به مدت 3 روز که او در مسافرت غایب است، به دلیل حمله شدید خواهر جوان بزرگم نمی توانم انگیزه هایم را سرکوب کنم و کاملاً دیوانه شات واژینال ممنوعه رنا موری هستم.
من مرد احمقی هستم... "بالاخره من تنها بودم" به محض اینکه به مسافرت رفت، رنا (خواهرش) جی کاپ زیبایی را هل داد و گیگی را وسوسه کرد... یک شیطان در سینه های چاقش فرو رفته بود اوه….رابطه ای که آنقدر می سوزد که فکر می کنم رابطه خوبی است.من باهاش لاستیک دارم ولی با رنا خامم...دیگه نمیتونم بیرون بیام. "خواهر، من به زودی برمی گردم..." بارها و بارها در مدت زمان محدود آن را خواستم و غرق در سکس واژن شدم.