خاطرات تابستانی که با عمویم سخت گذشت.آلیس ناناس
وقتی بچه بودم، پدرم را در یک تصادف رانندگی از دست دادم، اما عمویم مثل یک دختر واقعی مرا دوست داشت.ناگهان خواستم او را ملاقات کنم و به خانه عمویم سر زدم.با این حال، هر چقدر سعی کردم او را وسوسه کنم، او به من دست نزد.با پوشیدن یوکاتا، بازی آتش بازی، خوردن هندوانه، تابستان ما شدید بود. ------------------------------------------------ -------------------- [50% تخفیف فروش قسمت 2] به پایان رسید.برای مشتریانی که شرایط دریافت ویدیوی جایزه را دارند، ویدیوی جایزه به طور خودکار به محصول خریداری شده (ویدئو) در حدود 2 فوریه (چهارشنبه) اضافه می شود.تاریخ و زمان اضافه ممکن است تغییر کند و در زمان اضافه شدن تماس فردی برقرار نخواهد شد. * برای جزئیاتی مانند اطلاعات امتیاز اینجا را کلیک کنید --------------------------------------- --------------------------