من برای یک خواهر شوهر بی تنه باردار که از سکس ساده زوج خسته شده بود، تبدیل به یک سافل راحت شدم.میتسومی آن
یک برادر جدی و همسرش تصمیم گرفتند چند روزی در خانه پدر و مادرشان زندگی کنند!برادرم و همسرش در حال تلاش برای باردار شدن هستند و شب ها صدای شلوار از اتاق می آید!هنگام تخیل و غوطه ور شدن در خودارضایی، بدترین وضعیت زمانی است که خواهر شوهرم آن را می بیند!اما خواهرشوهرم گفت من هیجان زده شدم...؟غریزه یک بیمبو سابق که نمی تواند فقط به برادرش راضی شود منفجر می شود!از آن روز به بعد چشم پدر و مادر و برادران بزرگترم را دزدیدم و بارها از من خواستار خروس و واژینال شدند...! ?