نتایج جستجو برای "": 3 نتیجه

من حتی اگر دهانم پاره شده باشد نمی توانم به همسرم بگویم، باورم نمی شود که مادرشوهرم را باردار کردم. -من خودم را در یک سفر بهار گرم به مدت 1 روز و 2 شب گم کردم. - هاتسونه مینیوری

همسر و مادرشوهرم که از طرفداران پر و پا قرص بت چشمه آب گرم "سوکای اونپو" هستند، فهمیدند که ماه آینده به چشمه آب گرم نزدیک می آیند، بنابراین خانواده چهار نفره تصمیم گرفتند به یک سفر بهار آب گرم بروند. .با این حال، پدرشوهرش از او می خواهد که از فضای چشمه های آب گرم برای بچه دار شدن استفاده کند و به او دستور می دهند یک ماه قبل از سفر زندگی پرهیزکاری داشته باشد.و روز سفر همسرم که به بت ها و چشمه های آب گرم وسواس دارد اصلا اهمیتی نمی دهد.در نهایت یک شب خسته کننده را گذراندم و وقتی در مسافرخانه پرسه زدم، به طور اتفاقی شاهد حمام کردن مادرشوهرم بودم.

من با جفت گیری غیرقابل کنترل دوست پسرم به ماهی مرکب ادامه می دهم... Minori Hatsune

اخیراً وقتی دوست پسرم شینجی به دیدن من آمد، برای من شام درست کرد و من از مینوری که به تنهایی کار می کند و فرزندانش را بزرگ می کند بسیار سپاسگزارم.با این حال او مردی هم بود که در هر فرصتی مخفیانه بدن او را هوس می کرد.مینوری متوجه این موضوع می شود و سعی می کند با قلبی سبک او را بگیرد...با این حال، بزرگتر از آن چیزی است که من تصور می کردم، و یک خروس بی بدیل است که هر چند بار تمام شود، تمام نمی شود.بدن مینوری، که در حد فاک شدن شدید فریاد می زند، نمی تواند ضربه مکرر خروس را تحمل کند.

داستان واقعی ماماسیتا Minori Hatsune

این داستانی است از زمانی که من هنوز جوان بودم ...در آن زمان مادرم برای یک سفر کاری به خارج از کشور می رفت و من را به خانه خاله مینوری سپردند.در واقع، مدت‌هاست که شخصیت معصوم، سینه‌های بزرگ و زشت و بدن چاق و چاق مینوری را تحسین کرده‌ام.به بدن برهنه زننده داخل حمام خیره شدم و در نهایت طاقت نیاوردم و به آن نزدیک شدم.سپس، آقای مینوری به وسایل من که تبدیل به جینگین شد، علاقه نشان داد و شروع به حرکت شدید باسن کرد.