نتایج جستجو برای "": 2 نتیجه

سه روز بدون برادرمرکوردی که با چوب گوشتی غیر از برادرم به شدت نفس نفس می زد.مووجیری کانام

«تو نمی توانی لباسی بپوشی که دکلت را نشان دهد!» من نمی توانم برادرم را که تا به حال جای پدرم بوده، رد کنم و زندگی ام را همان طور که هست می گذرانم.در همین حین مادرم در بیمارستان بستری بود و برادرم چند روزی در بیمارستان بود تا از مادرم مراقبت کند.در مدتی که من نبودم، دوستان و معلمان برادرم که با برادرم قرار ملاقات گذاشته بودند، یکی پس از دیگری به ملاقات می آمدند.من برای اولین بار آلت تناسلی غیر از برادرم می شناسم و زنده تر از برادرم هستم...

De Natural Yurufuwa معلم ناخودآگاه بدون سوتین لباس سینه های بزرگ وسوسه کانام مووجیری

Momojiri-sensei که به عنوان معلم خصوصی آمده است، می تواند درس بخواند اما فوق العاده طبیعی است!بنا به دلایلی، در حالی که همیشه بدون سوتین درس می دهم، سینه های بزرگ به بدنم می زند (حس دوری عجیب است) و نمی توانم با سینه های جی کاپ پر از شکاف در دید، اصلاً روی درس خواندن تمرکز کنم... "نه خوب نیست، اگر درست درس نخوانی... آه... «معلمی که اینطور به نظر می رسد بد است!