من مخفیانه مادرش را لعنت می کنم... ریکو کوبایاکاوا
اسم من هیروشی است.من نیم سال است که با او قرار ملاقات دارم.مادرش ریکو زنی ملایم، زیبا، سخت کوش و بالغ با فضایی آرام است که دخترش را به تنهایی به عنوان یک مادر مجرد بزرگ کرده است.اما در واقع، من برای او یک راز هستم... من با مادرش رابطه جنسی دارم...هم ریکو و هم من فکر نمیکنم این نوع رابطه خوب باشد، اما هر دوی ما نمیتوانیم جلوی خواستههایمان برای تولید مثل را بگیریم.