نتایج جستجو برای "": 59 نتیجه

من تا سر حد مرگ متنفرم، من گروس هستم، غذای مورد علاقه پدرشوهر دیوانه من خام بود... یورا کانو

مادرم دوباره ازدواج کرد و تصمیم گرفت با یک پدرشوهر جدید زندگی کند، اما هدف واقعی این بود که یک دختر ○ دانش آموز «من» بسازد.زیر یک سقف بدون راه فرار.روزهای تحقیر که او را تهدید می کنند، فضول می کنند، داروهای مشکوک مصرف می کنند و بدنش را لیس می زنند.با اینکه تو ذهنم میدونم که خوشم نمیاد...بی هیچ سوالی تو خروس گیر کردم و جسم و ذهنم کم کم به باتلاق چوب پدرشوهرم میافته..." مامان... متاسفم" خالص یک درام S1 تمام عیار که در آن دختری مورد هجوم جنون پدرشوهرش قرار می گیرد.

در حالی که نسبت به شوهرم احساس گناه می کنم، امروز بارها و بارها با جهش متراکم پدر شوهرم پایان می دهم ... Kaede Karen

پدرشوهری که از سه ماه پیش که مادرشوهرش را از دست داده به مشروب خوری و قمار پایبند بوده است.شوهرم که نمی توانستم ببینمش به من پیشنهاد زندگی داد و من در آن زمان با آن موافقت کردم.با این حال، به نظر می رسد که نمی توان شرب و قمار را متوقف کرد.شوهر مهربان نمی توانست به پدرش که مادرش را از دست داده بود چیزی بگوید و چاره ای جز بستن چشم هایش نداشت حتی اگر زیاد عمل می کرد.و یک روز شاهد بودم که پدر شوهرم پولی را از کیف پول همزمان خانه اش بیرون می آورد ...

داماد یک پدرشوهر کوچولوی کثیف که پس از بازنشستگی وقت آزاد داشت توموئه ناکامورا

(پدر شوهرم خوشحال شد که دوباره باسنم را لمس کرد...) پس از شش ماه زندگی با پدرشوهرم بازنشسته ام، چی با آزار و اذیت جنسی مواجه شد.من نمی توانستم در مورد آزار و اذیت جنسی پدر شوهرم مشورت کنم زیرا نمی توانستم شوهر پرمشغله ام را اذیت کنم.پدرشوهری که به خوبی از چنین نگرش خردمندی سالم مراقبت می کرد، آزار جنسی را تشدید می کند.سرانجام پدرشوهری که تنها به آزار جنسی راضی نبود، یواشکی وارد اتاق خواب عقل شد.

ماروتو!شینا سورا

سورا شینا دارای بدنی با صورت نوزاد، پوست روشن، باریک اما کمی چاق است و فضایی شبیه به اوتاکو دارد که او را شبیه یک استاد زنده فوق العاده زیبا می کند.معرفی جذابیت او بدون خستگی!این سورا بود که به خاطر سوء ظن خیانت شوهرش عصبانیت خود را به سر پدرشوهرش تخلیه کرد، اما ... "عروس پسر".ضبط کامل 2 کار "خانه دار برهنه" که با کارهای خانه برهنه و خدمات جنسی به همسرش خدمت می کند!

به شما که از شما متنفر هستید متوسل شوید - بهترین گلوی عمیق زندگی ام را به من بدهید.کائده فوا

با اینکه او مردی است که در فیزیولوژی خوب نیست ...بله، پتانسیل اصلی پنهان د M با این کار کاملاً بیدار شده است!من از ایراما مردی که فکر می کند "از تو متنفرم!" هیجان زده هستم.حتی اگر مغز از حسرت و لذت ذوب می شود، A-ko درد می کند.یک گلوگاه همه جانبه که برای مردی که از مردن با رئیس، معلم کثیف، دانش آموز بد، و پدرشوهرش متنفر است، برای ایراما التماس می کند.

من حتی اگر دهانم پاره شده باشد نمی توانم به همسرم بگویم، باورم نمی شود که مادرشوهرم را باردار کردم. -من خودم را در یک سفر بهار گرم به مدت 1 روز و 2 شب گم کردم. - آرامش خاطر

"Kenichi-kun، لطفا... می توانید یک ماه قبل از سفر پرهیز کنید؟"باید یک سفر بهار آب گرم بدون خانواده می بود، اما او از آن استفاده کرد و از او خواستند با همسرش بچه دار شوند.با این حال، همسرم علاقه ای به بچه دار شدن ندارد و هر چند بار او را دعوت کنم، امتناع می کند... بالاخره مست می شوم.من که نمی توانستم از شدت درد به خواب بروم، اواخر شب در اطراف مسافرخانه سرگردان بودم و سعی می کردم حواسم را پرت کنم.

یک همسر زیبا که بیش از حد بی دفاع است توسط پدرشوهرش پایین می آید و عاشق او می شود.هیمساکی هانا

«حنا» از پدرشوهرش که به دلیل وضعیت نامناسب بدنی به خواب رفته مراقبت می کند.پدرشوهرم با سینه‌های زیبای محافظت‌نشده‌اش بلند می‌شود و روی «حنا» که تجربه کمی دارد، کارهای اروتیک می‌کند.او هم با خروس قوی پدرشوهرش خیس می شود و جارو می شود.«حنا» که در اثر سکس مجرب آرام شده است، از خواب بیدار می شود و معصومانه به دنبال لذت می رود.امتیاز رایگان برای 1,000 ین اول!

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... ریوکا آئویاما

من با پدر و مادرم زندگی می کنم.پدر و مادر شوهرم با من خوب بودند، اما همسرم کمی سرد شد.بعد از مدت ها او را به بازی دعوت کردم اما او به بازی معتاد شد و نپذیرفت.در راه رفتن به اتاق نشیمن با احساس ناامیدی، لباس زیر مادرشوهرم را در حمام دیدم.وقتی لباس زیر را با تکان کمی بو می کشم، بوی مادرشوهرم می آید.دیوونه شده بودم و داشتم فاقم رو کنترل میکردم.بعد مادرشوهرم آمد و من با عجله پایین تنم را پنهان کردم.بعد از سکوت، مادرشوهرم در راه بود و به آرامی فاق مرا لمس کرد.فاقی که یک لحظه پژمرده شده بود سفت شد و مادرشوهرم صورتش را در فاق من فرو کرد و آرام آرام شروع به مکیدن کرد و گفت این راز فقط برای امروز است.

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... نوریکو یادا

من با ماسو در خانه پدر و مادر همسرم زندگی می کنم.با اینکه از همسرم که اجازه نمی دهد ناراضی هستم اما به لطف مادرشوهر مهربانم توانستم تمام تلاشم را انجام دهم.مادرشوهرم نوریکو سان زنی چاق و زیباست و من با چشمانم او را تعقیب می کردم.وقتی پدرشوهرم به شوخی به من گفت که با او درگیر نشو، من بیشتر از همیشه تعجب کردم زیرا فکر می کردم گرفتار شده ام، اما خندیدم و آن را پنهان کردم.شب مادرشوهرم میره دستشویی.مخفیانه به حمام رفتم تا به حمام مادرشوهرم نگاه کنم.سپس مادرشوهرم بدن خودش را به دست گرفت و طوری خودارضایی کرد که انگار می خواهد آن را به من نشان دهد.دیگر طاقت نیاوردم و در را باز کردم و مادرشوهرم را بغل کردم.همه چیز رو به مادرشوهرم دیدم که مقاومت کرد و وقتی گفتم طاقت ندارم گفتم فقط این دفعه بود با دست و دهنم این کارو کردم.فردای آن روز که همه بیرون بودند و مادرشوهرم تنها بود، به خانه آمدم.مادرشوهر متعجب را از بالای لباس نوازش کنید.وقتی برای نادیده گرفتن مادرشوهر مقاومم لباس هایم را درآوردم و فاقم را لمس کردم، لباس زیرم کثیف بود از آب عشق.چوب گوشتی را داخل مادرشوهرم فرو کردم که با وجود اینکه دوست نداشت، واکنش حساسی نشان داد.پیستون ساختم تا لذت ببرم که مادرشوهرم اوج می گرفت و من هم شلیک کردم.وقتی گوشت چکه شده را در دهان مادرشوهرم گذاشتم، قطره هایم را با چهره ای کمی شاد که به نظر می رسید به دردسر افتاده بود، مکید...

در حالی که همسرش غایب بود، یک مدل لباس شنای بلند و باریک، فراموش کرد که برای یک دوست دختر لاغر اندام غذا بخورد و بخوابد، و او فراموش کرد که غذا بخورد و بخوابد و داخل کرم پیستون شدیدش Airi Honoka باشد.

"من با مادرم ازدواج کردم تا با آیری چان این کار را انجام دهم..." به عروسم که مدل لباس شنا است، داروی مقوی جنسی زدم و خودم را وقف کیمسکو کردم.من با جنس شیطون پدرشوهرم دارم ماهی مرکب میگیرم و کم کم غرق در لذت هستم.آموزش افرودیزیاک و غش در عذاب، حمله خواب تیتی فاک، تاید لیک اسباب بازی آکم، جی ○ پورت گینگ کیمسهکو پای.آکادمی پیوسته با نسبت های نفیس فنجان منقبض F زیبا.آنقدر خروس پدرشوهرم را میخواهم که قیافه ای با مادرم نداشته باشم.

مادرشوهر زیبای خانه ما ری تاکوچی

شینیا وقتی شنید که پدرشوهرش در بیمارستان بستری است تصمیم گرفت با مادرشوهرش ری زندگی کند.من نمی خواهم ری وقتی تنهاست احساس تنهایی کند.این اقدامی از یک احساس ناب به عنوان یک داماد بود.همسرم از نیت واقعی شینیا آگاه بود.شینیا از ری به عنوان یک زن آگاه است.وقتی همسرش متوجه می شود که رابطه بین شینیا و همسرش به سرعت خراب می شود و در نهایت او از خانه فرار می کند.پدر شوهر در بیمارستان بستری است و زن از خانه فرار می کند.دیگر مانعی برای ری و شینیا برای ایجاد یک رابطه ممنوعه وجود نداشت.

Rara Kudo School Girls Creampie 20 Barrage

با کمک پدرشوهرم ● لارا که با هم قرار گذاشته بود، خانه را ترک می کند و شب با پیرمردی که پاهایش بد است در شهر ملاقات می کند.لارا که از او خواسته شده در خانه اوجیسان بماند، به اوجیسان که پولی ندارد کمک می کند.در نهایت او خودش رفتار جنسی پیرمرد را بر عهده گرفت و آن دو در نزدیکی فرد تحریف شده زندگی کردند.با این حال، لارا توسط پدر شوهرش پیدا شد ...

من حتی اگر دهانم پاره شده باشد نمی توانم به همسرم بگویم، باورم نمی شود که مادرشوهرم را باردار کردم. -من خودم را در یک سفر بهار گرم به مدت 1 روز و 2 شب گم کردم. - آی کانو

"هی سوباسا کون... بچه چطوره؟"ما بچه می‌خواهیم اما زوجی هستیم که نمی‌توانیم با هم بچه‌سازی کنیم.با پیشنهاد پدرشوهرم به یک سفر خانوادگی بهار گرم دعوت شدیم.هدف این است که یک کودک در یک مقصد سفر، و حتی یک ماه پرهیز.با این حال، همسرم خیلی هیجان زده است که در سفر بچه دار شود.فکر می‌کردم حمام می‌کنم و آرام می‌شوم، اما اتفاقاً شاهد ظاهر اغواکننده حمام مادرشوهرم بودم.

من حتی اگر دهانم پاره شده باشد نمی توانم به همسرم بگویم، باورم نمی شود که مادرشوهرم را باردار کردم. -من خودم را در یک سفر بهار گرم به مدت 1 روز و 2 شب گم کردم. - هاتسونه مینیوری

همسر و مادرشوهرم که از طرفداران پر و پا قرص بت چشمه آب گرم "سوکای اونپو" هستند، فهمیدند که ماه آینده به چشمه آب گرم نزدیک می آیند، بنابراین خانواده چهار نفره تصمیم گرفتند به یک سفر بهار آب گرم بروند. .با این حال، پدرشوهرش از او می خواهد که از فضای چشمه های آب گرم برای بچه دار شدن استفاده کند و به او دستور می دهند یک ماه قبل از سفر زندگی پرهیزکاری داشته باشد.و روز سفر همسرم که به بت ها و چشمه های آب گرم وسواس دارد اصلا اهمیتی نمی دهد.در نهایت یک شب خسته کننده را گذراندم و وقتی در مسافرخانه پرسه زدم، به طور اتفاقی شاهد حمام کردن مادرشوهرم بودم.

ماروتو!مایو سوزوکی

مایو سوزوکی شبیه یک زن بالغ با کمری منقبض شده، سینه های گرد و بزرگ با نوک سینه های صورتی، چشمان و بینی تیزبین است.معرفی جذابیت او بدون خستگی!شوهر از سوی برادر شوهرش تهدید می‌شود که اگر رابطه‌ی گذشته‌اش را فاش کند که نمی‌داند «عاشق سابق برادر شوهرم است...».ضبط کامل دو کار اغوا شده توسط زن پسرم... که با پدرشوهری جدی طعنه می زند و بازی می کند!

تنها با مادرشوهرم در شب خاموشی بزرگ...یک رابطه کرمی یک شبه که با یک تصادف شروع می شود.شیراکی یوکو

من قصد داشتم بهار امسال با خانواده همسرم برای شام بیرون بروم که هوا کمی گرم شده بود.همسرم برای بردن پدرشوهرم رفت و من با مادرشوهرم یوکو تنها بودم.من همیشه مجذوب یوکو سان بودم که پرانرژی، زیبا بود و لباس جنسی بزرگسالان به تن داشت.یک آبجو خالی کردم تا تنش از بین برود، اما درست بعد از نان تست، برق در مقیاس بزرگ قطع شد.همسر و پدرشوهرم به دلیل ترافیک سنگین نمی توانستند به خانه بیایند و وقتی با یوکو که از قطعی برق می ترسید و من را رها نمی کرد تنها بودم نتوانستم جلوی هیجانم را بگیرم.

رابطه مادر و پسر با پسری که نمی تواند به عقب برگردد امی تودا

پدر بیولوژیک من با بدهی زیادی از دنیا رفت و ما مادر و فرزند مجبور شدیم در فقر شدید زندگی کنیم.چند سال بعد مردی در مقابل بدهی مادرش ظاهر شد و آن مرد شریک ازدواج مجدد مادرش شد.درست زمانی که فکر کردم بالاخره ما مادر و فرزند می توانیم خوشحال باشیم، پدرشوهرم بیکار شد و مست شد.از پدرشوهرم که از روز الکل می‌نوشید و مادرم را فحش می‌داد، احساس انزجار کردم.پدرشوهرم که دنبال کار نبود، مادرم را به تن فروشی واداشت.من از این واقعیت غافل بودم و به مادرم توصیه کردم که از پدرشوهرم جدا شود، اما مادرم تصمیم نگرفت.یک روز که به خانه آمدم، پدر شوهرم دوربین فیلمبرداری در دست داشت و از خودارضایی مادرم فیلم می گرفت.پدرشوهرم با وجود تعجب من دست مادرم را گرفت و کم کم فاق مرا لمس کرد و به پسرم دستور داد این کار را انجام دهد.مادرم از این کار بدش می آید، اما من با دیدن او یکدفعه بلند شدم و به دهان مادرم شلیک کردم.انزجار و گناه، اما هیجانی وصف ناپذیر را احساس کردم.آن شب مادرم که معمولا مشروب نمی خورد، مشروب زیادی می خورد.مادرم زمزمه کرد: متاسفم.بدون اینکه چیزی بگم به اتاقم رفتم.اواخر شب که در اتاقم باز شد، مادرم بدون هیچ حرفی وارد شد...

عروس کشاورز Chitose Saegusa

دو سال از ازدواج من با کوجی سان می گذرد و در واقع هر دو برای بار دوم ازدواج کردیم.آقای کوجی فردی بسیار ساکت بود و قبل از اینکه متوجه شود، شروع به مرخصی گرفتن از شرکت کرد و ترک کرد.سپس او گفت که شهر خفه شده است و تصمیم گرفت به توهوکو جایی که پدرشوهرش زندگی می کرد نقل مکان کند.پدرشوهرت تاکاشی با آنچه من تصور می کردم کاملاً متفاوت بود.یک لحظه به یاد شوهر خشن سابقم افتادم.من فکر می کردم که شبیه به هر چیزی است و درنده است.بعد حس کردم بدنم داغ شد...

سکس خطرناک "من نمی توانم حتی برای یک ثانیه چشمانم را بردارم" با خواهر شوهرم که سینه هایش را اغوا می کند در خانه والدین همسرم.کوماتسو زردآلو

زوجی که پس از مدت ها برای اولین بار در سومین سالگرد فوت پدرشوهرم به خانه پدر و مادر همسرم رفتند.اگرچه اسمش مراسم یادبود است، اما در واقع به خانه پدر و مادرمان برنمی‌گردیم، اما خواهر شوهرمان و شوهرش از ما دعوت کردند که بی‌خیال به خانه برگردیم.با این حال، اخیرا رابطه ما به دلیل یک دوره کسالت سردتر شده است...به همین دلیل وقت آزاد زیادی در خانواده یوشیزن داشتم و برجستگی صورتی بی دفاع خواهر شوهرم آنه نظرم را جلب کرد.آیا متوجه شدید که آقای آن مرا وسوسه کرد که سینه شل شده ام را به رخ بکشم...؟

من یک انحرافی هستم که آب بیدمشک می چکم حتی اگر پدرشوهرم با من مثل یک دهان رفتار کند.آب نبات ستاره

عامری، دختری که پدرشوهر همسرش که دوباره ازدواج کرده است، هر روز از دهان و بیدمشک او مانند یک آنهول استفاده می کند.دهان را با بزاق غلیظی پوشانده است و وقتی به وسیله کونیلینگوس لیسیده می شود، کمر را بلند می کند و پیوسته بالا می رود و آنقدر غلیظ است که نمی توان آن را در دهان نگه داشت و هل داد.در حالی که پدرشوهرش آب دهان او را می لیسید، او به تدریج از تمایل M بیدار شد.امروز دوباره باردار شدم و رابطه جنسی داشتم.

فقط مردان و زنان در این دنیا یک همسر بالغ و پرشور که بیش از حد اروتیک بود چیساتو شدا

چیساتو پس از مدت ها برای اولین بار به خانه والدین شوهرش بازگشت.خانواده شوهرش با پدر شوهر و برادر شوهرش زندگی می کنند.آن دو از بازگشت به خانه پس از مدت ها غیبت خوشحال بودند.چیساتو مهارت های خود را به کار گرفت و برای دو خانواده مرد در خانه آشپزی کرد.بعد برادر شوهرم به من گفت که در محله یک مشروب فروشی خوشمزه وجود دارد.چیساتو که دوست دارد با شوهرش مشروب بخورد، بلافاصله با شوهرش بیرون رفت.چند ساعت بعد دو نفر تلوتلو خورده و مست شده به خانه می آیند.وقتی پدر شوهرم برای باز کردن قفل آن عجله کرد، پسرم وقتی روی مبل اتاق نشیمن دراز کشید، خوابش برد.پدرشوهر چیساتو را نگه می دارد و او را روی فوتون در اتاق مهمان می خواباند.وقتی فکر می کردم شوهرم آن را حمل نمی کند، چیساتو که فکر می کرد پدرشوهرم شوهر من است، رها نکرد و درخواست بوسید.پدر شوهرم گیج شده بود، اما من آب دهانم را قورت دادم و برای اولین بار بعد از مدت ها جسد زن را بوسیدم.سپس چیساتو شروع به درخواست بیشتر و نوازش کرد.پدرشوهری که نمی تواند فرار کند شروع به نوازش چیساتو می کند.در حالی که نگران پسرم روی مبل بودم، به تدریج شدت گرفت و در نهایت از مرز گذشت.در حالی که دهان نفس نفس چیساتو را مسدود می کند، این عمل در حالی که نگران پسرش است ادامه می یابد.سپس برادر شوهرم که فضای ناراحت کننده ای را احساس می کرد بی سر و صدا آمد.برادر، پدر و خواهر شوهر مست در حال رابطه جنسی.برادر شوهرم ناخواسته از اوضاع عکس گرفت.وقتی پدر شوهر تمام شد و عمل به پایان رسید، چیساتو شروع به خواب کرد.برادر شوهرم هم بی سر و صدا محل را ترک کرد.روز بعد، چیساتو در جایی ظاهر شد که برادر شوهرم به چیزی نگاه می کرد که پوزخند می زد.چیساتو وقتی از برادر شوهرش که به سرعت آن را پنهان می کند، خواست تا آن را به او نشان دهد، شگفت زده شد.عکس عمل دیروز با پدرشوهرم بود.به چیساتو، که در وحشت بود، برادر شوهرش به او گفت که اگر این کار را با او انجام دهد، این راز پنهان می کند.

من توسط بدن براق مادرشوهرم دعوت شدم که آرزو داشت یک مدل لباس زیر باشم... یک هفته غریزه غرق شدن بارها و بارها مایکو آیاسه

مادر شوهرم مایکو ناگهان به خانه ما که در آن زندگی می کنیم آمد.می گویند او می خواست مدل لباس زیر شود و با پدرشوهرش دعوا کرد و به تنهایی از خانه پدر و مادرش بیرون پرید.گیج شدم، همسر مخالف، مادرشوهر سرسخت... بحث ها موازی هستند و مادرشوهرم تصمیم گرفت یک هفته در خانه من بماند.و روز بعد وقتی همسرم را برای کار و کار در خانه می‌بینم مادر شوهرم مرا صدا می‌زند.میخوام با گوشی هوشمندم از لباس زیرم عکس بگیری... وقتی اینو به مادرشوهرم که لباس زیری پوشیده بود گفتم نفسم برنمیومد...

داماد به دنبال جوانه های بزرگ بیش از حد زشت مادرشوهر کیوکو ماکی است

توموهیسا به عنوان داماد با خانواده ماکی ازدواج کرد.مادرشوهر کیوکو زنی تحسین برانگیز است که نه تنها ظاهر زیبایی دارد بلکه کارهای خانه را نیز به خوبی انجام می دهد.با این حال، یک شب توموحیسا متوجه می شود که آن دو به خاطر رابطه پدرشوهرش تبدیل به یک زوج نقابدار شده اند!بدن کیوکو که هنوز در اوج زندگی است کم کم ناامید می شود و توموهیسا طوری به سینه های بزرگ کیوکو حمله می کند که انگار در حال خزیدن است!دامادی که با کودک امروزی بازی می کند که ناخواسته احساس می کند ... با بازی شرم آور و سکس واژینال شات واژینال در خانه، کودک امروز به دام زن زناکار هلندی سینه گنده ای افتاد که به دامادش... .

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... سایاکو سانادا

بعد از مدتی برای اولین بار به خانه پدر و مادر همسرم برگشتم.پدر و مادر شوهرم با خوشحالی از من استقبال کردند.داشتم چای میخوردم حرف میزدم ولی پدرشوهرم به همسرم گفت تو هنوز بچه داری؟هوا کاملاً از سؤال تغییر کرد.همسرم صندلی خود را تنها گذاشت.بنابراین اعتراف کردم که با همسرم بی‌جنس هستم، و هوایی وجود داشت که نمی‌توانستم در مورد آن چیزی بگویم.نیمه های شب که از خواب بیدار شدم و سعی کردم به حمام بروم، صدایی از اتاق پدر و مادر شوهرم شنیدم.وقتی نگاهش کردم، مادرشوهرم سعی می کرد چیز پدرشوهرم را لیس بزند و با خوشحالی واردش کند، اما پدرشوهرم شکست و مادرشوهرم کمی تنها به نظر می رسید.وقتی در توالت تنها بودم، مادرشوهرم ظاهر شد و دیده شد.من عجله داشتم، اما مادرشوهرم با مهربانی وسایلم را مالید و به من سرحال شد زیرا دخترم این کار را نکرد.شب بعد پدرشوهرم و همسرم بیرون رفتند و مادرشوهرم هم زود به رختخواب رفت.از فرصت استفاده کردم به سمت اتاق مادرشوهرم رفتم و شروع کردم به بازی کردن با بدن خوابیده اش...

من حتی اگر دهانم پاره شده باشد نمی توانم به همسرم بگویم، باورم نمی شود که مادرشوهرم را باردار کردم. -من خودم را در یک سفر بهار گرم به مدت 1 روز و 2 شب گم کردم. - اومی ناتسکاوا

"تایکی کان، لطفا... می توانید یک ماه قبل از سفر خودداری کنید؟"باید یک سفر بهار آب گرم بدون خانواده می بود، اما او از آن استفاده کرد و از او خواستند با همسرش بچه دار شوند.با این حال، همسرم علاقه ای به بچه دار شدن ندارد و هر چند بار او را دعوت می کنم، امتناع می کند.در مسافرخانه پرسه می زدم و سعی می کردم هوس هایی را که در پرهیزهایم جمع شده بود را آرام کنم و اتفاقاً شاهد ظاهر اغوا کننده حمام مادر شوهرم بودم.

حتی اگر دهنم پاره شده است به همسرم نمی‌توانم بگویم، باورم نمی‌شود که مادرشوهرم را باردار کردم. -من خودم را در یک سفر بهار گرم به مدت 1 روز و 2 شب گم کردم. - آئوی ایچینو

"میشه به زودی صورت نوه ات رو به من نشون بدی؟"قرار است یک سفر تفریحی بهار آب گرم برای کل خانواده باشد، اما از آن استفاده کند و از او بخواهد با همسرش بچه دار شود...همانطور که پدرشوهرم به من گفت، پس از یک ماه پرهیز، روز سفر بهار گرم فرا رسید، اما همسرم زودتر از موعد مقرر پریود شد.من به طور تصادفی شاهد حمام کردن مادرشوهرم بودم که در مسافرخانه پرسه می زدم و سعی می کردم احساسات ناامیدی ام را منحرف کنم.