زنای با محارم119 فیلم

جنون بزرگ آلت تناسلی مرد خروس سخت سورتمه براق پسرم مادر با پو I... من با خروس بزرگ پسرم مرکب شدم... هانا هارونا

پدری که شخصیتی سرسخت و سختگیر دارد، هر روز پسرش را که گوشه نشین در خانه زندگی می کند سرزنش می کند.مادر مهربان و سرشار از غریزه مادرانه، همیشه پسرش را با لبخند تشویق می کرد که انگار پسر افسرده اش را در آغوش می گیرد.با این حال، یک روز، مادرم که اتاق پسرش را تمیز می کرد، فهمید که این کار اشتباه است، اما او خیلی ناز بود و درمان جنسی پسرش را در حالت نعوظ تحویل داد.مادرم از چوب پسرش که خیلی بزرگتر از چوب شوهرش است، به وجد آمده است.

داماد ماکو اودا به دنبال تاریک های بزرگ بیش از حد زشت مادرشوهر است

با اینکه دختری متاهل دارد، مادرشوهرش ماکو هنوز در اوج زندگی اش به سر می برد.ماکو با الهام از یک زن و شوهر صمیمی، میل جنسی داشت، اما رابطه او با شوهرش از قبل سرد شده بود.چوب گوشت عصبانی داماد به ماکو نزدیک می شود که از چنین ناامیدی رنج می برد!هدف داماد بدن پخته ماکو و سینه های بزرگ وحشیانه است!ماکو که با شتاب هل داده شده و گرفتار دامادش شده، همچنان در خانواده اش پنهان می شود و در همدستی با دامادش غرق می شود.Cunnilingus در حمام، آموزش ویبراتور در اتاق نشیمن، و Cum shot واژن در اتاق خواب!دو نفری که همدیگر را دوست دارند و در تمام خانه همدیگر را دوست دارند، یک امر ممنوعه خانگی زاییده شهوت غیرقابل کنترل!

وقتی می ترسیدم برای اولین بار دوست دختر داشته باشم... بارها و بارها با یک میل جنسی مانند میمون به خواهر براکون که تبدیل به یک میز تمرین جنسی شد، پایان دادم.مایوکی ایتو

اولین دوست دخترم... من نتوانستم قبل از کار دشوار فارغ التحصیلی از باکرگی جرات جمع کنم. "نمی خواهی با من رابطه جنسی داشته باشی؟" وقتی فهمیدم گوشه گیر شده ام، احساس فشار کردم، اما خواهرم که در کنترل سوتین مرا خیلی دوست داشت، گفت: "می خواهی سکس کنی؟ می ترسی؟ درست است؟" بوسه و چی ● همدستی... سینه های کرکی مالیده شده و فوراً نعوظ پیدا می کنند!درج خام در موقعیت دختر گاوچران همانطور که انجام شد! ?طاقت نیاوردم و طغیان کردم... قرار بود تمرینی باشه اما به رابطه جنسی با خواهرم گیر کردم...

مادر و پسر اوکای رین جایی که پدر در 2 ثانیه بیرون می رود و رابطه جنسی برقرار می کند

در حالی که شوهرش از خانه دور است، رین با پسر واقعی خود اشتباه می کند.هر چند باید یک بار برای همیشه تصمیم گرفته می شد، اما این عمل بالا گرفت و حتی بعد از اتمام تکلیف همسرم، رابطه فیزیکی ادامه پیدا کرد.رین کاملاً به چوب گوشتی جوان و قوی پسرش معتاد است.حتی وقتی با شوهرم صحبت می کنم، تمام چیزی که به آن فکر می کنم رابطه جنسی با پسرم است.سینه های چاق و بزرگ رین که تبدیل به یک ساختار حساس شده است، به زودی خیس می شود.

واژینال یک مادر و پسر باعث فعالیت جنسی شد.میورا اریکو

من تمایل دارم کنار بکشم، و از اینکه پدرم دور از خانه نیست سوء استفاده می‌کنم، اما چیزهای مختلفی را آپلود می‌کنم، زیرا مشتاق یک مشارکت‌کننده شیک U*U* هستم.با این حال، محبوبیت زیادی ندارد.نگران بودم که تعداد بینندگان زیاد نشود.امروز وقتی پخش زنده داشتم مادرم ناگهان وارد اتاقم شد.تعداد بینندگان یک دفعه زیاد شد، شاید به این دلیل که دیدن من با عجله و مادرم که مات شده بود، جالب بود.بیننده گفت که مادرم زیبا یا ناز است، برای همین به این فکر کردم و مخفیانه از زندگی روزمره مادرم فیلمبرداری کردم و آن را آپلود کردم.به محض افزایش تعداد بینندگان، موارد شدیدتر مورد نیاز است.ویدیوهایی با لباس های کمی سکسی بسیار محبوب شده اند.این باعث شد حالم بهتر شود، بنابراین یک دوربین مخفی نصب کردم و زندگی روزمره مادرم را دنبال کردم.در ویدیویی که گرفتم، مادرم در طول روز مخفیانه خودارضایی می‌کرد.من تعجب کردم، اما مادرم هم زن بود، پس آرام شدم و تصمیم گرفتم یک روز دیگر ویدیو را ببینم.سپس یک مرد زایمان و مادرم رابطه جنسی داشتند و من با وجود اینکه مادر خودم بودم هیجان زده شدم.این ویدیو هم مورد توجه بینندگان قرار گرفت و من می خواستم بیشتر از رابطه جنسی مادرم فیلم بگیرم، بنابراین شبانه در اتاق خواب مادرم شیطنت درست کردم.مادرم که در راه از خواب بیدار شد، تعجب کرد و سعی کرد مرا سرزنش کند، اما وقتی در مورد زنای جنسی گفتم، مطیع شدم و به مادرم سکس واژن دادم.این ویدیو هنوز هم بسیار محبوب است، اما من نگران بودم که چگونه با مادرم رفتار کنم.موقع شام من و مادرم ساکتیم.هوای سنگینبه مادرم گفتم متاسفم، اما به او گفتم که او را هم به عنوان یک زن دوست دارم.مادرم به آرامی بوسه مرا پذیرفت و از آن روز به بعد زن من شد...

اقوام ممنوع قرارداد شات واژینال! !!اصل: Chinjao Musume Ripe Sister ~ رابطه خواهر و برادر خیلی راحت از دهه 30 ~ Ai Kano

«به هیچ وجه، من یک زن خانه‌دار معمولی بودم و سال خوبی را با برادر کوچکترم سپری می‌کنم...» آیا کورهاشی (آی کانو)، خواهر بزرگ‌تر در اواخر 2 سالگی که دو فرزند دارد، 30 فرزند به خانواده‌اش اضافه کرد. تصمیم گرفته شد که کارهای خانه تاکومی، برادر کوچکتر یک اشراف مجرد را به عهده بگیرد.با این حال، تاکومی که قبل از اینکه متوجه شود با یک فتیش زن بالغ بیدار شده بود، شهوت پنهانی به آیاا داشت...تاکومی که با یک حرکت مستی رابطه داشت، به جستجوی او ادامه داد و پیشنهاد یک رابطه تفرقه‌انگیز را داد. تن آیا غرق در شادی است که می خواهد برای اولین بار لذت رابطه را سرزنش کند، با اینکه می گوید «به خاطر خانواده اش».

پدر در دو ثانیه بیرون می رود و رابطه جنسی دارد مادر و پسر آیاکا ماکیمورا

«این کار را نکن کنتا-کون!» با دزدیدن چشمان شوهرش، آیاکا، زن دوم، و کنتا، پسر، یک رابطه زن و مرد داشتند.والدین و فرزندان نمی توانند اجازه دهند این اتفاق بیفتد.آیاکا نگران این نبود که شوهرش کی از این رابطه مطلع شود.کنتا که چنین حالت روحی را نمی دانست، نمی توانست لذت جنسی را فراموش کند و به محض بیرون رفتن پدرش شروع به نزدیک شدن به او کرد.از طرف دیگر، با اینکه آیاکا می داند که اجازه ندارد، اما از این احساس غیر اخلاقی هیجان زده می شود.

در ازای 8 میلیون ین بدهی شوهر بدش، او می‌توانست هر کاری که می‌خواهد انجام دهد و هر روز توسط پدرشوهرش مورد تجاوز جنسی ساکی اوکودا قرار گیرد.

شش سال پس از ازدواج، ساکی بی گناه از همسرش کوسوکه حمایت کرد.ساکی شوهرش را می‌بیند که هر روز برای جمع‌آوری سرمایه برای شرکتی که به دلیل تأثیر ویروس کرونا دچار مشکل شده است، تلاش می‌کند و به پدرشوهری خانواده کینمیتسو پیشنهاد کمک می‌دهد. مالک زمین بیگانهکوسوکه مردد بود زیرا از پدر حریص خود متنفر بود و خانه را ترک کرد، اما هر دو با اکراه به سمت خانه والدینش رفتند.کاتسوجی، پدرشوهری که از او استقبال کرد، با کمال میل با حمایت مالی موافقت کرد، اما یک ایده شیطانی پشت آن بود. "بدن من وثیقه بدهی شوهرم است."

من یک دایی در اتاق کودک هستم.مادرم در حال پردازش میل جنسی است.آپارتمان 2K فقط برای مادر و فرزند Pink Kazoku VOL.21 Rieko Hiraoka

درام فوق موضوعی مادر و کودک با محارم بالاخره وارد فصل سوم سریال شد.داستان زناشویی پسر عمو و مادر یائسه در اتاق بچه ها به اوج می رسد.مادر از شوهرش طلاق گرفت و با پسرش در یک آپارتمان پارچه ای روستایی زندگی کرد.مادر همچنان از شهوت پرستی برای پسرش دست برنداشت.یک چیز باعث شد پسرش مادرش را حبس کند و در واژن انزال کند...

مادر جایگزین دوباره چیساتو شدا

چند سال پس از اینکه چیساتو دخترش را به عنوان یک جانشین به دنیا آورد.رابطه او با دامادش به طور طبیعی پایان یافت و او دوباره به زندگی مجردی خود بازگشت.در آن لحظه زوج خواهر و دختر با چهره ای غمگین در مقابل چیساتو ظاهر شدند.و من به چیساتو گفتم که می‌خواهم او هم مثل خواهرش جانشین من باشد.چشمان چیساتو به شدت سیاه بود، اما چاره ای جز تکان دادن سرش به صورت عمودی نداشت، زیرا نمی خواست چهره غمگین موماتسو را ببیند.پس از آن، دختر پریود مادرش چیساتو را پرسید و تاریخ لانه گزینی احتمالی را بررسی کرد.سه نفر در اتاق خواب با نگاهی پرتنش.در حالی که دخترم در حال تماشا است، عمل چیساتو و خواهر شوهرم شروع می شود.چیساتو فکر کرد که نباید آن را احساس کند، اما دوباره با مرد جوان بی حس شد.هنگام دریافت اسپرم داماد در داخل، احساس کردم میل جنسی در خودم می جوشد.با خیال راحت کاشته شد و خواهرم و شوهرش بچه سالمی دارند.چیساتو به او خیره می شود، اما نگاهش به خواهر شوهرش است...

واقعیتی که همسرم توسط پدرشوهر و برادر شوهرش در آغوش گرفته شد ... هانا هارونا

راستش...این مدت داشتم دیوونه میشدم...از شوهر عزیزم متاسفم اما...پدرشوهرم روز...برادر شوهرم شب. ..من...هر کاری میکنم نمیتونم دو نفری که بدنمو میخوان رد کنم.نتونستم...

بچه بدون نوه اگر می خواهی به سالمندان احترام بگذاری به من پول بده!چیزورو ایوازاکی

امروز روز احترام به سالمندان است، روزی برای احترام به سالمندان و جشن گرفتن طول عمر آنها.در خانواده ایوازاکی، نوه ها دور خواهر چیزورو، چیهایا، که با او زندگی می کند، جمع شدند و طول عمر او را جشن گرفتند.چیزورو که نوه نداره در تماشای چنین موقعیت آرامی نمیتونه نفرین نکنه... "اگه میخوای به بزرگترها احترام بذاری به من پول بده!"که چیزورو تنهاست...و نوه های چیهایا یکی پس از دیگری به چیزورو کلمات گرم می گویند...

مادرشوهر زیبای ما ساکورا موتویا

با تشکر از دخترم و همسرش که به من پیشنهاد زندگی را دادند، تنهایی از دست دادن شوهرم کمرنگ شده است.با این حال، تمایلی که خروجی خود را از دست داده است تنها در حال گسترش است.ساکورا روزهای خود را با خودارضایی به آرامش بدن خود می گذراند.انگشتان کافی نیست.من واقعاً یک چوب گوشت می خواهم.هر چه بیشتر به آن فکر می کنم، خودارضایی جسورانه تر و رادیکال تر می شود.با این حال، خود ساکورا متوجه نشد که ظاهر سحر آمیز او دامادش را که اتفاقا شاهد او بود تحریک می کند و او را به خواسته های ممنوع می کشاند.

همسریابی مادر و کودک [جاده کوروداهارا] ری تاکوچی

شیرو یک پسر مادر کامل است و در محدوده ای که می توانست از خانه رفت و آمد کند به کالج رفت.علاوه بر این، علاقه جنسی نیز فقط برای مادر ری جوشانده می شود.ری که بالغ است، واقعاً می خواهد با شیرو رابطه جنسی داشته باشد تا شوهر بی جنسش.امروز ری و شیرو با هم به یک سفر بهار آب گرم می روند.ری کمی نگران بود که نکند در این سفر با شیرو ازدواج کند...

من مخفیانه مادرش را لعنت می کنم ... اری تاکیگاوا

جیبون با او که نیم سال است با او رابطه برقرار کرده است، اوقات خوشی را سپری می کند، اما در واقع مخفیانه با مادرش رابطه جنسی داشته است.نمی دانم آیا آغاز همه چیز درست قبل از شانس انسان بوده است...مادری زیبا با مهربانی از جیبون استقبال کرد و در زمانی که او نبود به دیدارش رفت.در حالی که داشتیم تنها می گذروندیم یه جورایی خارش داره اما هم جیبون هم مامان کم کم زن و مرد شد... جفت ممنوع بدون گفتن...

محارم خیلی خوشایند پس از دعوای مادر و کودک با یوکو کورماچی

یوکو پسرش تارو را به تنهایی بزرگ کرده است.با اینکه از صبح تا شب کار می کرد، زندگی اش اصلاً بهتر نشد.یک روز قرار است روز ورزش تارو برگزار شود، اما یوکو نمی تواند کار خود را مدیریت کند و این دو با هم درگیر می شوند.و چند روز بعد اتفاقی افتاد که منجر به آشتی دو نفر شد اما... یوکو کورماچی، یک زن بالغ بسیار محبوب، برای اولین بار در برچسب "Obasan" محدود به افراد بالای 40 سال ظاهر می شود! !

من قصد دارم خواهر بزرگتر پسر عمویم را ببینم که برای اولین بار در 5 سال گذشته با دیک من شوخی کرد ... "امروز آمدم رابطه جنسی داشته باشم" Kanon Kanade

"من اینجا آمدم زیرا می خواهم امروز رابطه جنسی داشته باشم!برای اولین بار تصمیم گرفتم خواهر بزرگتر باشم! رکورد رشد ترومای من که فریاد می زند و حمله می کند.ماشه 5 سال پیش بود... وقتی پسر عموی شیطونم موقع بازی با دیکم خراب شد انزال کردم.از آن زمان به یاد روزهایی افتادم که نمی‌توانستم دست از خودارضایی بردارم... اما نمی‌توانستم دخترخاله‌ام را طوری ببینم که انگار از من دوری می‌کند... «دیگر نمی‌توانم این کار را انجام دهم... می‌خواهم این کار را انجام دهم. تا آخر ... می خواهم اندام تناسلی ام را لیس بزنم!من می خواهم خروس را وارد کنم! ] تصمیمم را گرفتم و از خانه زدم بیرون.

رابطه مادر و پسر با پسری که نمی تواند به عقب برگردد امی تودا

پدر بیولوژیک من با بدهی زیادی از دنیا رفت و ما مادر و فرزند مجبور شدیم در فقر شدید زندگی کنیم.چند سال بعد مردی در مقابل بدهی مادرش ظاهر شد و آن مرد شریک ازدواج مجدد مادرش شد.درست زمانی که فکر کردم بالاخره ما مادر و فرزند می توانیم خوشحال باشیم، پدرشوهرم بیکار شد و مست شد.از پدرشوهرم که از روز الکل می‌نوشید و مادرم را فحش می‌داد، احساس انزجار کردم.پدرشوهرم که دنبال کار نبود، مادرم را به تن فروشی واداشت.من از این واقعیت غافل بودم و به مادرم توصیه کردم که از پدرشوهرم جدا شود، اما مادرم تصمیم نگرفت.یک روز که به خانه آمدم، پدر شوهرم دوربین فیلمبرداری در دست داشت و از خودارضایی مادرم فیلم می گرفت.پدرشوهرم با وجود تعجب من دست مادرم را گرفت و کم کم فاق مرا لمس کرد و به پسرم دستور داد این کار را انجام دهد.مادرم از این کار بدش می آید، اما من با دیدن او یکدفعه بلند شدم و به دهان مادرم شلیک کردم.انزجار و گناه، اما هیجانی وصف ناپذیر را احساس کردم.آن شب مادرم که معمولا مشروب نمی خورد، مشروب زیادی می خورد.مادرم زمزمه کرد: متاسفم.بدون اینکه چیزی بگم به اتاقم رفتم.اواخر شب که در اتاقم باز شد، مادرم بدون هیچ حرفی وارد شد...

دو پسر که در اتاق بچه ها مرتب هستند و مادرشان رین مسئول پردازش جنسی است.رین اوکای

کی دنده ها دیوانه شدند...؟ده سال پیش، زمانی که با شوهرم ازدواج کردم، برادر بزرگترم تاتسویا و برادر کوچکترم کازویا فرزندانی خوش اخلاق و اجتماعی بودند.با این حال، پس از اینکه برادر بزرگترش در امتحانات مردود شد، او شروع به کناره گیری در خانه کرد و برادر کوچکترش کازویا به تدریج تاریک و تحریف شد.و یک روز، کازویا-کون با چشمان تیره و کدر از من درخواست کرد که برای جنسی رفتار کنم.سعی کردم به او دلداری بدهم که نمی دانست اگر اینطور ادامه ندهد چه اتفاقی می افتد، اما برادرم تاتسویا کان مرا دید.

شب قبل از عروسی پسرم مادرم زن شد.ناتسوکو کایاما

پسر ناتسوکو، کوسوکه، که ناتسوکو او را به تنهایی بزرگ کرد، بالاخره تصمیم گرفت با او ازدواج کند.با این حال، کوسوکه که تحسین پنهانی مادرش را داشت، تا آخر نتوانست این احساس را از خود دور کند...شب قبل از عروسی، کوسوکه که نگران زندگی جدیدش است، آخرین درس خود را به پسرش می دهد و می گوید: "من فقط می خواهم شما دو نفر خوشحال باشید...".کوسوکه که بارها اوج عشق بی قید و شرط را تجربه کرده است، همچنان لذتی را که برای اولین بار احساس می کند تجربه می کند و همچنان هیجان شدیدی را تجربه می کند.و مادر و فرزندی که به لذت حرام دست زدند در گرداب آرزوها گرفتار شده اند.

روزهای محارم با مادرم در خانه پدر و مادرم جایی که تمام خانواده لانه را ترک کردند.ماکی تومودا

دای کوچکترین از سه خواهر و برادر است.از منظر مادرش مکی، او این تصور را داشت که کودکی راحت است، اما...یک بهار، دو برادر بزرگترش شغلی پیدا کردند و تنها زندگی کردند و پدرش را از خانه بیرون کردند.زمانی که خانه پر جنب و جوش او ناگهان ساکت می شود، مکی احساس از دست دادن می کند.دای با دیدن مادرش چنین احساس تنهایی و ناامیدی می کند و سعی می کند محبت مادرش را که تا به حال نتوانسته بود در انحصار خود درآورد، به دست آورد.

مادر و پسر یوکو شیراکی که پدر در 2 ثانیه بیرون می رود و رابطه جنسی برقرار می کند

یوکو که به تنهایی از شوهرش راضی نیست، تنها پسرش را نیز تحویل می دهد.پسری که میل مازاد یوکو را بدون هیچ مشکلی گرفت.تناسب اندام عالی بود.نمی توانم مثل هر روز از محارم ممنوعه مادر به فرزند خارج شوم و پوستم را لایه لایه کنم. میخوام هر چه زودتر متحد بشم...دلم برای چوب گوشتی که پشت واژن را تکان می دهد تنگ شده است.گلدان عسلی که فقط با یادآوری لذت جنسی خیس می شود.یوکو که کاملاً در گرما بود به دنبال فرصتی بود تا با یک ببر خلوت کند.

جفت گیری مادر به فرزند [جاده Minamiaizu Asahigatake] Rin Okae

رین ماساکی را به تنهایی بزرگ کرد، به دانشگاه رفت و به بزرگسالی رسید.احساس کردم تربیتم به پایان رسیده است.در آن زمان از طریق کار با مردی آشنا شدم.این مردی به نام اوکاوا بود که در توچیگی زندگی می کرد.با وجود اختلاف سنی، رین جذب اوکاوای صمیمی و مهربان شد.این دو بارها در مسافت های طولانی با هم ملاقات کرده بودند.رین که به فکر ازدواج مجدد با اوکاوا افتاده است، ماساکی را به سفری به چشمه های آب گرم دعوت می کند و به سمت کوه های توچیگی می رود.در آن سفر، رین با احساسات ماساکی آشنا می شود...

داماد مادرشوهر هونوکا ناکایاما که توسط داماد قوی جنسی اش ذوب شد

چند سال بعد از مرگ شوهرم.هونوکا که به تنهایی خوابیدن عادت کرده است، از سوی دخترش و همسرش اصرار کرد که با هم زندگی کنند.یک شب، هونوکا به طور اتفاقی شاهد خودارضایی دامادش بود.هونوکا مجذوب صحنه آلت تناسلی مردانه بود که برای اولین بار پس از مدت ها مشاهده کرد و شلیک قوی و شدید.چند روز بعد دخترش بیرون رفت و هونوکا لباس‌های شسته‌شده را برداشت و به اتاق دخترش و شوهرش برد.بعد دامادم داشت چرت می زد.هونوکا سعی می کند فوتون را روی او بگذارد، اما نگران فاق برآمده دامادش می شود.همان طور که روی شلوارم را لمس کردم تا داخل آن مکیده شود، احساس می کردم که ورم می کند.وقتی شلوارم را پایین انداختم و چانه خامم را گرفتم، به آرامی با نوک زبانم آن را لمس کردم.هونوکا که به چیزی که با تکان دادن واکنش نشان می داد علاقه مند شد، در آن جذب شد و آن را با تمام وجود می مکید.وقتی فکر کردم که مبهوت شدم، مایعی کدر به دهان هونوکا فوران کرد.هونوکا مسحور شده بود اما بعد از تمیز کردنش سریع از اتاق خارج شد...

یک پدر و نه برادر، یک خانواده بزرگ پر از مرد!یک خواهر کوچکتر شاد که از خانواده خود مراقبت می کند، تمام روز از صبح تا شب سکس دارد آیکا یومنو

یومنویا یک خانواده بزرگ پر از مرد است، مادرش فوت کرده و فقط یک زن وجود دارد، آیکا... از آنجایی که او تنها دست زن است، او نه تنها کار خانه را انجام می دهد، بلکه 1 برادرش و جی بی وفای پدرش را نیز انجام می دهد. پردازش میل جنسی پو هر روز.رابطه جنسی مداوم در مواقع شلوغ در حالی که از صبح تا شب از کل خانواده مراقبت می کنید.داستان یک "دختر بزرگ" که در آن یک دختر مجرد در یک خانواده خیانت جنسی!امتیاز رایگان برای 9 ین اول!

کیوکو هارادا پسر بزرگ مادر کرمپی

چند سال بدون شوهرمکیوکو قبلاً به تنهایی در روستا زندگی می کرد، اما پسرش و همسرش نگران بودند و از آنها پرسیدند که آیا دوست دارند با هم زندگی کنند.کیوکو به توکیو نقل مکان می کند و با پسر و همسرش زندگی می کند.کیوکو می توانست هر روز شاد زندگی کند زیرا پسر و عروسش به خوبی از او مراقبت می کردند.زندگی مشترک آرام گرفت و وقتی پسرم و همسرش را دیدم، کیوکو هم به یاد شوهرش افتاد و تنها شد.کیوکو برای پر کردن این شکاف خودارضایی کرد و روزهایی را که با همسرش دوست داشت را پوشش داد.وقتی امروز در حال خودارضایی بودم و به شوهرم فکر می کردم، توسط پسرم زیر چشمی قرار گرفتم و توسط پسرم مورد حمله و سوراخ قرار گرفتم.پس از آن، کیوکو شروع به تعامل روزانه با پسرش کرد.در ابتدا کیوکو تمایلی نداشت، اما به کیوکو لذت زن بودن داده شد و به تدریج زن پسرش شد.یک روز کیوکو متوجه شد که از قاعدگی خسته نشده است.در نتیجه معاینه گفته شد که قاعدگی تمام شده است.کیوکو به پسرش می گوید که پریودش تمام شده و او دیگر زن نیست و به او می گوید که رابطه را تمام کند.سپس چشمان پسرم برق زد و به کیوکو تکیه داد و گفت که می تواند بدون نگرانی در داخل کیوکو تقدیر کند.بله، کیوکو با پسرش بازی می‌کرد، اما اجازه شلیک واژینال را نداد.کیوکو با احساسی پیچیده بدنش را باز کرد.پسر به مادر دیرینه رها شد.کیوکو در عمل با پسرش به اوج خود رسیده بود، اما این که او این بار کنار گذاشته شد به اوج، رضایت و شادی او ضربه زد و بار دیگر در باتلاق زنای با محارم گیر کرد، که زمانی فکر می کرد دو چندان است. وجود داشت...

من دیگه نمیتونم بدون پسرم زندگی کنم...Eros Extreme Trance Creampie Mako Oda جایی که مادر 70 بار تقدیرش را می شکند

من به جای پدرم تو را دلداری می دهم.والدین و فرزندان را نمی توان بخشید.با این حال، بدنی که سال هاست بدون جنسیت بوده و گرسنه است، همین حالا به سینه های بزرگ می مالد!آن را در پشت واژن قرار دهید!من نمی توانم آن را تحمل کنم.همین الان ... به خودم گفتم و ماکو به بازوی پسرم چسبید ....پرده اوج بی نهایت رابطه جنسی که هر چقدر هم که برود تمام نمی شود.

مادر جایگزین آیاکا ماکیمورا

برای بچه دار شدن خیلی تلاش می کردم اما به راحتی نمی توانستم بچه دار شوم و وقتی آن را چک کردم دخترم به اصطلاح نابارور بود.یک واقعیت غم انگیز که یک زوج دختر دریانوردی آرام با آن روبرو شدند.زوج دختر پس از نگرانی در مورد مشکلات خود به نتیجه خاصی رسیدند.یک شب دختر و شوهرش با حالتی موقر به مادرشان خیره شده بودند.گواهی ناباروری در دست است.دخترم به آیاکا که از این اتفاق ناگهانی ناراحت شده بود گفت.من می خواهم مادرم فرزندم را به دنیا بیاورد.نمی خواستم چهره غمگین دختر عزیزم را ببینم، بنابراین مادرم چاره ای جز تکان دادن سر نداشت.چند روز بعد از آن روزهای باروری مادرم را بررسی کردم و در نهایت با دامادم برای دخترم اقدام کردم.ابتدا با هم تنش داشتند اما کم کم سرشان باز شد و بارها نطفه داماد در مادر رها شد.و چند ماه بعدکودکی که با خیال راحت کاشته شده و به طور پیوسته در حال رشد است.زن درون مادرش هم مثل رشدش شروع به بیدار شدن کرد...

یک خواهر بی‌دفاع و زیبا که توسط یک برادر کوچک‌تر ماورایی لعنت شده است.ایمی فوکادا

ایمی فوکادا برای اولین بار پس از مدت ها در فیچ ظاهر شد!ایمی که به عنوان یک گراور فعال است، به خانه پدر و مادرش بازگشته است تا خود را شاداب کند.با این حال، والدینش به او می گویند که برادر کوچکترش، ساتوشی، حال خوبی ندارد و پس از تمسخر در مدرسه کنار کشیده است. در حالی که به تنهایی صحبت می کرد، متوجه شد که ساتوشی باکره است.وقتی سعی کردم جریان H را آموزش بدهم تا اعتماد به نفس ایجاد کنم، ساتوشی که خیلی هیجان زده بود مرا فراموش کرد و بعد از یک نوازش وحشتناک، آن را به صورت زنده وارد کردم.

پدرشوهرم به من تجاوز کرد و کل داستان روی ویدیو فیلمبرداری شد... مائو هاماساکی

یک روز پدر شوهرم مرا با مواد مخدر خواباند و بعد به من تجاوز کردند.وقتی از من فیلم گرفته شد، نمی‌توانستم مخالف پدر شوهرم باشم، زیرا می‌ترسیدم شوهرم متوجه شود.وقتی شوهرم سر کار می رود، پدر شوهرم مرا مجبور می کند که خودارضایی کنم، من را مجبور به انجام کارهای خانه برهنه و البته سکس می کند.با این حال، به تدریج از اعمال وحشیانه پدرشوهرم که هر روز ادامه دارد، احساس لذت می کنم.

کیکو آکیوشی، مادرشوهر زیبای ما

من می خواهم دخترم خوشحال باشد.با در نظر گرفتن این موضوع، کیکو تلاش می کرد رابطه بین دخترش و شوهرش را که مدام در حال دعوا بودند، واسطه کند.باورم نمی شود رابطه دخترم و شوهرش را قاطعانه پاره کنم.وقتی به خانه زوج دخترم رفتم تا جایی برای گفتگو ایجاد کنم، کیکو توسط دامادش شبی را گذاشته بود.آن موقع باید دامادم را سرزنش می کردم و به او می گفتم مواظب دخترش باش.با این وجود، بدن کیکو مانند یک نوازش اجباری است.

داماد رین اوکای به دنبال تاریک‌های بزرگ بیش از حد زشت مادرشوهر است

شیر مادرشوهر خطرناک دینامیتی که داماد گرسنه مادر را دیوانه می کند! جمله "تو می توانی طوری از خودت مراقبت کنی که انگار مادر واقعی ات هستی" رابطه خطرناکی را به وجود آورد که در صورت معلوم شدن، خانواده را از بین می برد!با این حال، فرار داماد که تبدیل به یک حیوان جسمانی شده است متوقف نمی شود!Mappa SEX در اتاق نشیمن برای یک دم دستی مخفی در نزدیکی خانواده من!وقتی در وسط روز هستید، می توانید با یک ویبراتور کنترل از راه دور جوش بیاورید و وقتی خانواده در خواب هستند، می توانید لباس های زیر مزخرف بپوشید و به آنها تجاوز کنید!مادرشوهری که از همسرش بهتر است و یک کونزو که در حال حل و فصل روابط داخلی است!

جفت گیری مادر به فرزند [جاده رودخانه ابوکوما] ماکو اودا

وقتی ماکو 18 ساله بود، از دوست پسر آن زمان خود بچه دار شد.با این حال، او ارتباط خود را با دوست پسرش قطع کرد و ناپدید شد.ماکو تصمیم گرفت یک مادر مجرد شود و کیوتا را به دنیا آورد.کیوتا به هنر علاقه مند است و پس از فارغ التحصیلی از مدرسه، شاگرد یک هنرمند سرامیک شد و یک شاگرد زنده است.در آن زمان، کیوتا، که XNUMX ساله شد، توسط اربابش گفت که لطفش را به مادرش برگرداند.