زنای با محارم119 فیلم

جوان که بودم با خاله غسل ​​می کردم و دوباره غسل ​​می کردم.آکاری میتانی

خیلی وقت پیش خاله شوری که با هم حمام می کردند به دلیل طلاق از شوهرش از خارج برگشت.خاله من بچه بودم باهاش ​​بازی میکرد و به نظرم قشنگه و خوشم اومد.و روزی که عمه ام به خانه ام آمد، وقتی داشتم غسل می کردم، ناگهان عمه مثل قدیم وارد دستشویی شد.وقتی عمه ام را برهنه دیدم نتوانستم هیجانم را پنهان کنم و نعوظ گرفتم.امتیاز آزمایشی رایگان برای اولین بار!

«آیا عمه ای را دوست داری که شبیه مادرت باشد؟» ساکی اویشی، وقتی مادرش را در حال تماشای یک ویدیوی بزرگسالان بالغ گرفتار کرد

اون بچه داره دوباره اینکارو میکنه...ساکی از پسرش که در خودارضایی غرق شده بود متنفر بود.فکر می‌کنم کمکی نمی‌شود چون تقریباً سنم است، اما با اینکه هر روز مثل میمون رفتار شود غیرقابل تحمل است.در نهایت آنها به اقدامات سختگیرانه ای مانند مصادره تلفن های هوشمند متوسل شدند.با این حال، ویدئوهای وابسته به عشق شهوانی موجود در گوشی هوشمند توقیف شده، همه آثاری بودند که زنان هم نسل ساکی را نشان می دادند.خروسی هست که جلوی تو توسط زنی بالغ مثل من هیجان زده می شود.وقتی او این واقعیت را می‌فهمد، یک میل ممنوع در ساکی جوانه می‌زند.

پدر بیرون می رود و در دو ثانیه رابطه جنسی دارد مادر و پسر یوکا میزونو

یوکا تنها پسرش کنتا را بسیار دوست داشت.من باید به جای شوهرم که جدا از خانه و کار دور از خانه زندگی می کند، عشقم را سرازیر می کردم و تنهایی ام را پرت می کردم.قبل از اینکه بفهمم، بیشتر به پسرم فکر کردم تا شوهرم، و حالا این رابطه زن و مرد شده است.حتی پس از پایان تکلیف مجردی شوهرش و گذراندن وقت با خانواده سه نفره‌اش، این روابط تیره ادامه یافت.لحظه ای که شوهرم دستش را روی دستگیره در ورودی می گذارد، شیره داغ عشق از اعماق بدن یوکا می ریزد.

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... کائوری میزوساوا

کائوری پس از مدتی برای اولین بار به آپارتمان این زوج دختر آمد.ظاهر شاد حالم را خوب کرد و دخترم نزدیک بود چهره نوه ام را ببیند... در همین لحظه لبخند دخترم محو شد و تنها به اتاق خواب رفت.به کائوری که ناراحت است، داماد به او گفت که حتی اگر او را دعوت کرده باشد، هیچ گونه فعالیت جنسی وجود ندارد و او در وهله اول از خود این عمل متنفر است.من می خواهم این کار را انجام دهم، اما داماد که می گوید ... فقیر بود.کائوری ایستاده بود و نمی توانست چیزی بگوید.یک روز که در حموم را باز کردم، دامادم با لباس زیر کائوری که در دستش بود، فاقش را بست.کائوری که فکر می‌کرد دامادش به خاطر دخترش عذاب می‌کشد، بدون اینکه به دخترش بگوید به آرامی دستش را دراز کرد.

مادرشوهر، خیلی بهتر از همسرم... Aoi Aoyama

مادرشوهری که پس از مدت ها برای اولین بار در میان این زوج دختر ظاهر شد، امروز همچنان جادوگر بود.اخیرا شوهرم که شب ها مدت زیادی با همسرش می گذرد ناخودآگاه با لباس زیر مادرشوهرش خودارضایی می کند.

من قصد دارم خواهر بزرگتر پسر عمویم را ببینم که برای اولین بار در 5 سال گذشته با دیک من شوخی کرد ... "امروز آمدم رابطه جنسی داشته باشم" Kanon Kanade

"من اینجا آمدم زیرا می خواهم امروز رابطه جنسی داشته باشم!برای اولین بار تصمیم گرفتم خواهر بزرگتر باشم! رکورد رشد ترومای من که فریاد می زند و حمله می کند.ماشه 5 سال پیش بود... وقتی پسر عموی شیطونم موقع بازی با دیکم خراب شد انزال کردم.از آن زمان به یاد روزهایی افتادم که نمی‌توانستم دست از خودارضایی بردارم... اما نمی‌توانستم دخترخاله‌ام را طوری ببینم که انگار از من دوری می‌کند... «دیگر نمی‌توانم این کار را انجام دهم... می‌خواهم این کار را انجام دهم. تا آخر ... می خواهم اندام تناسلی ام را لیس بزنم!من می خواهم خروس را وارد کنم! ] تصمیمم را گرفتم و از خانه زدم بیرون.

تصمیم گرفتم در هفت روز مادر عزیزم را نابود کنم. 7 سال یه حس ممنوعه که تو دلم نگه داشتم.ناتسوکو کایاما

تمام خانواده را به مادرم می سپارم...او با پدرش که فقط کار می کند و رفتاری شبیه به رئیس بودن دارد و از مدت ها قبل با محبت زیادی از طرف مادرش بزرگ شده است، خاطرات خانوادگی ندارد.شاید برادر کوچکترم به پدرش شباهت داشت، انگار علاقه ای به امور خانوادگی ندارد.تنها متحد مادرم در خانواده من، من هستم و هنوز دیر نیست که به مادر مهمی مثل یک "زن" فکر کنم...و تصمیم گرفتم یک اقدام ممنوعه انجام دهم تا در هفته ای که پدر و برادرم نبودند رابطه ام با مادرم نزدیک تر و جدایی سخت تر شود.

مادر و پسر اوکای رین جایی که پدر در 2 ثانیه بیرون می رود و رابطه جنسی برقرار می کند

در حالی که شوهرش از خانه دور است، رین با پسر واقعی خود اشتباه می کند.هر چند باید یک بار برای همیشه تصمیم گرفته می شد، اما این عمل بالا گرفت و حتی بعد از اتمام تکلیف همسرم، رابطه فیزیکی ادامه پیدا کرد.رین کاملاً به چوب گوشتی جوان و قوی پسرش معتاد است.حتی وقتی با شوهرم صحبت می کنم، تمام چیزی که به آن فکر می کنم رابطه جنسی با پسرم است.سینه های چاق و بزرگ رین که تبدیل به یک ساختار حساس شده است، به زودی خیس می شود.

شوکو توکویاما به مادری پنجاه و چند ساله شلیک شد

مادر پنجاه ساله ای که می خواهد برای یافتن انگیزه در زندگی روزمره خسته کننده خود سر کار برود، از انتظار ملاقات در یک شغل پاره وقت ناامید می شود و دچار توهمات زشت می شود و به شدت خودارضایی می کند.پسرم که شاهد چنین زوال عقل پنجاه مادری بود، در بدنی رسیده و نرم شل شده، هیجانی تحریف شده را احساس می کند.تمایلات جنسی یک مادر پنجاه ساله که می خواهد به تدریج نعوظ سختی داشته باشد در حالی که توسط پسرش که مشتاق سینه های سفید و نرم و بیدمشک است گیج می شود.

واژینال یک مادر و پسر باعث فعالیت جنسی شد.میورا اریکو

من تمایل دارم کنار بکشم، و از اینکه پدرم دور از خانه نیست سوء استفاده می‌کنم، اما چیزهای مختلفی را آپلود می‌کنم، زیرا مشتاق یک مشارکت‌کننده شیک U*U* هستم.با این حال، محبوبیت زیادی ندارد.نگران بودم که تعداد بینندگان زیاد نشود.امروز وقتی پخش زنده داشتم مادرم ناگهان وارد اتاقم شد.تعداد بینندگان یک دفعه زیاد شد، شاید به این دلیل که دیدن من با عجله و مادرم که مات شده بود، جالب بود.بیننده گفت که مادرم زیبا یا ناز است، برای همین به این فکر کردم و مخفیانه از زندگی روزمره مادرم فیلمبرداری کردم و آن را آپلود کردم.به محض افزایش تعداد بینندگان، موارد شدیدتر مورد نیاز است.ویدیوهایی با لباس های کمی سکسی بسیار محبوب شده اند.این باعث شد حالم بهتر شود، بنابراین یک دوربین مخفی نصب کردم و زندگی روزمره مادرم را دنبال کردم.در ویدیویی که گرفتم، مادرم در طول روز مخفیانه خودارضایی می‌کرد.من تعجب کردم، اما مادرم هم زن بود، پس آرام شدم و تصمیم گرفتم یک روز دیگر ویدیو را ببینم.سپس یک مرد زایمان و مادرم رابطه جنسی داشتند و من با وجود اینکه مادر خودم بودم هیجان زده شدم.این ویدیو هم مورد توجه بینندگان قرار گرفت و من می خواستم بیشتر از رابطه جنسی مادرم فیلم بگیرم، بنابراین شبانه در اتاق خواب مادرم شیطنت درست کردم.مادرم که در راه از خواب بیدار شد، تعجب کرد و سعی کرد مرا سرزنش کند، اما وقتی در مورد زنای جنسی گفتم، مطیع شدم و به مادرم سکس واژن دادم.این ویدیو هنوز هم بسیار محبوب است، اما من نگران بودم که چگونه با مادرم رفتار کنم.موقع شام من و مادرم ساکتیم.هوای سنگینبه مادرم گفتم متاسفم، اما به او گفتم که او را هم به عنوان یک زن دوست دارم.مادرم به آرامی بوسه مرا پذیرفت و از آن روز به بعد زن من شد...

مادر ~ من و مادرم روزهایی را در توانبخشی می گذرانیم ~ یوکو کورماچی

یوکو در کنار همسر و تنها پسر محبوبش تاکائو متواضعانه و شاد زندگی می کند.تاکائو کاملاً بزرگ شده است و تلاش های او برای تبدیل شدن به یک بازیکن بیسبال به ثمر نشسته است و از مدرسه خاصی توصیه می شود.با این حال، خوشحالی تاکائو زمانی کوتاه است که توصیه او به دلیل یک تصادف غیرمنتظره لغو شود.یوکو که نمی تواند ببیند که تاکائو پس از از دست دادن رویای خود دچار ناامیدی شده است، تصمیم می گیرد برای بازسازی او با یکدیگر همکاری کنند.صدمات تاکائو با لبخند مثبت و بدن زشت مادرش که همه چیز را در بر می گیرد به تدریج بهبود می یابد.

شیطون ترین و زیباترین میناکو کوموکای خواهر بزرگتر شما می شود و زندگی زناشویی عاشقانه ای دارد.

اگر خواهری بود که زیبا بود اما بسیار بدجنس و زن متاهل شد؟ما می توانیم رویاهای شما را محقق کنیم!آن سرگرم کننده شیر اسلایم "میناکو کوموکای" خواهر بزرگتر و سکس مجازی کاملاً ذهنی شما می شود! من جام جوانان فوق العاده بزرگ BODY!چنین خواهر بزرگتری شما را دوست دارد و با یک بدن براق بزرگسال شما را اغوا می کند و نیزه عشق محارم عاشقانه را به هم می زند!

اقوام ممنوع قرارداد شات واژینال! !!اصل: Chinjao Musume Ripe Sister ~ رابطه خواهر و برادر خیلی راحت از دهه 30 ~ Ai Kano

«به هیچ وجه، من یک زن خانه‌دار معمولی بودم و سال خوبی را با برادر کوچکترم سپری می‌کنم...» آیا کورهاشی (آی کانو)، خواهر بزرگ‌تر در اواخر 2 سالگی که دو فرزند دارد، 30 فرزند به خانواده‌اش اضافه کرد. تصمیم گرفته شد که کارهای خانه تاکومی، برادر کوچکتر یک اشراف مجرد را به عهده بگیرد.با این حال، تاکومی که قبل از اینکه متوجه شود با یک فتیش زن بالغ بیدار شده بود، شهوت پنهانی به آیاا داشت...تاکومی که با یک حرکت مستی رابطه داشت، به جستجوی او ادامه داد و پیشنهاد یک رابطه تفرقه‌انگیز را داد. تن آیا غرق در شادی است که می خواهد برای اولین بار لذت رابطه را سرزنش کند، با اینکه می گوید «به خاطر خانواده اش».

وقتی به سینه های مادرم که خیس شده بود نگاه می کردم.ریکو میزوساوا

آن صحنه در ذهن من سوخته است و نمی توانم آن را ترک کنم.هرچقدر هم که خاموشش کنم، شوری که به وجود می آید فروکش نمی کند.ساتوشی که نمی دانست چگونه با هیجانی که قبلا تجربه نکرده بود کنار بیاید، خود را در خودارضایی غوطه ور کرد.منظره ای که ساتوشی را دیوانه کرد.این بدن برهنه بی دفاع مادر ریکو است که در حال حمام کردن بود.سینه خیس بود.لحظه ای که او شاهد آن بود، چیزی در درون ساتوشی شکست و وجود ریکو از یک مادر مهربان به یک شی جنسی تغییر کرد.می خواهم دوباره سینه های مادرم را ببینم.می خواهم لمسش کنم، می خواهم نفسش کنم...ساتوشی تحت تأثیر احساسات شدید، وارد اتاق خوابی می شود که ریکو در آن خوابیده است.

بعد از مصرف یک آفرودیزیاک، حساسیت او 100 برابر بیشتر شده است.

کوجی هنوز عاشقانه عاشق همسرش چیساتو است، اما اخیراً نتوانسته است نعوظ خوبی داشته باشد و شروع به بی تاب شدن کرده است.کوجی، که نمی‌خواهد توسط سنری رها شود، تصمیم خود را می‌گیرد و تصمیم می‌گیرد به یک داروی غرایز جنسی تکیه کند.با این حال، زمانی که کوجی غایب بود، چیساتو و پسرش به طور تصادفی یک نوشیدنی تقویت‌کننده جنسی مصرف کردند.پشت واژن که با اینکه لمس نمی شود شروع به گزگز می کند و چوب گوشتی که در آسمان بلند می شود.این دو به تدریج وارد یک رابطه ممنوعه می شوند، زیرا گرمای موجود در بدن آنها را فرا می گیرد.

امروز تو را در ناکا بیرون می گذارم تا باردار شوی... شوری یاماگوچی

مادری به نام شوری که پس از مرگ همسرش دخترش را به تنهایی بزرگ کرد.دخترم که با شکوه بزرگ شد ازدواج کرد اما با جوری زندگی کرد.اتفاقی که یک روز افتاد که من یک زندگی معمولی اما شاد داشتم.وقتی به زندگی شبانه دخترم و شوهرش نگاه می کنم، شوکه می شوم.داماد که شخصیتی لطیف و جدی دارد دخترش را با کمری خشن مثل جانور وحشی ماهی مرکب درست می کرد.با دیدن آن ظاهر [خاطرات تیراندازی با یاریمان با اعتیاد به سکس] زنده شد و میل جنسی غیرقابل کنترل شده است….

سه روز بدون برادرمرکوردی که با چوب گوشتی غیر از برادرم به شدت نفس نفس می زد.مووجیری کانام

«تو نمی توانی لباسی بپوشی که دکلت را نشان دهد!» من نمی توانم برادرم را که تا به حال جای پدرم بوده، رد کنم و زندگی ام را همان طور که هست می گذرانم.در همین حین مادرم در بیمارستان بستری بود و برادرم چند روزی در بیمارستان بود تا از مادرم مراقبت کند.در مدتی که من نبودم، دوستان و معلمان برادرم که با برادرم قرار ملاقات گذاشته بودند، یکی پس از دیگری به ملاقات می آمدند.من برای اولین بار آلت تناسلی غیر از برادرم می شناسم و زنده تر از برادرم هستم...

مادری که از جایش بلند شد، پسری که تخم واژن را بیرون آورد، هوکا ناکایاما را شلیک کرد

هونوکا که تنها در حومه شهر زندگی می کرد، تصمیم گرفت با پسرش و همسرش ساکن شهر زندگی کند.این یک زندگی تنهایی به تنهایی بود، اما هونوکا از زندگی با پسرش و همسرش خوشحال بود.نیم سال از شروع زندگی مشترکمان می گذرد.به محض اینکه آنها با یکدیگر به خوبی کنار می آیند، هونوکا توسط پسرش به پایین هل داده می شود.میل جنسی هونوکا هر سال که می گذشت قوی تر می شد و هر روز به تنهایی به او آرامش می داد.پسرش او را دیده بود.پسرم با خشونت هونوکا را نوازش می کند و فاق او را فرو می برد.هونوکا آن را دوست ندارد، اما پسرش مانع او نشد و او یک مایع ابری داغ را از بدنش خارج می کرد.چند روز بعد.هونوکا به این موضوع اطمینان داشت که اخیراً از همسرش بی‌جنس بوده است و از اینکه ممکن است تقصیر من باشد، متحیر شده بود.درست در آن زمان، دوره هونوکا به پایان می رسد ...

یوشی فوجیساوا، مادری که دیر شکوفا شده است

10 سال از زمانی که از شوهرم جدا شدم و با پسرم سوسومو زندگی کردم می گذرد.سوسومو که به تنهایی بزرگ شده بود، بزرگ شده و زندگی او که درگیر کار و مراقبت از کودکان بود، شروع به آرام شدن می کند.یک روز، یوشی یک دستمال کاغذی در اتاق سوسومو پیدا می‌کند و می‌گوید: "پس بالاخره سوسومو به آن سن رسید..." سایه مردی به یوشی که به خواب می‌رود پنهان می‌شود.هنگامی که یوشی از خواب بیدار می شود و احساس می کند که بدنش در حال دست زدن است، چیزی که توجه او را به خود جلب می کند ...

دلیل اینکه من در این سن ازدواج کردم این بود که آن پسر را داشتم ... میری فوجیزاکی

میری یک فرزند مطلقه دارد.او عاشق مرد جوانی شد که از بازدیدکنندگان دائمی دفتر میری بود و با او رابطه عاشقانه برقرار کرد.با این حال، میری از مخالفت پسرش برای قرار گذاشتن با مرد جوان تر ناراحت شد، اما او با مرد مطلقه ای ازدواج کرد که به دلایلی با او آشنا شد.در زمان ملاقات با پسر آن مرد، آن مرد کوچکتر روبروی میری نشسته بود که گفت از آشنایی با شما خوشحالم.بله، میرعی که می خواست هر طور شده با جوانتر زندگی کند، با پدرش ازدواج کرد.آرزو برآورده شد و ما چهار نفر شروع به زندگی مشترک کردیم.میرعی که برای اولین بار بعد از مدت ها در شبی که شوهرش به خواب رفته بود در آغوش او بود.در موقعیتی که نمی توانستم صحبت کنم، بی سر و صدا بدنم را روی هم جمع کردم و عشقم را تایید کردم.چند روز از آن روز گذشته بود و میری نتوانست عاشق او شود.میری نمی توانست تحمل کند که با همدیگر دست نزنند.در آن زمان، شوهر و پسرم گفتند که دو مرد برای ترویج دوستی بین والدین و فرزندان، مشروب می‌روند.میری نسبت به آن دو که چیزی در مورد او نمی‌دانستند احساس گناه می‌کرد، اما تصور اینکه او در آغوش او بود، پایین تنه‌اش را داغ کرد و لکه‌های شرم‌آور لباس زیرش را لکه‌دار کرد.

پدر در دو ثانیه بیرون می رود و رابطه جنسی دارد مادر و پسر آیاکا ماکیمورا

«این کار را نکن کنتا-کون!» با دزدیدن چشمان شوهرش، آیاکا، زن دوم، و کنتا، پسر، یک رابطه زن و مرد داشتند.والدین و فرزندان نمی توانند اجازه دهند این اتفاق بیفتد.آیاکا نگران این نبود که شوهرش کی از این رابطه مطلع شود.کنتا که چنین حالت روحی را نمی دانست، نمی توانست لذت جنسی را فراموش کند و به محض بیرون رفتن پدرش شروع به نزدیک شدن به او کرد.از طرف دیگر، با اینکه آیاکا می داند که اجازه ندارد، اما از این احساس غیر اخلاقی هیجان زده می شود.

بچه بدون نوه اگر می خواهی به سالمندان احترام بگذاری به من پول بده!چیزورو ایوازاکی

امروز روز احترام به سالمندان است، روزی برای احترام به سالمندان و جشن گرفتن طول عمر آنها.در خانواده ایوازاکی، نوه ها دور خواهر چیزورو، چیهایا، که با او زندگی می کند، جمع شدند و طول عمر او را جشن گرفتند.چیزورو که نوه نداره در تماشای چنین موقعیت آرامی نمیتونه نفرین نکنه... "اگه میخوای به بزرگترها احترام بذاری به من پول بده!"که چیزورو تنهاست...و نوه های چیهایا یکی پس از دیگری به چیزورو کلمات گرم می گویند...

ماهو کانو، پسری که تبدیل به میز تمرین مادرم شد که تصمیم گرفت در صابون کار کند

ماهو تصمیم گرفت از طرف شوهر غیرقابل اعتمادش که درآمد دارد و میل جنسی ندارد، در یک زمین صابونی کار کند.دقیقاً دو پرنده با یک سنگ که می تواند میل جنسی شما را برآورده کند و درآمد کسب کند!اگر چه من مصمم بودم که اگر می‌خواهم این کار را انجام دهم، خانم صابون تابلو را هدف بگیرم.بدن ماهو که تا به حال با همسرش زندگی می‌کرده، سال‌ها بدون رابطه جنسی کاملاً از چیزهای اروتیک بی‌اطلاع شده است.علاوه بر آن، یک نقص بی تجربگی نیز وجود دارد.ماهو برای غلبه بر این دیوار بلند و تبدیل شدن به بانوی صابون شماره یک، از پسرش به عنوان میز تمرین استفاده می کند.

من فقط یک بار با مادرشوهرم دعوا کردم، اما بارها و بارها در زنای پدرشوهرش غرق می شدم... مینامی کوجیما

عروس مادرشوهرم خشن ... از صبح شوهرم مادرشوهر و همیشه طرف مادرشوهرم.تنها کسی که با من مهربان است پدرشوهرم است. «حتی نمی توانی از چاقوی آشپزخانه درست استفاده کنی؟» «فکر می کنم کی دوباره می توانم چهره نوه ام را ببینم.» «دوباره نمی توانم زباله ها را مرتب کنم!» سعی کردم پدرشوهرم را اغوا کنم.فکر می کردم می توانم در حس برتری غوطه ور شوم ... اما از شوهرم سازگارتر بودم و به وجد آمدم ... عاشق مرداب بی وفای خودم شدم و عاشق پدرشوهرم شدم . ...

یک خواهر بی‌دفاع و زیبا که توسط یک برادر کوچک‌تر ماورایی لعنت شده است.ایمی فوکادا

ایمی فوکادا برای اولین بار پس از مدت ها در فیچ ظاهر شد!ایمی که به عنوان یک گراور فعال است، به خانه پدر و مادرش بازگشته است تا خود را شاداب کند.با این حال، والدینش به او می گویند که برادر کوچکترش، ساتوشی، حال خوبی ندارد و پس از تمسخر در مدرسه کنار کشیده است. در حالی که به تنهایی صحبت می کرد، متوجه شد که ساتوشی باکره است.وقتی سعی کردم جریان H را آموزش بدهم تا اعتماد به نفس ایجاد کنم، ساتوشی که خیلی هیجان زده بود مرا فراموش کرد و بعد از یک نوازش وحشتناک، آن را به صورت زنده وارد کردم.

حتی مادرشوهرم هم می خواهد باردار شود.یوریکو تاکازونو

یوریکو که شوهرش را از دست داده تصمیم گرفت با دخترش و همسرش زندگی کند.یوریکو که نتوانسته بود تا دیر وقت شب بخوابد، متوجه نشت صدا از اتاق خواب زوج دخترش شد و مخفیانه به آن نگاه کرد و دخترش و شوهرش مشغول کار بودند.و چند روز بعد، یوریکو در حالی که به طور مخفیانه به فعالیت های زوج دختر نگاه می کرد، در حال خودارضایی بود.بعداً، در حالی که دخترم در سفر بود، وقتی از دامادش پرسیدم، او به تنهایی فاق خود را در دست داشت.یوریکو وانمود می کند که یک تصادف است و وارد اتاق داماد می شود.او به آرامی لبخند زد و گفت برای داماد خجالتی اش اشکالی ندارد...

داستان واقعی ماماسیتا شیزوکا اوموری

«ماساشی» که پدرش مشغول شد و اغلب به خانه «شیزوکا» عمه اش سپرده شد.من مجذوب سینه های پرپشتی شده بودم که مادرم نداشت و بدون معطلی به پسر عمویم شینیا رفتم.در نهایت او موفق شد با شیزوکا که ناامید شده بود رابطه فیزیکی برقرار کند.

شب قبل از عروسی پسرم مادرم زن شد.ناتسوکو کایاما

پسر ناتسوکو، کوسوکه، که ناتسوکو او را به تنهایی بزرگ کرد، بالاخره تصمیم گرفت با او ازدواج کند.با این حال، کوسوکه که تحسین پنهانی مادرش را داشت، تا آخر نتوانست این احساس را از خود دور کند...شب قبل از عروسی، کوسوکه که نگران زندگی جدیدش است، آخرین درس خود را به پسرش می دهد و می گوید: "من فقط می خواهم شما دو نفر خوشحال باشید...".کوسوکه که بارها اوج عشق بی قید و شرط را تجربه کرده است، همچنان لذتی را که برای اولین بار احساس می کند تجربه می کند و همچنان هیجان شدیدی را تجربه می کند.و مادر و فرزندی که به لذت حرام دست زدند در گرداب آرزوها گرفتار شده اند.

خواهر بزرگتر من در حال شیردهی یانماما در نسخه لایو اکشن خانگی والدینش مینا کیتانو

FANZA / Doujin یک نسخه لایو اکشن از کمیک بسیار موفق DL می سازد!در سال دوم دانشگاه آزادانه در خانه پدر و مادرم زندگی می کردم، اما... خواهرم که پس از ازدواج خانه را ترک کرده بود، برای بزرگ کردن فرزندانش برگشت.میل جنسی من در بدن خواهر بزرگترم که مثل یک زن متاهل گوشتی شده است در آستانه از دست دادن کنترل است.یک روز تصمیم گرفتم در حالی که با خواهرم مشروب می خوردم، با نوری مشروب بخورم! ?مردان و زنانی که خارج از برچسب هستند نمی توانند فقط شیردهی را متوقف کنند و زنای جنسی را انجام دهند.یک کمیک دلگرم کننده با محارم کاملاً لایو اکشن با مینا کیتانو است! !

همسریابی مادر و کودک [جاده کوروداهارا] ری تاکوچی

شیرو یک پسر مادر کامل است و در محدوده ای که می توانست از خانه رفت و آمد کند به کالج رفت.علاوه بر این، علاقه جنسی نیز فقط برای مادر ری جوشانده می شود.ری که بالغ است، واقعاً می خواهد با شیرو رابطه جنسی داشته باشد تا شوهر بی جنسش.امروز ری و شیرو با هم به یک سفر بهار آب گرم می روند.ری کمی نگران بود که نکند در این سفر با شیرو ازدواج کند...

من علائم اولیه سرماخوردگی را داشتم، بنابراین شیر مادرم را مالیدم.کورماچی یوکو

فصل پاییز است... صبح ها و غروب ها سردتر می شود و صدای پای زمستان از نزدیک به گوش می رسد.یک روز، یوکو نگران پسرش فومیهیکو بود که هنوز لباس های سبک به تن داشت. "امیدوارم سرما نخورم..." با این حال، نگرانی یوکو به جایی رسید.یوکو فومیهیکو را می‌بیند که احساس لرز می‌کند و نمی‌تواند سرفه را متوقف کند، و متوجه می‌شود: "این قطعاً علائم اولیه سرماخوردگی است...".سپس فومیهیکو به آرامی سینه یوکو را ماساژ داد.و حرکت فومیهیکو که سینه‌اش را می‌مالد، شدید می‌شود.

مادر جایگزین یوشی میکی

برای بچه دار شدن خیلی تلاش می کردم اما به راحتی نمی توانستم بچه دار شوم و وقتی آن را چک کردم دخترم به اصطلاح نابارور بود.یک واقعیت غم انگیز که یک زوج دختر دریانوردی آرام با آن روبرو شدند.زوج دختر پس از نگرانی در مورد مشکلات خود به نتیجه خاصی رسیدند.یک شب دختر و شوهرش با حالتی موقر به مادرشان خیره شده بودند.گواهی ناباروری در دست است.دختر به مادرش که از این ناگهانی ناراحت شده بود گفت.من می خواهم مادرم فرزندم را به دنیا بیاورد.

واژینال مادر و پسر باعث فعالیت جنسی شد.یومی کازاما

من قبلا با آپلود ویدیوهای فضول ویدیوهای شهوانی امرار معاش می کردم، اما از آنجایی که تعداد بینندگان کم بود، تصمیم گرفتم از یک زن بالغ که همه توصیه می کردند عکس بگیرم... من هیچ آشنایی و ارتباطی ندارم، بنابراین تصمیم گرفتم که از مامانم عکس بگیر.در واقع بیشتر و بیشتر پر طرفدار شد w اما یه روز...به هیچ وجه...پدرم خیلی وقت بود تنها کار میکرد...نه...مامانم بود.. اوه... فریب دادن به من... و... من... در اتاق...البته...تعداد بینندگان چیزی بود که قبلا ندیده بودم...اما...من اصلا خوشحال نبودم...فقط شوکه شدم...حالت روحی من...دیوونه شد...