نتایج جستجو برای "": 3 نتیجه

من مخفیانه مادرش را لعنت می کنم ... مری تاچیبانا

[زاویه تخصصی بوسیدن] مامان زیبایی که دوست پسر دخترش را با یک بوسه جادویی آب می کند.هیروشی که پس از نیم سال آشنایی برای اولین بار به خانه او رفته بود، در آنجا به مادر زیبایش سلام کرد.به نظر می رسد که مادرش در یک شرکت لوازم آرایشی کار می کند و او مشغول آزمایش نمونه هایی از محصولات جدید مانند براق کننده و رژ لب است.هیروشی که قرار بود آن شب پیش او بماند، در شب که به خواب رفت، از «بوسه اهریمنی» مادرش ذوب شد...!

مری تاچیبانا روز سوخته در رابطه جنسی با یک زن متاهل در یک کار نیمه وقت

آقای تاچیبانا که به عنوان یک پاره وقت جدید به عضویت درآمد، جوان به نظر می رسد، اما او 10 سال از من بزرگتر است و ازدواج کرده است.ما با او که به نظر می رسد با شوهرش دعوا می کند مشروب می خوریم و به آن ضربه می زنیم و در نهایت بدون هیچ دعوتی سکس خیانت می کنیم.حتی وقتی الکل از بین رفت و هر دو به هوش آمدند، میل جنسی که یک بار شعله ور شده بود نمی توانست سرکوب شود و بعد از آن بارها رابطه جنسی داشتند.انجام این کار در خانه کافی نیست، بنابراین مخفیانه بدن خود را در توالت و حیاط خلوت فروشگاه روی هم قرار می دهیم.به نظر می رسد که همکار پاره وقت من رین متوجه رابطه ما شده است، اما با این وجود نمی توانم رابطه خود را با آقای تاچیبانا قطع کنم...

دوست پسر دخترم یک دیک بزرگ است ... همسری که بدون اینکه به همسر و دخترش بگوید توسط خروس دوست پسرش اغوا شده است 2 Mary Tachibana

دخترم که در حال تحصیل در دانشگاه است، با دوست پسرش تاکویا به خانه آمد.مادر پاکدامن و زیبا با لبخندی ملایم از مهمانان جوان استقبال کرد.خنده های شاد از اتاق دخترم می آید.مادرم فکر کرد ممکن است برای آن دو نفر لذت بخش باشد، بنابراین چای و کلوچه را روی سینی گذاشت و به اتاقش رفت.با این حال، جلوی اتاق، احساس ناراحتی کردم و ایستادم.یه جورایی ترسیده بودم ولی وقتی آروم توی اتاق رو نگاه کردم، خروس بزرگ جوان و کاملا راست دوست پسر دخترم پرید جلوی چشم نوازندگان مادرم...!