مثل قدیم سکس میکردم خواهرم گفت خوب شدی مگه اینکارو نکردی؟

«آیا عمه ای را دوست داری که شبیه مادرت باشد؟» ساکی اویشی، وقتی مادرش را در حال تماشای یک ویدیوی بزرگسالان بالغ گرفتار کرد

اون بچه داره دوباره اینکارو میکنه...ساکی از پسرش که در خودارضایی غرق شده بود متنفر بود.فکر می‌کنم کمکی نمی‌شود چون تقریباً سنم است، اما با اینکه هر روز مثل میمون رفتار شود غیرقابل تحمل است.در نهایت آنها به اقدامات سختگیرانه ای مانند مصادره تلفن های هوشمند متوسل شدند.با این حال، ویدئوهای وابسته به عشق شهوانی موجود در گوشی هوشمند توقیف شده، همه آثاری بودند که زنان هم نسل ساکی را نشان می دادند.خروسی هست که جلوی تو توسط زنی بالغ مثل من هیجان زده می شود.وقتی او این واقعیت را می‌فهمد، یک میل ممنوع در ساکی جوانه می‌زند.

اویاکودون گل آلود تند و زننده در حال رقابت برای چوب بی نظیر داماد یومی کازاما، سایاکا نارومی

[نبرد شلخته باستی مادر و دختر! !برای جی-پوی بی نظیر داماد رقابت کنید تا زمانی که میل جنسی تمام شود] دختری که معمولا مهربان است اما با شوهری که جنسیتش خیلی شدید است ازدواج کرده است: سایاکا.مادرم که اتفاقی به آن نگاه کرد: یومی.با نگاه کردن به جی پو، میل جنسی که ناامید شده بود منفجر شد و نیمفومانیا بیدار شد.وقتی دامادم را با یک لباس زیر فحشا اغوا می‌کنم و یک چوب بی‌نظیر می‌خورم، دخترم نیز با اروکوس مقصر شیر است.در انتها داماد نیشگون می گیرد و آمیزش شاخی اوج می گیرد! !

دوست دختر سابقم از باشگاه دوومیدانی که پدر و مادرش دوباره ازدواج کردند و آثار آفتاب سوختگی دارند، خواهر شوهرم شد.ماناتسو میساکی

پدرم دوباره ازدواج کرد و یک خواهر کوچکتر به من داد که معلوم شد در همان مدرسه در باشگاه دوومیدانی نوجوان بود و دوست دختر سابقم که مرا رها کرد.با یاد قدیم سعی می کنم به تارا تارا نزدیک شوم اما با من برخورد نمی شود.یک روز که خواهرشوهرم از دوست پسرش جدا شد، اقدام به تزریق واژینال کرد!بدنی خوب ورزیده با آثار آفتاب سوختگی و سفت شدن فشار واژن.امروز چشمان والدینم را دزدیدم و دوست دختر سابقم را که خواهر کوچکم شد لعنت کردم! !

شب قبل از عروسی پسرم مادرم زن شد.ناتسوکو کایاما

پسر ناتسوکو، کوسوکه، که ناتسوکو او را به تنهایی بزرگ کرد، بالاخره تصمیم گرفت با او ازدواج کند.با این حال، کوسوکه که تحسین پنهانی مادرش را داشت، تا آخر نتوانست این احساس را از خود دور کند...شب قبل از عروسی، کوسوکه که نگران زندگی جدیدش است، آخرین درس خود را به پسرش می دهد و می گوید: "من فقط می خواهم شما دو نفر خوشحال باشید...".کوسوکه که بارها اوج عشق بی قید و شرط را تجربه کرده است، همچنان لذتی را که برای اولین بار احساس می کند تجربه می کند و همچنان هیجان شدیدی را تجربه می کند.و مادر و فرزندی که به لذت حرام دست زدند در گرداب آرزوها گرفتار شده اند.

داماد مادرشوهر هونوکا ناکایاما که توسط داماد قوی جنسی اش ذوب شد

چند سال بعد از مرگ شوهرم.هونوکا که به تنهایی خوابیدن عادت کرده است، از سوی دخترش و همسرش اصرار کرد که با هم زندگی کنند.یک شب، هونوکا به طور اتفاقی شاهد خودارضایی دامادش بود.هونوکا مجذوب صحنه آلت تناسلی مردانه بود که برای اولین بار پس از مدت ها مشاهده کرد و شلیک قوی و شدید.چند روز بعد دخترش بیرون رفت و هونوکا لباس‌های شسته‌شده را برداشت و به اتاق دخترش و شوهرش برد.بعد دامادم داشت چرت می زد.هونوکا سعی می کند فوتون را روی او بگذارد، اما نگران فاق برآمده دامادش می شود.همان طور که روی شلوارم را لمس کردم تا داخل آن مکیده شود، احساس می کردم که ورم می کند.وقتی شلوارم را پایین انداختم و چانه خامم را گرفتم، به آرامی با نوک زبانم آن را لمس کردم.هونوکا که به چیزی که با تکان دادن واکنش نشان می داد علاقه مند شد، در آن جذب شد و آن را با تمام وجود می مکید.وقتی فکر کردم که مبهوت شدم، مایعی کدر به دهان هونوکا فوران کرد.هونوکا مسحور شده بود اما بعد از تمیز کردنش سریع از اتاق خارج شد...

من شدم اسباب بازی یک مادر وسوسه زشت یک مادرشوهر زیبا!ساتومی سوزوکی

یک مادرشوهر زیبا با سبکی برجسته، ناامید شده بود، زیرا نمی توانست با شوهر پرمشغله خود زندگی کند.میل جنسی قوی با نگاه کردن به بادمجانی که سیاه می‌درخشد تحریک می‌شود و به شدت به خودارضایی می‌پردازد، اما این میل ارضا نمی‌شود و پسری که به خانه می‌آید خود را در معرض پسرش قرار می‌دهد و او را به طرز مرموزی دعوت می‌کند.با دانستن اینکه جی ○ پسرم بزرگ است، چشمانم را براق و شیطنت کردم و وقتی دیوانه دکاشین بلند شده بودم، پسرم را فراری دادم و با پسرم بازی کردم.یاران یک مادرشوهر زیبا که دیوانه لذت با یک خروس بزرگ در دهان است!

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... هانا هارونا

بعد از مدت ها برای اولین بار از همسرم دعوت کردم که بازیگری کند، اما نپذیرفتم.در آن زمان مادرشوهرم به دیدن ما آمد.مادرشوهرم مثل همیشه زیبا بود و من به سینه های بزرگش خیره شده بودم.اون شب تو حموم لباس زیر مادرشوهرم توی چشمم فرو رفت و وقتی با کمی هیجان بوی لباس زیر رو حس کردم دیوونه فاقم شدم.بعد مادرشوهرم اومد و آروم دستی به فاقم زد و گفت تو راهه و صورتشو تو فاقم فرو کرد که فقط برای امروز محرم بود و آروم شروع کرد به مکیدن...

2 روز در طول بازگشت به خانه غرق شدن در رابطه جنسی متراکم با آسایش یک خروس بزرگ پدرشوهر خیانتکار که به مدت 7 سال به شوهر بی جنس خود نگاه می کند مایوکی ایتو

اگر حواست به من بود ... اگر از من مراقبت می کردی من عاشق پدرشوهرم نبودم. 2 سال گذشت و من جرأت کردم و از او خواستم بیرون، اما او مرا نگرفت.می خواستم برم مسافرت ولی برگشتم خونه پدر و مادر شوهرم... خیلی خودخواهیه که من و پدرشوهرم رو رها کنم و با دوستای قدیمیم بگردم.وقتی رقت انگیز و تنها بودم پدرشوهرم به من دلداری می داد ... با اینکه دوست نداشتم خروس بزرگ پدرشوهرم خیلی تحریک کننده بود.ناامید، بارها و بارها پدرشوهرم را می پذیرم.

جفت گیری مادر به فرزند [کینوگاوا یاشیوجی] ساران ایتو

او 10 سال پیش از شوهرش طلاق گرفت و پسرش را به تنهایی بزرگ کرد.پسرم کار پیدا کرد و تنها زندگی کرد، اما نمی خواست خانه را ترک کند.تمام روز را بدون بیرون رفتن حتی در روزهای تعطیل می خوابیدم.من پسرم را به یک سفر بهار گرم دعوت کردم تا او را بیرون ببرم. "آیا زنی نیست که دوستش داشته باشی، ماساکی؟" "چون فقط امروز..." برای دلجویی از پسرم قرارداد یک روزه رد و بدل کردم.عشق پسر به واژن مادر رها می شود...

داماد مادرشوهر سومیره شیراتوری که توسط داماد قوی جنسی اش ذوب شد

سومیره که شوهرش را از دست داده و با دختر و شوهرش زندگی می کند.یک روز صبح تصادفاً شاهد فاق دامادم بودم.من قبلا هرگز متوجه آن نشده بودم، اما آنقدر کنجکاو هستم که نمی توانم دوبار به آن نگاه نکنم.و چند روز بعدبه دامادی برخوردم که چرت می زد، اما سومیره با اینکه خواب بود به سمت فاق که به شدت ورم کرده بود کشیده شد و فاق دامادش را می مکید.همون شب وقتی به تنهایی داشتم خودارضایی میکردم و حس فاق دامادم رو در روز یادم میومد، دامادم ظاهر شد...

بچه بدون نوه اگر می خواهی به سالمندان احترام بگذاری به من پول بده!چیزورو ایوازاکی

امروز روز احترام به سالمندان است، روزی برای احترام به سالمندان و جشن گرفتن طول عمر آنها.در خانواده ایوازاکی، نوه ها دور خواهر چیزورو، چیهایا، که با او زندگی می کند، جمع شدند و طول عمر او را جشن گرفتند.چیزورو که نوه نداره در تماشای چنین موقعیت آرامی نمیتونه نفرین نکنه... "اگه میخوای به بزرگترها احترام بذاری به من پول بده!"که چیزورو تنهاست...و نوه های چیهایا یکی پس از دیگری به چیزورو کلمات گرم می گویند...