"رد صلاحیت معلم" آن روز که رفتن به خانه سخت بود، فقط با یک دانش آموز پسر لعنتی کردم تا طوفان تمام شد.یوآ میکامی
من یک روحانی شلخته هستم…در آن روز که توفان بزرگی مستقیماً می زند، آن دو خط را نقض می کنند ... در شبی که بازگشت به خانه دشوار است، آرزوی توقف ناپذیر معلم زن که تا صبح سینه های بزرگش را تکان می دهد و مثل یک وحشی می شود. طوفان. "بیشتر... بی دلیل... آخ... نه... ایکو...!!!" "پیش از اینکه معلم باشم، من یک زن هستم..." عشق ناب ممنوع NTR یک معلم زن و یک دانش آموز پسر که بدن های عرق کرده خود را تا صبح در یک طوفان باران در تماس نزدیک با یکدیگر نگه می دارند.