نتایج جستجو برای "": 3 نتیجه

حتی مادرشوهرم هم می خواهد باردار شود.کوبایاکاوا ریکو

ریکو که با دختر و شوهرش زندگی می کند، ناامید شده بود.چون صدای فعالیت های دخترم و شوهرش را شنیده بودم.خوب است که رابطه دختر و شوهرش خوب است، اما برای ریکو که تنها می خوابد زهرآگین بود.ریکو که شب از خواب بیدار شده بود، شاهد فعالیت های دختر و همسرش بود و طاقت نیاورد و به خود دلداری داد.روزهایم را در حالی می گذراندم که در حال بیزاری از خود بودم، اما یک روز ریکو که شاهد نشستن دامادش در اتاق نشیمن بود، دامادش را دعوت کرد و رابطه برقرار کرد.با این حال، رابطه با ریکو زمانی به پایان می رسد که دخترش به خیانت دامادش مشکوک شود.با این حال، بدن ریکو که یک بار روشن شده، راضی به خودارضایی نمی شود و ریکو از جفت گیری داغ با دامادش اجتناب می کند...

ادامه دادن به ماهی مرکب با رابطه جنسی غیرقابل کنترل دوست پسرم... ریکو کوبایاکاوا

ریکو دوست دارد برای دوستان پسرش غذا سرو کند و مورد علاقه او قابلمه داغ است.یک روز متوجه شدم که دوست پسرم کوسوکه به بدن پر زرق و برق او چسبیده است و وقتی سعی کردم با احساس سبکی آن را بردارم ...در کمال تعجب، این یک پورت جی ○ بی نظیر بود که با یکی دو شلیک اصلا افت نکرد!مهم نیست چند بار انزال می کند، کوسوکه هیچ نشانی از پایان ندارد.پس از آن، بدن او برای معاشرت خیانتکارانه با او که هر روز به ملاقات او می‌رود، از حد مجاز فراتر می‌رود.

من مخفیانه مادرش را لعنت می کنم... ریکو کوبایاکاوا

اسم من هیروشی است.من نیم سال است که با او قرار ملاقات دارم.مادرش ریکو زنی ملایم، زیبا، سخت کوش و بالغ با فضایی آرام است که دخترش را به تنهایی به عنوان یک مادر مجرد بزرگ کرده است.اما در واقع، من برای او یک راز هستم... من با مادرش رابطه جنسی دارم...هم ریکو و هم من فکر نمی‌کنم این نوع رابطه خوب باشد، اما هر دوی ما نمی‌توانیم جلوی خواسته‌هایمان برای تولید مثل را بگیریم.