بالغ348 فیلم

سفر بهار آب گرم دو نفره زن و مردی که با هوس زدن به بدن یکدیگر غرق در لذت می شوند...چیهارو (نام موقت) 59 ساله است. "یک زن هم سن و سال من یک AV است ... من نمی دانم که آیا می توانم این کار را انجام دهم ..." زمانی که در یک مدرسه کلاسیک مدرس بودم، با یک همکار جدی و روشمند ازدواج کردم و یک خانه دار تمام وقت شدم. .رابطه جنسی با شوهری که تجربه کمی با زنان دارد باعث لذت نمی شود و زن متاهلی که بچه می خواهد اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و از رابطه جنسی اجتناب می کند.بعد از آن هم یک شریک با رابطه ای که مقید نبود... اما از چند سال گذشته مدتی می گذرد.زنی بالغ که آخرین خاطرات خود را به عنوان یک زن می خواست با مردی که برای اولین بار ملاقات کرده بود به سفر می رود. "من یاد گرفتم که رابطه جنسی که برای بچه‌دار کردن نیست، تازه است... یاد گرفتم که بهتر است بیشتر لذت ببریم."

"Kenichi-kun، لطفا... می توانید یک ماه قبل از سفر پرهیز کنید؟"باید یک سفر بهار آب گرم بدون خانواده می بود، اما او از آن استفاده کرد و از او خواستند با همسرش بچه دار شوند.با این حال، همسرم علاقه ای به بچه دار شدن ندارد و هر چند بار او را دعوت کنم، امتناع می کند... بالاخره مست می شوم.من که نمی توانستم از شدت درد به خواب بروم، اواخر شب در اطراف مسافرخانه سرگردان بودم و سعی می کردم حواسم را پرت کنم.

آئوی ایچینو، نسل جدید مدونا، بالاخره در مدون ظاهر شد!او از اولین کار خود زیبایی و پتانسیل اروتیک خود را فراتر از تصور به نمایش گذاشت و بار دیگر بدون فیلمنامه، بدون کارگردانی، «همانطور که هست» را به نمایش گذاشت! !با یه لبخند معصومانه با نسبت طلایی سوپر BODY خودش رو میچرخونه و بوی خروس بازیگر رو به مشامش میکشه... خیلی نفرت انگیز نیست! ?شما نیازی به تزئین آن ندارید، لطفا به گونزو واقعی الماس چهره جدید نگاهی بیندازید ♪

کوجی در خانه عمه اش زندگی می کند تا در دانشگاهی خارج از استان تحصیل کند.از زندگی زیر یک سقف با عمه دلتنگی ام راضی بودم، اما در عین حال تحمل تحریک بیش از حد را نداشتم.من دستی روی خاله ام دراز نمی کنم.فقط لباس زیر دست دوم را برای مدت کوتاهی قرض بگیرید...کوجی که دیگر نمی تواند هوس های دنیوی را سرکوب کند، مخفیانه به رختکن می رود و لباس های زیر خاله اش را دور خود می پیچد و روی خودارضایی با شلوارک کار می کند، اما متأسفانه خاله او را پیدا می کند.امتیاز رایگان برای 1,000 ین اول!

دوست مادرم، مایوکا، که کار شوهرم را دنبال می‌کرد و به مکانی دور نقل مکان می‌کرد، پس از مدتی برای اولین بار به توکیو آمد.قلب پسرم یوزورو در دیدار مجدد با زنی که از جوانی آرزویش را داشت تند تند می تپد.آن شب آن دو به دلیل شدت الکل از خط عبور کردند.با وجود اینکه احساس گناه می کنم، بیشتر و بیشتر در آن غرق می شوم...Yuzuru صرف نظر از مکان از لذت لذت می برد.مایوکا نیز از لذت چوب گوشتی که برای اولین بار پس از مدت ها مزه اش را می چشد، تکان می خورد و در حالی که مردد بود، همچنان از بین می رود.

یوکاری تشنه عصاره های جوان بود.در آن زمان زیردستان شوهرم برای ضیافت در خانه آمده بودند.همانطور که مهمانی پیش می رود، شوهر که از نظر الکل ضعیف است، طوری به خواب می رود که انگار بیهوش شده است.یوکاری که بدحال بود و میل جنسی افزایش یافته بود، در حالی که شوهرش خواب بود شروع به اغوای مردانش کرد.یوکاری می گوید: "هنوز اشکالی ندارد. بیا بیشتر بنوشیم."

یوکو پسرش تارو را به تنهایی بزرگ کرده است.با اینکه از صبح تا شب کار می کرد، زندگی اش اصلاً بهتر نشد.یک روز قرار است روز ورزش تارو برگزار شود، اما یوکو نمی تواند کار خود را مدیریت کند و این دو با هم درگیر می شوند.و چند روز بعد اتفاقی افتاد که منجر به آشتی دو نفر شد اما... یوکو کورماچی، یک زن بالغ بسیار محبوب، برای اولین بار در برچسب "Obasan" محدود به افراد بالای 40 سال ظاهر می شود! !

نائو و ایپی که در یک دفتر کار می کنند، رابطه ای با هم دارند که چشمان آنها را می دزدد و مخفیانه بدن یکدیگر را جستجو می کند.دو نفری که خانواده دارند و نمی توانند آزادانه ملاقات کنند، آرزوی یکسانی داشتند. "من می خواهم همه چیز را فراموش کنم و تمام وقتم را در رابطه جنسی بگذرانم." برای تحقق چنین رویایی، چند ماه پیش برنامه ریزی شده بود یک سفر عاشقانه به نام سفر کاری انجام شود.و در روز ملاقات، آن دو در ایستگاه ملاقات کردند، از کت و شلوار به لباس شخصی تغییر کردند، سوار قطار سریع السیر شدند، به مسافرخانه رسیدند و به شدت به دنبال لب بودند...

حدود دو سال از پیوستن من به یک شرکت مشاوره ای می گذرد که کلاس یوگا راه اندازی کرده است.من به خاطر سالمندانم که در کارشان کامل هستند، با همه مهربان و زیبا هستند، توانستم سخت کار کنم.به همین دلیل واقعاً خوشحال بودم که در این سفر کاری با سالمندم تنها بودم.با این حال، مذاکرات با مشکل مواجه شد و او تصمیم گرفت روز بعد برگردد.ما ناگهان تصمیم گرفتیم یک شب بمانیم، اما به نوعی یک اتاق خالی در یک هتل تجاری پیدا کردیم و در نهایت تنها ماندیم. ------------------------------------------------ -------------------- ورود و یک ویدیوی محدود ویژه به مشتریانی که کار مورد نظر را خریداری کرده اند ارائه می شود! [نمای کلی کمپین حاضر] اگر در طول دوره کاری با علامت [زن بالغ / زن متاهل 2% تخفیف شماره XX] خریداری کنید، با توجه به تعداد خریدها، یک ویدیوی جایزه دریافت خواهید کرد.ورود به کمپین برای دریافت فیلم جایزه الزامی است.لطفاً صفحه ویژه را برای جزئیات کمپین مانند امتیاز خرید و ثبت نام بررسی کنید. [یادداشت] ・ برای دریافت هدیه باید در دوره فروش وارد صفحه ویژه شوید.・در طول دوره فروش، محصولات هدف هر XX جایگزین خواهند شد.・ ویدیوهای ماهانه برای کمپین واجد شرایط نیستند. ------------------------------------------------ --------------------

شیزوکا که برادرم هنگام ازدواج او را آورد، زنی مهربان و مهربان بود.من در نگاه اول عاشقش شدم.بیش از ده سال از آن زمان می گذرد، و من زمانم را مخفیانه صرف احساساتی شدن برای خواهر شوهرم، شیزوکا کرده ام.چند ماه پیش نقطه عطفی داشتم.به دلیل کار تصمیم گرفتم در خانه برادرم بمانم.بچه های خانواده برادرم قبلاً لانه را ترک کرده اند و برادرم و همسرش از من استقبال کردند.وقتی بعد از شیفت شب به خانه رسیدم، صدای نفس های آزرده شیزوکا را می شنیدم.بله، او تنها و آرام بود.وقتی ظاهر شرم آور شیزوکا را دیدم بی تاب شدم و به اتاقم رفتم تا بگویم متاسفم.بعد از آن شیزوکا با خجالت به اتاق من آمد.انگار می خواستم حرف شیزوکا سان را که می خواست دهانش را باز کند، قطع کنم، اعتراف کردم که مدت هاست او را دوست داشتم، انگار تا الان احساساتم را بیرون بریزم.پس از خیره شدن به یکدیگر و سکوت طولانی، شیزوکا سان دستم را گرفت و سر تکان داد.بدن هایمان را در آغوش گرفتیم، بوسیدیم و روی هم گذاشتیم...

یک مادر زیبای پنجاه ساله نتوانست میل شدید جنسی خود را تحمل کند و بارها با پسرش دست به کارهای ناپسند می زد.یک روز مادر که مست است و دوستش را به خانه می آورد از پسرش می خواهد که با او ارتباط برقرار کند.دوستی که به او می گوید شاهد چنین حماقت والدین و فرزندی بوده است، مادرش لباس هایش را در می آورد و با پخش ماکوی رسیده او را اغوا می کند.مادر XNUMX ساله ای که جسد دوست پسرش را می بلعد و با حالت شادی در چهره اش حالت شادی به خود می گیرد و از همنشینی به شدت فحاشی اش از خوشحالی فریاد می زند!

رین ماساکی را به تنهایی بزرگ کرد، به دانشگاه رفت و به بزرگسالی رسید.احساس کردم تربیتم به پایان رسیده است.در آن زمان از طریق کار با مردی آشنا شدم.این مردی به نام اوکاوا بود که در توچیگی زندگی می کرد.با وجود اختلاف سنی، رین جذب اوکاوای صمیمی و مهربان شد.این دو بارها در مسافت های طولانی با هم ملاقات کرده بودند.رین که به فکر ازدواج مجدد با اوکاوا افتاده است، ماساکی را به سفری به چشمه های آب گرم دعوت می کند و به سمت کوه های توچیگی می رود.در آن سفر، رین با احساسات ماساکی آشنا می شود...

اوزاوا، رئیس یک شرکت بزرگ، 27 ساله بود و نگران کار خود و پسر باکره گروه پنجره بود.یک روز که پسرم ازدواج می کند، قصد دارد یک خواستگاری ترتیب دهد.پسری که پس از معرفی چند زن از یک خانواده معروف، دختر یکی از شرکای تجاری به نام سومیره را دوست دارد.با این حال، اوزاوا همچنین قصد دارد سومیر را مال خود کند.اوزاوا نیمه به زور رابطه با پسرش را می پذیرد و رابطه جنسی قبل از ازدواج را تا زمان ازدواج ممنوع می کند.یک سال پس از قرار ملاقات برای شکار میل جنسی جیویوا و سومیره، با سفر کاری پسر، نقشه را اجرا کنید.

کوبایاشی در همان نگاه اول مجذوب این منظره شد.روزی که کوبایاشی به خانه دوستش رفت، مادر دوستش چیساتو را با لباس زیر در حمام دید.با اینکه خوشگله ولی لباس زیرش زشته...نان بزرگی که ربطی به مد ندارد و فقط به دنبال کارکرد است.با این حال، برای کوبایاشی باکره، که فانتزی در مورد زنان داشت، اولین بار بود که یک زن واقعی را می دید.از آن زمان، کوبایاشی تا حد امکان لباس زیر چیساتو را می دزدید.و قبل از اینکه بفهمم، به این فکر کردم که سنری تنها کسی است که می توانم باکرگی ام را به او بدهم.

«چرا اینجایی مادرشوهر!» قرار بود رابطه جنسی آشتی با همسر محبوبی که دعوا کرده بود، اما به اشتباه به مادر عروس وارد شد!دامادی که چاره ای جز ناامیدی ندارد که در حالی که از یک باسن بزرگ پر از گوشت زیبا به پشت لذت می برد، یک سفت واژینال سفت انجام داده است.آنها عهد کردند که همدیگر را در همانجا فراموش کنند، اما دور دوم زمانی آغاز می شود که مادرشوهر مگومی چاق و لاغری که مجذوب اوج لذتی می شود که مدت هاست احساس نکرده است!

میناکو پس از مدت ها برای زیارت قبرش به خانه برمی گردد.خانه پدر و مادرم را از دست دادم و جایی برای ماندن نداشتم، بنابراین تصمیم گرفتم از دوستم کازو بخواهم که بماند.پسر کازو، ماساتو، که آن را می‌دانست، از این انتظار و هیجان که زنی که او او را تحسین می‌کرد برای اولین بار پس از مدت‌ها خواهد آمد هیجان‌زده بود.و در حالی که اولین بوسه خود را با او به یاد می آورد، ماساتو احساسات تغییر ناپذیر خود را به او می گوید...دو نفری که یکدیگر را درک می کنند و با سپردن خود به لذت به دنبال لذت هستند.با این حال، چنین رابطه ای نمی تواند برای همیشه ادامه یابد. ------------------------------------------------ -------------------- [زن بالغ / زن متاهل 30٪ تخفیف قسمت 1] به پایان رسید.برای مشتریانی که شرایط دریافت ویدیوی جایزه را دارند، ویدیوی جایزه به صورت خودکار به محصول خریداری شده (ویدئو) در حدود 12 دسامبر (دوشنبه) اضافه می شود.تاریخ و زمان اضافه ممکن است تغییر کند و در زمان اضافه شدن تماس فردی برقرار نخواهد شد. * برای جزئیاتی مانند اطلاعات امتیاز اینجا را کلیک کنید --------------------------------------- --------------------------

سه ماه است که من با شریک ازدواج مجدد پدرم، آیاکا زندگی می کنم.آیاکا سان همیشه با من مهربان است، اما چهره، بدن و شخصیت او بسیار چشمگیر است، بنابراین من نتوانستم با او خوب کنار بیایم.یک روز ایاکا سان ناگهان وارد حمام شد و گفت: "این یک پوسته پدر و مادر است" تا فاصله بین من و من را کوتاه کند...!نمی‌توانستم عقلم را کنترل کنم و نمی‌توانستم سینه‌های چاق او را بمکم.بعد از اون رابطه من و آیاکا کاملا عوض شد...

من با مادرشوهر و همسرم زندگی می کنم.از یک نقطه به بعد نمی توانستم چشم از مادرشوهرم بردارم.مادرشوهری که در حین عرق ریختن به تنهایی از لذت لذت می برد.از زمانی که به طور تصادفی به آن شکل نگاه کردم.یک شب بعد از مدت ها همسرم برای اولین بار به من فشار آورد، اما من به دلیل خستگی نپذیرفتم.وقتی مادرشوهرم صحبت را شنید، اعتراف کردم که نمی توانم مادرشوهرم را از سرم بیرون کنم.مادرشوهرم اگر فقط برای امروز باشد، اگر فقط برای یک بار باشد، تمایل دارد سر به زیر به نظر برسد و دستم را می کشد...

چند سال بعد از ازدواجم با ریریکو، نتوانستم در یک شرکت انتشاراتی نتیجه بگیرم و کار بزرگی برایم پیش آمد.رئیس او، آقای اوکی، به او این فرصت را داد تا با عکاس جدید، Gyokudo Otsuka، کار کند تا عکسی عالی خلق کند... یا اینطور که قرار بود اینطور باشد.با این حال، در آن روز، ارتباط با مدل زن به طور کامل از بین می رود.هر چند بار سعی کردم با او تماس بگیرم، مدل جایگزینی پیدا نکردم. آقای اوتسوکا بیش از پیش ناامید شد. ------------------------------------------------ -------------------- [کار پیشنهادی 30% تخفیف فروش جلد 1] به پایان رسیده است.برای مشتریانی که شرایط دریافت ویدیوی جایزه را دارند، ویدیوی جایزه به صورت خودکار به محصول خریداری شده (فیلم) در حدود 11 نوامبر (جمعه) اضافه می شود.تاریخ و زمان اضافه ممکن است تغییر کند و در زمان اضافه شدن تماس فردی برقرار نخواهد شد. * برای جزئیاتی مانند اطلاعات امتیاز اینجا را کلیک کنید --------------------------------------- --------------------------

تولد الماس نسل بعدی توسط مدونا، زن متاهل شماره 1/سازنده زن بالغ پیدا شد! ! زنی متاهل که بیش از 100 قیراط می درخشد "Ichino Aoi" اولین نمایش انحصاری مدونا 32 ساله AV! !چشم ها مثل مروارید، لب ها مثل یاقوت، جام های جی مثل زمرد! !زیبایی و اندام کامل، درخشندگی درخشان و زشت، مانند حلقه ازدواج، تنها گنج، سنگ، زیبایی، شخص، همسر در جهان که می خواهید برای همیشه آن را گرامی بدارید! !تازه وارد فوق العاده بزرگ بالاخره حجاب را برمی دارد! ! ------------------------------------------------ -------------------- [جمعه سیاه 30% تخفیف قسمت 2] به پایان رسید.برای مشتریانی که شرایط دریافت ویدیوی جایزه را دارند، ویدیوی جایزه به طور خودکار به محصول خریداری شده (ویدئو) در حدود 1 ژانویه (چهارشنبه) اضافه می شود.تاریخ و زمان اضافه ممکن است تغییر کند و در زمان اضافه شدن تماس فردی برقرار نخواهد شد. * برای جزئیاتی مانند اطلاعات امتیاز اینجا را کلیک کنید --------------------------------------- --------------------------

پسرم که از سینه های بزرگی که به من احساس مادری می کند هیجان زده است، از پشت بدن مادرشوهرم را در دست می گیرد.سینه‌ها در موقعیت میسیونری به چپ و راست می‌چرخند، و در وضعیت بالای زن به‌شدت بالا و پایین می‌لرزند، سینه‌هایی که به شکل‌های ناپسندی به اشکال مختلف تغییر می‌کنند!سینه های شلخته زنان متاهل به هم می ریزد.بدنی که به حس وزن شاهکار رسیده، سرزنده است! 10 نفر ضبط کردند. [*ممکن است تصاویر و صدا تحریف شده باشند، اما لطفا توجه داشته باشید که این نقص خود محصول نیست]

همسرم قبلاً سرگرمی بود، اما وقتی با من ازدواج کرد، کارش را رها کرد و به عنوان کارمند شرکت مشغول به کار شد.یک روز میناکو با رئیس یکی از شرکای تجاری برای یک قرارداد بزرگ به یک سفر کاری می رود.با اینکه کار بود اما ناراحت بودم.

ساکی یک معلم سخت گیر است، اما در پشت صحنه، مخفیانه از رابطه با دانش آموزانش لذت می برد.او از خطر از دست دادن همه چیز در صورت گرفتار شدن آگاه بود، اما حتی اگر آن را به خوبی پنهان می کرد، از هیجان خوب بودن لذت می برد.با این حال، زمانی که دانش آموز شروع به فشار برای روابط حتی در مدرسه در جستجوی تحریک کرد، وضعیت کاملاً تغییر کرد.ساکی می آید تا در امور کنار دانش آموزان احساس ترس کند.با این حال، تجربه سرکوب ناامیدانه صدایم و پایان دادن به زندگی ام تجربه هیجان انگیزی است که قبلاً هرگز آن را احساس نکرده بودم.

رین در حال افراط در عمل ناشایست یک معلم، داشتن رابطه فیزیکی با یک دانش آموز بود.لمس میل جنسی یک مرد جوان هیجان انگیز بود و برخوردهای مخفیانه غیراخلاقی بود.با این حال، وقتی دانش آموزی در مدرسه درخواست رابطه می کند، وضعیت کاملاً تغییر می کند.او ناامیدانه سعی می کند او را آرام کند، اما رین مانع از دانش آموزش که تبدیل به یک هیولای جنسی شده است، نمی شود.رین توسط دانش‌آموزی در گوشه‌ای از مدرسه به صدا در آمد و تنها کاری که او می‌توانست انجام دهد این بود که به شدت صدایش را سرکوب کند تا به بیرون نشت کند.

کازویا نمی تواند خوشحالی خود را از زمانی که دوست مادرش، یومی، که به زادگاهش بازگشته است، پنهان کند.یومی که پس از مدت ها غیبت از این دیدار هیجان زده است، خوشحال است که کازویا که از کودکی او را دوست داشته، تبدیل به مردی باشکوه شده است. …کازویا با وجود اینکه از رابطه با پسر دوستش پشیمان است، با وجود اینکه به خاطر الکل بوده است، اما تمایل خود را برای ارتباط با زنی که او را تحسین می کند عمیق تر نشان می دهد و به او نزدیک می شود.

زنی متاهل به نام یوکو که شوهرش مدت طولانی مجرد است و با پسر یک دانشجو زندگی می کند.اگرچه او خوشحال است، شاید به این دلیل که تنها است زیرا نمی تواند شوهرش را ببیند، جایی در قلبش ممکن است به دنبال تحریک باشد.یک روز مورد حمله دوست پسرم قرار گرفتم که آمد چیزی را که فراموش کرده بودم بردارد و به زور بین زن و مرد رابطه برقرار کرد.از آن روز به بعد، کارهای روزمره ام از بین رفت.خواسته های دوست پسرم بیشتر می شود و شدیدتر می شود.زن متاهلی که مرد جوانی با او بازی می کند و کم کم بین احساس گناه و لذت می لرزد...

چیساتو که شوهرش را زود از دست داد، دخترش را به تنهایی بزرگ کرد.با حل شدن همه چیز، چیساتو از یک پیمانکار خواست تا لوله کشی که نگرانش بود را تعمیر کند.چند روز بعد مرد جوانی از تاجر ظاهر شد و برای چیساتو توضیح داد و شروع به کار کرد.چیساتو در همان نزدیکی مشغول تماشای کار بود تا بتواند فوراً حرکت کند.در حین خواندن کتاب با مرد جوانی صحبت می کردم، اما وقتی ناگهان به کار نگاه کردم، مرد جوان به آرامی چوب گوشتی را که تا کمر برهنه بود به دست می گرفت.چیساتو به مرد جوان خیره شد و فکر کرد که نباید به او نگاه کند.و من نتوانستم ضربان قفسه سینه ام را در تیراندازی مرد جوان مهار کنم.روز بعد مرد جوانی سر کار آمد.چیساتو شروع به تمیز کردن کرد تا درگیر نشود.چیساتو وقتی به مرد جوان نگاه کرد و دید که او لباس مناسبی پوشیده است، خیالش راحت شد.بعد از مدتی احساس می کنم پشت سرم حضور دارم.مرد جوان قبل از اینکه متوجه شود شلوارش را درآورده بود و بی سر و صدا با شلوارش دستش می داد...

جایی بوی انسان، جایی ناماماما، هیجان نوستالژیک به طور واقع بینانه زنده می شود... این تاثیر نوستالژیک جنسی است.

حدود دو سال پس از شروع کار در یک شرکت فروش مصالح ساختمانی، با کازاما که از من بزرگتر بود در یک سفر یک روزه بودم.من عاشق ارشدم بودم که زیبا و خوب در کار بود و رئیس ایده آلی بود که همه به او حسادت می کردند.هیچ راهی وجود ندارد که احساسات من برای یک سالمند متاهل محقق شود، اما هیجان یک سفر کاری فقط با ما دو نفر متوقف نشد.با این حال، مذاکرات تجاری با شرکای تجاری به خوبی پیش نمی رود و آنها در نهایت عجله دارند.وقتی تصمیم گرفتیم فردا دوباره بازدید کنیم، موفق شدیم یک اتاق خالی پیدا کنیم و در نهایت شب را به تنهایی سپری کردیم...کمپین بالغ / زن متاهل 2!یومی کازاما به صورت زنده ظاهر می شود!

در سومین سالگرد فوت پدرشوهرم، من و همسرم از تعطیلات اوبون استفاده کردیم تا به روستایی که مادرشوهرم زندگی می کرد، برگردیم.مادرشوهرم، ناتسوکو، همیشه مهربان است و سینه‌های چاقش را بدون محافظت در معرض دید قرار می‌دهد، بنابراین هر بار که به خانه می‌رفتم نمی‌توانستم دست از تپیدن بزنم.با وجود اینکه سعی کردم میل جنسی ام را از بین ببرم، همسرم با من برخورد نکرد و من با ناراحتی به استقبال روز یادبود رفتم.و من طبق توصیه الکل مینوشم و در حالت MAX میل جنسی به خواب میروم.و وقتی ناگهان از خواب بیدار شد، ناتسوکو را که در مقابل او قرار داشت با همسرش اشتباه گرفت و به او حمله کرد.

راستش...این مدت داشتم دیوونه میشدم...از شوهر عزیزم متاسفم اما...پدرشوهرم روز...برادر شوهرم شب. ..من...هر کاری میکنم نمیتونم دو نفری که بدنمو میخوان رد کنم.نتونستم...

بدن یک زن بالغ و چاق و چاق، با سینه های بزرگ!یک الاغ چاق روی یک جوان خوش طعم، به خودتان اجازه دهید شهوتران باشید و خام را وارد کنید!برون برون و سینه های بزرگ تکان دادن بالاترین درجه هستند! "اوه ... داخلش..." مقدار زیادی انزال در گلدان بالغ در حالی که به شکم سه مرحله ای نگاه می کند!

[دنیای سینه های عمیق! !لحظه ای که با شکوه شیر رسیده از خواب بیدار شدم! ! ] فقط سینه های جوان و محکم همه چیز نبود! (1) نرمی بی بدیل (2) تکان دادن استثنایی! سینه های دهه 30 همه کاملاً متعادل هستند! !قانون حتی علیه مادرشوهری که از آن متنفر است فعال شد!با اینکه به عنوان یکی از اعضای خانواده شناخته نشد، اما بلافاصله با قدرت تخریب فوق العاده جلوی چشمانش افتاد!اگر بتوانید چنین لطف عالی Icup را دریافت کنید، ترجیح می دهم یک خانواده باشم!